تبیان، دستیار زندگی
روزگار كنونی را می‌توان عصر بازگشت ادیان نامید. تمام ادیان جهان با پردازشی نو، به عرصه فرهنگ عمومی باز می‌گردند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تجربه‌های عرفانی در ادیان آسمانی

تجربه‌های عرفانی

كتاب «تجربه‌های عرفانی در ادیان» اثر حمیدرضا مظاهری سیف تجدید چاپ شد. در این تحقیق، شاخص‌های مشترك و معیارهای تمایز و ارزیابی مكاتب مختلف عرفانی، طی چند مقاله مورد بررسی قرار گرفته و ارائه شده است.

به گزارش ایبنا، روزگار كنونی را می‌توان عصر بازگشت ادیان نامید. تمام ادیان جهان با پردازشی نو، به عرصه فرهنگ عمومی باز می‌گردند. هر روز روایت و برداشتی تازه از ادیان گوناگون به بازار فرهنگ جهانی وارد می‌شود و گروهی از مردمان را شیفته خود می‌سازد.

از ادیان ابتدایی كه با عنوان كلی شامانیسم شناخته می‌شوند تا ادیان ابراهیمی؛ از ادیان خاور دور، همانند بودیسم و تائوئیسم، تا ادیان باختر كه در میان بومیان رنگین پوست قاره آمریكا رواج دارد، همگی مجالی برای خودنمایی و ابراز وجود یافته‌اند و جای این پرسش باقی است كه به راستی انسان معاصر را چه می‌شود كه با این همه پیشرفت علمی و تكنولوژیكی بعد از انكار خدا و عالم غیب و روی‌گردانی از ادیان و معنویات، این‌گونه سبك‌سر و شیدا به سوی ادیان تحریف شده و خرافات پوسیده و صد البته به ندرت دین راستین، روی آورده است؟ و چگونه است كه تمام این ادیان و جریان‌های معنویت‌گرا را همانند می‌انگارد و گویا هیچ تمایزی میان آنها ندیده و قدرت سنجش و ارزیابی آنها را ندارد؟

روزگار كنونی را می‌توان عصر بازگشت ادیان نامید. تمام ادیان جهان با پردازشی نو، به عرصه فرهنگ عمومی باز می‌گردند

پاسخ این است كه انسان فطرتی الهی دارد و هرچه بكوشد تا ندای خداوند را در درون خود خاموش سازد موفق نخواهد شد. فطرت، او را به خداوند یكتا می‌خواند و او تشنه تجربه یگانگی و وابستگی و تعلق به اصل هستی خویش است؛ پدید آورنده‌ای كه هویت حقیقی و اصل وجود انسان از او و در حركت به سوی اوست. انسان مدرن با این كه به پندار خود به بلوغ رسیده بود و دیگر نیازی به توجیحات ماورای طبیعی عالم نداشت و با خرد و دانش خود می‌توانست همه مسائل را حل كند، در نیمه دوم قرن بیستم در همه ادعاهای عصر روشن‌گری شك كرد، و با تمام وجود، در زندگی مدرن خویش احساس خلا كرد و به دین و معنویت بازگشت.

همین عنصر فطری در تمام ادیان باعث شد انسان معاصر گمان كند كه هر دین و آیین معنوی می‌تواند نیاز او را برآورد و از این جهت برای او سنت‌های سرخ‌پوستی با آیین‌های ابراهیمی تفاوتی ندارند. عناصر مشتركی در پیوند با نیاز فطری بشر در همه این سنت‌ها و آیین‌های دینی و معنوی وجود دارد، این پندار باطل را پدید آورد كه این همه، می‌توانند التیام‌بخش زخم‌های روحانی بشر مدرن باشند و هركس به ذوق و سلیقه خود می‌تواند مرامی را بپسندد و دنبال كند، در حالی كه میان آنها تفاوت‌های بسیاری هست و به اندازه سراب تا چشمه سار زلال یا دوری حقیقت از وهم میان برخی از این مكاتب معنوی فاصله وجود دارد.

اگر نتیجه دنبال كردن بعضی از این مكتب‌ها تعالی معنوی و كام‌یابی روحانی است، گروهی دیگر پی‌آمدی جز انحطاط معنوی و ناكامی روحانی نخواهند داشت و صد البته آنها كه نتایج مطلوبی دارند، همه در یك سطح قرار نمی‌گیرند. پس می‌توان از درستی و نادرستی، خوبی و بدی و حتی از بهتر و بدتر بودن مكاتب عرفانی سخن گفت.

انسان فطرتی الهی دارد و هرچه بكوشد تا ندای خداوند را در درون خود خاموش سازد موفق نخواهد شد. فطرت، او را به خداوند یكتا می‌خواند و او تشنه تجربه یگانگی و وابستگی و تعلق به اصل هستی خویش است

در این تحقیق شاخص‌های مشترك و معیارهای تمایز و ارزیابی مكاتب مختلف عرفانی، طی چند مقاله بررسی می‌شود. در مقاله نخست نشان داده می‌شود كه تمام مكاتب عرفانی، تجربه مشتركی از وحدت غایی دارند كه تجربه‌گر یا سالك و یا عارف شهود می‌كند و نیز در این تجربه، خود را فانی و محو در آن حقیقت یگانه می‌یابد. بنابر این، سه مقوله تجربه وحدت، شهودی بودن و احساس یا ادراك فنا، شاخص‌های مشترك تجارب عرفانی‌اند و بدون این شخاص‌ها هیچ تجربه باطنی و معنوی به حریم عرفان وارد نمی‌شود، اگرچه بتوان آنها را تجارب اخلاقی یا انواع دیگری از تجربه دینی نامید.

در مقاله‌های بعدی، این تجربه عرفانی در ادیان و سنت‌های معنوی كهن بررسی می‌شود. در این بررسی‌ها سنت‌های معنوی بومیان قاره آمریكا، تائوئیسم، بودیسم و هندوئیسم به ترتیب در چهار مقاله پژوهش می‌شود و در سه مقاله دیگر به مطالعه انتقادی عرفان یهودی، مسیحی و اسلامی می‌پردازد. در نهایت به طبقه‌بندی تجربه عرفانی در این مكاتب پرداخته و توازی هرمنوتیكی آنها اثبات می‌شوند، كه تز اصلی این تحقیق است و نشان می‌دهد كه می‌توان از مقایسه و درجه‌گذاری برتری و خلوص تجربه عرفانی در مكاتب گوناگون سخن به میان آورد.

توازی هرمنوتیكی بدین معناست كه این تجربه‌ها در راستای فطرت توحیدی ـ‌‌كه در همه انسان‌ها مشترك بوده و تغییر و تحولی نمی‌یابد‌ـ صورت گرفته است، ولی با توجه به تاثیری كه اعتقادات، اعمال و آیین‌ها در شكل‌گیری تجربه‌های عرفانی دارند در سطوح مختلفی جای می‌گیرند. از این‌رو، از حیث برتر و فروتر یا ناب‌تر و ناخالص‌تر بودن مقایسه‌پذیر هستند.

كتاب حاضر در فصل‌های زیر، تجربه‌های عرفانی در ادیان را به بحث نشسته است؛

فطرت گرایی در تعریف و تبیین تجربه‌های عرفانی، شامانیسم؛ عرفان طبیعت‌گرای وهم جو، تائوئیسم؛ طبیعت‌گرای واقع‌بین، هندویسیم(انسان‌گرای الهی)، بودیسم(انسان‌گرای الحادی)، عرفان یهودی؛ خداگرای انسان ستیز، عرفان مسیحی؛ خداگرای انسان انگار، عرفان اسلامی؛ خدا‌گرای انسان‌باور.


گروه کتابخوانی تبیان