تبیان، دستیار زندگی
این واقعیت که در دنیای امروز کشور های اسلامی با مشکلاتی مثل فقر و عدم توسعه روبرو هستند این مسئله را به ذهن متبادر می کند....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نسبت واقعی اسلام و فقر

انفاق

بخش اقتصاد- این واقعیت که در دنیای امروز کشور های اسلامی با مشکلاتی مثل فقر و عدم توسعه روبرو هستند این مسئله را به ذهن متبادر می کند که دین و فقر مقارن هم هستند و وجود جامعه دینی یعنی این که باید شاهد فقر و نابسامانی باشیم؛ اما واقعیت چیز دیگری است.

قبل از ورود به بحث بد نیست اگر با نگاه دیگری به مقوله فقر از دید اسلام بنگریم.از آنجایی که اسلام دین پویایی است که در آن خودِ انسان دارای نقش محوری و ارزشمند است حتی تفسیر موضوعی مثل فقر هم می تواند وجوه متفاوتی داشته باشد.

دو دیدگاه مختلف

از دیدگاه اسلام دنیا و ثروت در صورتی که ابزاری برای رسیدن به سعادت ابدی و کمال نهایی به کار گرفته شود، کاملا مطلوب است و در صورتی که به عنوان هدف به آن نگریسته شود، مذموم، از این رو فقر ستایش شده نیز یا به معنای احساس فقر در برابر ذات غنی خداوند است و یا به معنای ساده زیستی که رهبران جامعه، موظف به رعایت آن هستند تا فقرای جامعه کمتر احساس رنج کنند و مسؤولان نیز بهتر آنها را درک نمایند.

هم چنان که، پیامبر اسلام در حدیثی فرمود:

"الفقر فخری و به أفتخر علی سائر الانبیاء؛ فقر باعث فخر من است و به سبب آن بر سایر انبیا افتخار می کنم".

پیامبر در این حدیث در مقام مقایسه خویش با سایر پیامبران الهی(ع) می باشد(که در برخی روایات، این احتمال تأیید شده که) پیامبر اسلام یکی از فقیرترین پیامبران بود اما از جهت مقام و مرتبه بر همه پیامبران برتری داشت. در مقام مقایسه خویش با آنان فقر را جزء افتخارات خود شمرده است.

و در جای دیگر می فرماید:

"لولا رحمه ربّی علی فقراء اُمتی کاد الفقر أن یکون کفراً؛ اگر رحمت پروردگارم بر تهیدستان امتم نبود، نزدیک بود فقر به کفر بینجامد".

در این سخن حضرت می فرمایند که مؤمنان به واسطه شمول رحمت الهی، هرگز به خاطر فقر کافر نمی‏شوند. پس فقر در غیر امت پیامبر سبب کفر می گردد، لکن مؤمن واقعی هرگز به سبب فقر، کافر نمی‏گردد. وی فقر را بر ثروتمند بودنی که از راه نادرست حاصل شده باشد، ترجیح می دهد. اگر مسلمانی به سبب فقر، کفر گویی کند، نشان دهنده این است که واقعاً از امت پیامبر نیست.

توضیحاتی که در بالا ذکر شد به نوعی متوجه وجه فردی زندگی انسان هاست و در حوزه اجتماعی و تعریف وظایف حکومت دینی، دین مبین اسلام ارزش فراوانی برای عزت نفس انسان ها قائل است و برخورداری از رفاه فردی و اجتماعی را از حقوق اولیه هر فردی می داند.

حکومت حق و فقر

به عبارتی اسلام با پذیرش کامل “معیار نیاز” که مبتنی بر حق زندگی برای همگان است، تداوم فقر را تحمل نمی کند و با آن به شدت مبارزه می کند. یکی از نگرانی های بزرگ اولیای الهی، پیامبر گرامی اسلام و امیرمؤمنان علی علیه السلام ، در تمامی لحظه های زندگی شان این بود که فقر و نابرابری را از چهره افراد جامعه بزدایند و از راه کسب و کار آبرومندانه و به کارگیری سیاست های صحیح اقتصادی، درآمدی کافی و حلال برای مردم فراهم شود.

حکومت حق، شرایطی را ایجاد می کند که در آن، مردم کمترین امکانات اساسی زندگی را داشته باشند و برای همه کسانی که جویای کارند، امکان کار فراهم باشد و افرادی هم که درآمد کافی ندارند یا به هر علتی نمی توانند کار کنند، درآمدی به اندازه نیازشان دریافت کنند.

دین مقدس اسلام برای قطع و نابودی ریشه های فقر و محرومیت، که مایه ی بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی می باشد، راهکارهای اقتصادی را در دستور کار قرار داده است. از قبیل تشویق و ترغیب به کار و کوشش، دوری از سستی و تنبلی، اخذ مالیات و توزیع عادلانه ی آن در بین افراد فقیر و بی بضاعت... تا از این طریق، جلوی نظام های طبقاتی را مسدود نماید و از فقرا و مستمندان دستگیری کرده باشد.

زکات

به راستی اگر روزی مالیات اسلامی، خمس و زکات... به صورت کامل اخذ و جمع آوری شود و در بین فقرا و مستمندان واقعی، به گونه ی عادلانه تقسیم و توزیع شود، چه انقلاب عظیم اقتصادی به وقوع خواهد پیوست، آیا باز هم فقیر و نیازمندی باقی خواهند ماند که به خاطر فقر و فلاکت، به مال و ثروت دیگران، چشم دوخته و در گوشه و کنار اجتماع، اقدام به دزدی تجاوز بنماید و با اعمال خلاف قانون و رواج بی عفتی... چهره ی اجتماع انسانی را مخدوش نموده، نظم، آسایش و امنیت اجتماعی را سلب کند؟ جواب قطعا منفی است، لذا امام صادق(ع) می فرماید: “اگر همه مردم زکات اموال خود را بپردازند مسلمان فقیر و نیازمندی نخواهد ماند و مردم فقیر، محتاج، گرسنه و برهنه نمی شوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان”.

زکات یکی از واجبات عبادی مالی است که در شرع اسلام هم ردیف امر به نماز، مورد سفارش و تأکید قرار گرفته است. مکلّف می بایست از اموال مخصوصی با نصاب مشخص، بخشی را به مستحقان خاص بپردازد.

در قرآن کریم غالبا امر به “زکات” مقارن امر به “صلاة” است و این به تنهایی اهمیت این فریضه الهی را تبیین می نماید

به علاوه نوع برخورد تفسیری قرآن با زکات و نحوه انگیزه سازی برای انجام این فریضه الهی و همچنین تأکید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و جانشینان او، آن را در شمار یکی از واجبات ضروری و بسیار مهم دین قرار داده است.

بنابراین اصلی ترین سمت و سوی زکات، مبارزه با فقر و محرومیت و بیمه کردن جامعه در مقابل آفت و بیماری تنگدستی و مسکنت است.

اقامه این فرمان الهی نه تنها منتج به این نتیجه خواهد شد، بلکه بسیاری از بیماریهای اخلاقی جامعه که ریشه در کمبودها و فقر و تنگدستی دارد نیز از بین خواهد رفت. علاوه بر این موجب ترقی و تعالی روحی زکات دهندگان و به نوعی گیرندگان آن نیز خواهد بود.

فقر در عصر ظهور

امام زمان(عج) نیز پس از امامان معصوم علیهم السلام در زدودن فقر می کوشد و نه تنها فقر را کاهش می دهد، بلکه به حذف کامل آن توفیق می یابد. از یک سو سرمایه های مادی فزونی می یابد و رشد اقتصادیِ پایدار پدید می آید و از دگر سو این امکانات، عادلانه توزیع می شود و فشار و ستم سودجویان زیاده خواه از بین می رود. سرانجام، مردم نیز سرشار از روحی الهی و آراسته به اخلاق و معرفت و تقوا می شوند، چنان که دامنه حرص و آز که سرچشمه گناهانی چون تکاثر و بخل و احتکار و تنازع است، برچیده می شود.

از جمله ی اقدامات و برنامه های اقتصادی حکومت حضرت مهدی (عج) که نقش مؤثری در ایجاد رفاه و آسایش اقتصادی و خشکاندن ریشه های فقر و محرومیت در کل جهان دارد؛ اخذ مالیات اسلامی و توزیع عادلانه ی آن، در بین افراد مستمند، علیل و بیمار و مستحق خواهد بود. آن گونه که در روایات آمده است، تارکین مالیات اسلامی و مانعین از پرداخت زکات، مجازات سنگینی در انتظارشان خواهد بود.

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ویژگی اصلی اقتصاد اسلامی به طور اعم و مالیات اسلامی به طور اخص این است که دو عامل عدالت و کارایی را به طور هم زمان تضمین می کند در حالیکه در اقتصاد متعارف به دست آوردن یکی به معنای از دست دادن دیگری است و به عنوان مثال هرچند تنظیم سیستم مالیات تصاعدی عادلانه است اما فاقد کارایی لازم می باشد.

در عصر ظهور، مالیات اسلامی به صورت دقیق، جمع آوری و کاملاً عادلانه توزیع و تقسیم می گردد و نظام طبقاتی حاکم قبل از ظهور، نابود گردیده و جامعه ای مبتنی بر معیارهای اسلامی و انسانی، به وجود خواهد آمد. جامعه ای که در آن، با نفی تبعیض و بی عدالتی، همه از امکانات رفاهی، بهره مند خواهند شد. در عصر حکومت حضرت مهدی(عج) حقوق غصب شده ی انسان های مظلوم، حتی اگر در زیر دندان های انسان های ظالم و ستمگر هم باشد، گرفته شده و به صاحبان اصلی آن، مسترد خواهد شد.

بذل و بخشش های خود سرانه و غاصبانه ای که قبل از ظهور صورت می گیرد. و عده ای از طریق رفاقت و پارتی بازی به نان و نوایی می رسند، در دوره ی حکومت حضرت مهدی(عج)، این اموال و اراضی به صاحبان اصلی آن برگردانده خواهد شد و نظام های ظالمانه و غاصبانه ی حاکم فعلی بر جهان، نابود خواهد گردید

پیشنهاد

توضیحات بالا به خوبی نشان می دهد که دولت های اسلامی چه وظیف سنگینی در اداره جامعه به عهده دارند و زنگ خطری است برای این که هر چه سریع تر با ایجاد زمینه های لازم به سمت وضعیت مطلوب حرکت کنیم.

در واقع وضعیت مطلوب در یک جامعه اسلامی این است که مالیات های حکومتی (که توسط دولت ها اخذ می شود) و مالیاتهای اسلامی در کنار هم وجود داشته باشند و نسبت این دو با هم باید توسط ولی فقیه که زعامت حکومت اسلامی را به عهده دارد تعیین شود. قطعا من به عنوان نگارنده این سطور در موقعیتی نیستم که راجع به وضعیت امروز مالیات های اسلامی قضاوتی بکنم، اما امیدوارم فرصتی فراهم شود تا اندیشمندان دینی و پژوهشگران اقتصادی با همکاری هم درباره مصادیق زمان حال زکات و یا تعریف روشهایی برای دریافت مالیات اسلامی به تعریف مشخصی برسند.

ریحانه حمیدی فر

گروه جامعه و اتباطات