تبیان، دستیار زندگی
از حضرت صادق(علیه‌السّلام) روایت كرده، فرمود مردى از طایفه جهنیه حضور پیغمبر اكرم(صلّى الله علیه و آله و سلّم) شرفیاب شد عرض كرد اى رسول خدا منزل من تا مدینه دور است تقاضا دارم راهنمایى فرمایید مرا به شب قدر تا در آن شب مدینه آیم و در حضور شما مشغول عبادت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لیلةالقدر؛ شب خدا

شب قدر

شب قدر شبی است که به شهادت قرآن افضل از هزار ماه است و بلکه با جمله «و ما ادریک» بسیار برتر از آن معرفی شده است. جمله «و ما ادریک» در چند جای قرآن آمده است. هر جا که خداوند اراده کرده عظمت غیر قابل وصف یک امر آخرتی و یا یک امر معنوی بزرگ، که با عبارات دنیایی قابل وصف نیست را، برای آدمی بگوید، این عبارت را آورده است. «و ما ادریک مالقارعه»؛ تو چه دانى كه قارعه چیست؟ «و ما ادریک ما الحاقه»؛ و تو چه مى‏دانى آن روز واقع شدنى چیست؟ «و ما ادریک ماالطارق»؛ و تو چه مى‏دانى كوبنده شب چیست؟

«و ما ادریک ما لیلةالقدر»، نشان می‌دهد که سخن از واقعه بزرگی است همچون قارعه، حاقه و طارق، که عظمت و حقیقت واقعی آن برای انسان، لااقل تا زمانی که جهان آخرت را درک نکرده و حجابها از برابر دیدگان او کنار نرفته است، قابل درک نیست. ظاهرا شب قدر فقط از جنس زمان نیست بلکه یک واقعه عظیم است که جنبه زمانی هم دارد. در این واقعه بزرگ، جهان زیر و رو می‌شود و حوادث یک سال بنابر شهادت قرآن طبق حکمت الهی تعیین می‌شود. «فِیها یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیم»؛ در آن شب هر فرمانى بر حسب حكمت صادر مى‏شود. (دخان/ 4، ترجمه آیتی)

در شب قدر هر سال، همه امور آن سال كه باید تا سال بعد جریان یابد تقدیر مى‏شود، چه خیر و چه شر، چه اطاعت و چه معصیت، و چه مولودهایى كه باید به عرصه وجود قدم بگذارند، و چه اجلها و رزق‌ها. پس هر چه كه در آن شب براى آن سال تقدیر شود، و قضایش رانده شود، آن قضاء حتمى است، ولى در عین حال مشیت خداى تعالى در آن دخل و تصرف دارد. (ترجمه المیزان، ج‏18، ص، 203)

از ابن عبّاس نقل است: كه می‌بینى شخصى در بازارها راه می‌رود در حالى كه نامش جزء مرده‏ها ثبت شده است.

اما نقطه عطفی در پرونده عظیم شب قدر وجود دارد که دلهره‌ها را به امید تبدیل می‌کند و موجب بیشترین تلاش انسان برای بندگی و عبادت می‌شود. آن نقطه عطف که از بزرگترین عنایات و رحمات الهی است، این است که انسان می‌تواند با درک شب قدر و کوشش در آن شب، در تعیین مقدرات خود تاثیرگذار باشد؛ بلایی را بگرداند، یا نعمتی را به سمت خود جذب کند.

نقطه عطفی در پرونده عظیم شب قدر وجود دارد که دلهره‌ها را به امید تبدیل می‌کند و موجب بیشترین تلاش انسان برای بندگی و عبادت می‌شود. آن نقطه عطف که از بزرگترین عنایات و رحمات الهی است، این است که انسان می‌تواند با درک شب قدر و کوشش در آن شب، در تعیین مقدرات خود تاثیرگذار باشد؛ بلایی را بگرداند، یا نعمتی را به سمت خود جذب کند

پنهان بودن شب قدر

البته شب قدر در بین شبهای دیگر مستور است و از ظاهر روایات چنین برمی‌آید که در زمان اهل بیت (علیهم‌السلام) و حتی زمان پیامبر نیز یک شب مشخص به عنوان شب قدر وجود نداشته بلکه احتیاطا چند شبی را به جهت رعایت قطعی شب قدر احیاء می‌گرفتند .

شب قدر

زراره مى‏گوید: امام باقر(علیه‌السلام) فرمود: هنگامى كه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از عرفات بازگشت و به سوى منا حركت كرد، وارد مسجد شد. مردم بر گرد او جمع شدند و در باره شب قدر از او سؤال كردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) براى خطبه بپاخاست و پس از ثناى خدا فرمود:

«امّا بعد، كدام یك از شما در باره شب قدر از من سؤال كردید؟ من آن را از شما پنهان نكرده‏ام، زیرا بدان آگاه نیستم. اى مردم، بدانید كه هر كس ماه رمضان بر او برسد و سالم و تندرست باشد، پس روزها را روزه بگیرد و پاسى از شب را به عبادت برخیزد و مراقب نماز خویش باشد و به نماز جمعه رهسپار شود و در نماز عید فطر حاضر گردد، قطعا شب قدر را درك كرده و به جایزه پروردگار رسیده است.» (ثواب الاعمال، ترجمه انصاری، فضیلت ماه رمضان و ثواب روزه آن، ص، 127)

البته محدوده زمانی برای آن معرفی شده است که در بین شبهای مشکوک، در بین شیعیان، شب نوزدهم، بیست و یکم و شب بیست و سوم معتبرتر است. بلکه اخبار بیش از همه به شب بیست و سوم اشاره دارد. از حضرت صادق(علیه‌السّلام) روایت كرده، فرمود مردى از طایفه جهنیه حضور پیغمبر اكرم(صلّى الله علیه و آله و سلّم) شرفیاب شد عرض كرد اى رسول خدا منزل من تا مدینه دور است تقاضا دارم راهنمایى فرمایید مرا به شب قدر تا در آن شب مدینه آیم و در حضور شما مشغول عبادت شوم. پیغمبر اكرم بیست و سوم ماه رمضان را براى او تعیین فرمود و از این جهت آن شب معروف شد به شب جهنیه. (تفسیر جامع، ج‏7، ص، 455)

در خصوص مستور بودن شب قدر بیش از همه  این مسئله گفته شده که شاید بدان جهت که بندگان خدا فقط به شب قدر اکتفا نکنند بلکه شبهای دیگر را هم به احیاء بپردازند، شب قدر مستور است. اما شاید هم بعید نباشد که بگوییم خصوصیات خود آن شب موجب عدم تعیین دقیق آن شده است. شاید آماده شدن جهان برای تحمل معنویات آن شب، امکان این که یک شب بخصوص را به عنوان شب قدر معرفی کنیم را ضعیف می‌کند. جهان در شب قدر همچون هوایی که بعد از بارش یک باران بهاری شستشو داده شده و بیماریها و موجودات موذی و میکروب‌های آن کشته می‌شوند، تحت تاثیر باران رحمت الهی قرار می‌گیرد تا جایی که  زمین در اثر فرود آمدن فراوان فرشته‌ ها تنگ می‌شود تنزل الملائکه والروح پس از فضایی پر از خیر و برکت و سلامتی روحی برخوردار می‌شود؛ «سلام هی حتی مطلع الفجر.»

در شب قدر هر سال، همه امور آن سال كه باید تا سال بعد جریان یابد تقدیر مى‏شود، چه خیر و چه شر، چه اطاعت و چه معصیت، و چه مولودهایى كه باید به عرصه وجود قدم بگذارند، و چه اجلها و رزق‌ها. پس هر چه كه در آن شب براى آن سال تقدیر شود، و قضایش رانده شود، آن قضاء حتمى است، ولى در عین حال مشیت خداى تعالى در آن دخل و تصرف دارد

قرآن در قلب شب قدر

شب قدر

اما از بزرگترین دلائل شرافت شب قدر، فرود آمدن حقیقت قرآن در آن شب به یکباره است. «انا انزلناه فی لیلة القدر.» قرآن بنابر اخبار از لوح محفوظ به آسمان اول و از آنجا دفعتا به قلب پیامبر نازل شد البته این امر منافاتی با نزول تدریجی و تفصیلی قرآن در طول 23 سال و به صورت کلمات عربی بر آن حضرت ندارد. به هر حال قرآن در شب قدر از مقام بسیار بالایی که خدا از آن خبر دارد بخاطر هدایت بندگان در شب قدر نزول یافته و در زمین که جایگاه خونریزی و عهد شکنی است جای گرفته است که خود نشانه بزرگی از لطف و رحمت الهی بر همه زمینیان است .

پناه بردن به خود قرآن که دارای مقام و منزلت بالایی نزد پروردگار است در این شب، برای دفع عذاب الهی و تقدیر بد و جذب رحمت، بسیار سودمند است. علاوه بر آن اگرچه هر عبادتی در شب قدر مستحب و نیکو است اما تنگی وقت، انتخاب را ضروری می‌سازد به همین جهت عبادات، دعاها و ذکرهایی که بیش از همه یاد خدا را در فضای معنوی ما جاری سازند اولی‌ترند. جوشن کبیر دعایی است که ضمن داشتن هزار اسم از اسامی و صفات الهی، مکررا نجات از عذاب آتش را که بدترین سرنوشت برای هر انسانی می‌تواند باشد را از خدا می‌طلبد و به موازات تاثیر بر قلب و جان آدمی، بر مقدرات و پرونده اعمال او نیز تاثیر می‌گذارد.

                                                                                                       انسی نوش آبادی، گروه دین و اندیشه تبیان