تبیان، دستیار زندگی
داستایوسكی در روسیه دوران بردگی دهقانان و سپس آزادی‌شان یعنی در زمان خودكامگی نیكلای اول و تزار انقلابی، الكساندر دوم می‌زیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستایوسكی؛ نویسنده‌ی اخلاق‌گرا

داستایوسکی

كتاب «زندگی و آثار فیودور داستایوسكی از نگاهی دیگر» تنها روایتی تاریخ‌وار از زندگی داستایوسكی نیست، بلكه نویسنده با تحلیل شخصیت این نویسنده روس و تأثیر وقایع زندگی بر اندیشه‌هایش، با بیانی گیرا و به دور از تجلیل‌های پیاپی و اغراق‌آمیز، زندگی‌نامه‌ای واقع‌بینانه و موشكافانه از وی ارایه می‌كند.

به گزارش خبرگزاری كتاب ایران، تاكنون مقالات و كتاب‌های متعددی درباره آرا و افكار داستایوسكی نوشته شده‌‌اند كه بسیاری از آنها بیان‌گر ارتباط اندیشه‌های او با موضوعاتی نظیر دین، سیاست، فلسفه و به‌ویژه جامعه‌شناسی‌اند.

برخی از این آثار نیز به شرح زندگی‌نامه وی می‌پردازند كه البته بیشتر آنها روایتی تاریخ‌وار از یك زندگی است و چندان به چگونگی شكل‌گیری شخصیت و اندیشه‌های داستایوسكی كه بازتاب آن در كتاب‌هایش مشهود است، نپرداخته‌اند.

بی‌تردید حوادثی كه در زندگی یك نویسنده رخ می‌دهند، در موضع‌گیری‌ها و تحول فكری او تاثیرگذارند، بنابراین زندگی‌نامه‌ها با بررسی رخدادهای زندگی نویسندگان از این دیدگاه، شرحی جامع‌‌تر و موثرتر از آن چه قصد ارایه آن را دارند، عرضه خواهند كرد.

داستایوسكی در روسیه دوران بردگی دهقانان و سپس آزادی‌شان یعنی در زمان خودكامگی نیكلای اول و تزار انقلابی، الكساندر دوم می‌زیست

كتاب «زندگی و آثار فیودور داستایوسكی از نگاهی دیگر» نوشته نویسنده لهستانی، استانیسلاو ماتسكه‌ویچ نیز از همین دست زندگی‌نامه‌هاست كه نویسنده در آن با بیانی گیرا و به دور از تجلیل‌های پیاپی و اغراق‌آمیز از داستایوسكی، در پی ارایه یك زندگی‌نامه واقع‌بینانه و موشكافانه از اوست.

داستایوسكی در روسیه دوران بردگی دهقانان و سپس آزادی‌شان یعنی در زمان خودكامگی نیكلای اول و تزار انقلابی، الكساندر دوم می‌زیست.

نویسنده این كتاب، داستایوسکی را نویسنده‌ای بزرگ هم‌تراز سروانتس، شکسپیر یا ولتر برمی‌شمرد، اندیشمندی مسیحی و مدافع اصول اخلاق مسیحیت كه می‌توان او را نه تنها با بالزاک قیاس کرد، بلکه در کنار فرانسیس آسیسی قدیس یا توماس قدیس نهاد و بررسی کرد. ماتسكه‌ویچ همچنین سبک نویسندگی داستایفسکی را از نوع رمانس‌های بولواری معرفی می‌كند، چیزی از جنس داستان‌های جنایی همراه با جعلیات، چاقوکشی، قتل و دزدی.

درباره برخی ویژگی‌های فكری داستایوسكی می‌توان گفت كه او از مذهب کاتولیک و فرقه‌های وابسته به آن نفرت داشت و مذاهبی را که لوتر و کالوین پایه‌گذاری کرده بودند و نیز کلیسای انگلستان را زیر عنوان «فرقه‌های آیین کاتولیک» می‌آورد. او با خشم می‌گفت: «این از کفر هم بدتر است، مسیح فقط در کلیسای ارتدوکس زنده است.»

این نویسنده، لهستانی‌ها را خوار می‌شمرد، از یهودیان بیزار بود و از کل اروپای غربی نفرت داشت، هوادار تزارها بود و در میان نویسندگان بزرگ روس هم‌نسل خود، یگانه سلطنت‌طلب جسور به شمار می‌رفت.

این سلطنت‌طلبی وی سبب شده است كه برخی اندیشمندان روسی او را غولی بزرگ در میان كوتوله‌های فكری معرفی كنند كه در تصاویر هنری، مقاله‌ها و مكاتباتش، ژرف‌ترین و زیباترین نظام فكری ـ فلسفی را در قیاس با تمام نظام‌هایی كه می‌توان در تقابل با سوسیالیسم عرضه كرد، برای جهانیان باقی گذاشته است.

این مسیحی اخلاق‌باور، سرمنشأ اصطلاح داستایوسكی‌زده نیز به شمار می‌آید. امروزه این اصطلاح در توصیف احوال آدم‌هایی به كار می‌رود كه در مرز جنون ایستاده‌اند، افرادی كه از چیرگی بر عواطف شیدایی و غریب خویش درمانده‌اند و این ویژگی‌ها شاید در خود داستایوسكی نیز یافت می‌شدند.

این نویسنده، لهستانی‌ها را خوار می‌شمرد، از یهودیان بیزار بود و از کل اروپای غربی نفرت داشت، هوادار تزارها بود و در میان نویسندگان بزرگ روس هم‌نسل خود، یگانه سلطنت‌طلب جسور به شمار می‌رفت

برخی از نویسندگان موفقیت خود را مدیون ویژگی‌های فردی و روحی خودند. به عنوان مثال، عده‌ای مدعی‌اند كه پائولو كوئیلو كه از برخی مشكلات روحی رنج می‌برد، حاصل افكار مغشوش و پراكنده‌ای كه به ذهنش هجوم می‌آورند را بر روی كاغذ می‌آورد و به دلیل بیانی گیرا و جذابیت‌هایی كه ویژه جهان معاصر است، به موفقیت‌هایی دست می‌یابد.

در اینجا بحث مقایسه داستایوسكی و پائولو كوئیلو مطرح نیست، اما چنین موضوعی را درباره نویسنده شهیر روس نیز می‌توان بررسی كرد. او شخصیت‌هایی به اصطلاح داستایوسكی‌زده را در كتاب‌هایش به تصویر می‌كشد كه بخشی از موفقیت‌اش را مدیون همین توصیفات است. شاید هم بتوان این‌گونه تصور كرد كه داستایوسكی، خود شخصیتی كه به داستایوسكی‌زده تعبیر می‌شود را دارا بود و كتاب‌هایش نیز بیان‌گر دغدغه‌های همین شخصیت است. البته عموم نویسندگان به بیان دغدغه‌های فكری و شخصی خود می‌پردازند، اما دغدغه هر نویسنده‌ای با اقبال مواجه نمی‌شود.

به گفته نویسنده این اثر، مطالعه زندگی‌نامه نویسنده روس از این جهت شوق‌انگیز است كه در آن مدام به اشخاصی برمی‌خوریم كه در فضایی «داستایوسكی‌زده» به سر می‌برند. بی‌وقفه با آدم‌های روبه‌رو می‌شویم كه یك پایشان در تیمارستان است، خیال‌پروران، ماجراجویان، آدم‌های عجیب و غریب.

داستایوسكی روان بشر را طوری تجزیه و تحلیل می‌كرد كه گویی از میكروسكوپ استفاده می‌كند. او كژی‌ها و كاستی‌های بشر را برای روشن‌تر دیدن و دقیق‌تر شناختن و بهتر توجیه كردن آنها به شكلی افراطی بزرگ‌نمایی می‌كرد. رمان‌های داستایوسكی فریادی دایمی و نقل رسوایی مستمرند. این پیامد روش مشاهده‌گری نویسنده است كه حتی عواطف خاموش و معمولا نهفته انسان را بلند جار می‌زند. خرق عادت و شگفتی روش داستایوسكی نیز در همین نكته است.

نكته دیگری كه نویسنده بر آن تأكید می‌كند، نقش همسر داستایوسكی، «آنا» در زندگی اوست. به گفته ماتسكه‌ویچ، اگر «آنا» در زندگی این نویسنده حضور نداشت، شاید كتاب‌های او انتشاری گسترده نداشتند و شهرت امروز داستایوسكی برای وی به ارمغان نمی‌آمد.


تهیه و تنظیم: گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی