تبیان، دستیار زندگی
آیا می‌دانید سوره یوسف شرح حال امام زمان علیه السلام است؟ از باب نمونه، ما می‌گوییم خدایا، امام زمان را برسان. دعا، توسل، همه این‌ها را داریم، امّا نتیجه مطلوب نمی‌گیریم. آیا قرآن در این باره ساكت مانده است و گفته‌ای ندارد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سوره یوسف و امام زمان(عج)

اشاره:

آنچه فرا روی شماست گزیده ای از بیانات آیت الله حایری شیرازی در موضوع مهدویت است که از نظرتان خواهد گذشت:

بحث خود را با قرآن شروع می‌كنیم. آیا می‌دانید سوره یوسف شرح حال امام زمان علیه السلام است؟ از باب نمونه، ما می‌گوییم خدایا، امام زمان را برسان. دعا، توسل، همه این‌ها را داریم، امّا نتیجه مطلوب نمی‌گیریم. آیا قرآن در این باره ساكت مانده است و گفته‌ای ندارد؟ هرگز، برادران یوسف اصرار می‌كنند كه بنیامین را هم مثل یوسف تحویل ما بده؛ چرا كه اگر او نیاید، سلطان سهمی به ما نخواهد داد. بگذار با ما بیاید. قول می‌دهیم حفظش كنیم.1

پدر در جوابشان می‌گوید: آیا همان طور كه نسبت به برادر او به شما اعتماد كردم، نسبت به او هم به شما اعتماد كنم؟2 مگر هنگام بردن برادرش نگفتید كه ما حفظش می‌كنیم؟!3

مگر من نگفتم كه اگر او را ببرید، غمگین می‌شوم و می‌ترسم كه از او غافل شوید و گرگ او را بخورد؟!4

مگر شما نگفتید كه ما گروه نیرومندی هستیم و گرگ او را نخواهد خورد؟!5

بعد هم آمدید و گفتید كه ما رفتیم مسابقه دهیم و یوسف را نزد متاع خود گذاشتیم و گرگ او را خورد.6

و من‌ گفتم كه هوس‌های نفسانی شما این كار را برای شما آراسته است.7

اهل بیت را به امّت داده‌اند. امّت با آن‌ها همین كار را كرد. مگر قصه یوسف این نبود كه یازده ستاره و خورشید و ماه بر او سجده می‌كنند. و تعبیرش این بود كه او امتداد برنامه یعقوب و اسحاق و ... است و یعقوب می‌گفت كه به این‌‌ها نگو، كه برایت برنامه‌ریزی و توطئه می‌كنند. الآن هم امام زمان (ع) امتداد همان‌ها است. حالا ما می‌گوییم این یكی را به ما برگردان. خدا به ما می‌گوید: (هل آمنكم علیه الاّ كما امنتكم علی اخیه من قبل؟) یازده امام به شما دادیم. تاریخ آن‌ها نشان داد كه از آن‌ها حمایت نكردید، قدرشان را ندانستید. این یكی غیر از بقیه است. این دفعه غیر از دفعات قبل است. این را به شما نمی‌دهم تا به من وثیقه‌ای بسپارید كه او را به من بر‌می‌گردانید: قال لن ارسله معكم حتی ... 8

وثیقه را دادند بعد او را فرستاد: فلمّا اتوه موثقهم....9

حالا این امام را هم كه ما می‌گوییم بیاید، خداوند از ما وثیقه می‌خواهد. .

ببینید امّت چه زمانی به سوی امام برمی‌گردد. آن روز آخری كه دستشان از همه چاره‌ها كوتاه شد، آمدند و گفتند: ...یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضّر ...

من معتقد هستم كه شما كارهایی را كه قرآن كرده و برنامه‌ریزی‌هایی كه در قرآن برای این كار شده، آن‌ها را فراهم كنید. وقتی شب تاریك می‌شود به‌طوری كه چشم چشم را نمی‌بیند به ما گفتند: "علیكم بالقرآن"؛ بیایید سراغ قرآن. ببینید قرآن چه می‌گوید؟ بیایید بحث مهدویت در قرآن،  بحث همین سنت‌های سوره یوسف را پی‌گیری كنید. ببینید یوسف چه اشكالی داشت‌ كه برادران یوسف زیر بار او نمی‌رفتند: اذ قالوا لیوسف ... ونحن عصبة11 تعصب آنها به قدرت خودشان، مال خودشان، ثروتشان و كارشان بود. آیا امّت با اهل بیت، رفتاری غیر از رفتار برادران یوسف با یوسف كردند؟

مَثَل یوسف و برادرانش مَثَل امام و امّت است. به پیامبر علامت دادند كه امام این است. به اندازه‌ای این كار خطرناك بود كه همان گفتن آن، مسأله‌ساز می‌شد: ...لا تقصص رؤیاك علی ... كیداً12. ببینید ... بلغ ما انزل الیك ...من الناس13 را.

چرا می‌گوید اگر این را ابلاغ نكردی گویا تمام ابلاغ‌های قبلی را انجام نداده‌ای؟ چرا احتیاط می‌كند كه به او بگویند: والله یعصمك من الناس14؟ از باب و لاتقصص رؤیاك ... كیداً است. آن‌جا به او می‌گوید نگو، این‌جا ایشان بر اساس این ملاحظه، می‌خواهند نگویند، می‌گوید نه، حجت را تمام كن. قبول نمی‌كنند نكنند. فردا نگویند كه به ما نگفتید.

من معتقد هستم این كه در این سوره طرح می‌كند نپذیرفتن اول و پذیرفتن آخر را، امامت یك نپذیرفتن اول دارد و یك پذیرفتن آخر. شما دنبال مهدویت هستید؛ یعنی پذیرفتن آخر از جانب امّت. امّتی كه نپذیرفته است دوباره بپذیرد. برادرانی كه از اول می‌گفتند: ...لیوسف ... احب الی ابینا منّا و ... لفی ضلال مبین، اقتلوا یوسف15. این تمام جریان كربلا است. قتل همه امامان از باب: اقتلوا یوسف... یخل لكم وجه ابیكم16 است تا تحت الشعاع نشوند.

مأمون، امام رضا (ع) را مسموم می‌كند برای یخل‌ لكم وجه ابیكم. در میان امّت این چراغ نباشد كه نورش، مأمون را تحت الشعاع قرار دهد. امّت از اول گفته است: ان ابانا لفی ضلال مبین17.

آن‌ها گفتند و این‌ها كردند. اهل‌بیت مطرح هستند. دوباره اهل‌بیت در زمان حضرت مهدی بر می‌گردند: قالوا تالله لقد ... لخاطئین. این مهدویت است كه امّت اعم از شیعه و غیر شیعه، مانند برادران یوسف، همه آنها بگویند: قالوا تالله لقد اثرك الله علینا و ان كنّا لخاطئین18. حضرت هم بگوید: ...لا تثریب علیكم...19

شما دنبال جریان برگشت حضرت هستید. این رفت و برگشت، سیرش در قرآن آمده است. شما این سیر را تطبیق بدهید. ببینید مرحله به مرحله، در چاه انداختن معادل دارد؛ در خانه او قرار گرفتن، در خانوادة اهل بیت مصداق دارد؛ پادشاه شدنش مصداق دارد؛ خواب تعبیر كردنش مصداق دارد؛ در قحطی قرار گرفتنشان مصداق دارد. ببینید الآن عالم اسلام گرفتار قحطی علم است؛ قحطی هدایت است؛ همه آنچه داشته‌اند مصرف كرده‌اند؛ پاسخ به سؤالات نیست. چه‌طور شد برادران سراغ یوسف آمدند؟ اما نمی‌دانند كه این یوسف است؛ خوراك خود را باید از او بگیرند. عالم اسلام بر‌می‌گردد و از همین منبع، هدایت می‌خواهد و نمی‌داند این همان برادر اولی او بوده است كه از او اعراض كرده است. شما نگاه كنید عالم اسلام از امام امّت استفاده می‌كرد؛ حال از جهت این كه او نایب امام زمان است استفاده می‌كردند یا از جهت این كه او یك تن از عالمان است؟ شیعه از جهت نیابت برای ایشان شأن قائل است. جمعی هم از جهت این كه او یك تن از عالمان است از او استفاده كردند، مانند برادران یوسف  كه بر او وارد شدند، یوسف این‌ها را شناخت اما آن‌ها نشناختند كه این برادرشان است: وجاء اخوة یوسف فدخلوا علیه فعرفهم و هم له منكرون20 آنها اصلاً نمی‌دانستند امامت است كه دارد بر‌می‌گردد. این امام، آثار امامتی است كه از اول انكار شده است. شما می‌دانید كسانی هستند كه منكر اصل مهدویت و امامت و منكر غصب خلافت و منكر همه این‌ها هستند، اما عاشق امام هستند. ...فدخلوا علیه ... منكرون همه آن‌ها پشت سر هم می‌گویند: یا ایها العزیز21 و نمی‌‌گویند برادر، همانطور كه به امام می‌گفتند یا ایها العزیز. آقای مولوی محمد عمر در اندونزی از علمای شافعی است. آمده بود ایران. عاشق امام بود در عین حالی كه منكر غصب خلافت، منكر خلافت علی (ع) است و ایشان را خلیفه چهارم می داند؛ منكر امامت همه ائمه؛ اما نسبت به امام عاشق بود. نمی‌داند كه این همان است كه انكار می‌كند. برگشت اندونزی. مردم اندونزی عاشق او بودند. به‌ خاطر این‌كه عاشق امام است. من آن‌جا یك قدری صحبت كردم؛ بعد خواستند هدیه‌ای بدهند؛ یك انگشتر، درباره این نگین نوشته‌اند: ما هدیه‌ای بهتر از این برای محبت‌های شما نداشتیم. این نگین از سنگ قبر مولوی محمد عمر است. چون عاشق امام بود از تكه‌های سنگ قبرش نگین می‌سازند.

هر استفاده‌ای از امام امّت كردند استفاده از امام زمان (ع) است. شجاعتش، شجاعت خودش نبود. مهتاب را نمی‌شود با آفتاب مقایسه كرد. مهتاب همان آفتاب است. یك واسطه خورده است شده مهتاب وگرنه ماه كه از خودش نور ندارد. امام مهتاب بود. نور امامت به او می‌خورد. بازتابِ كسی هست كه آینه‌اش جلا داشت؛ صفا داشت. چراغ امامت به او می‌خورد و برمی‌گشت. امام هر چه داشت از امامت بود. الآن هم رهبری هر چه دارد از آن بزرگوار دارد.

من معتقد هستم ما اگر یك بحثی در امامت بكنیم، یك چیزهایی به ذهن ما می‌آید بگوییم، دیگران هم یك چیزهایی به ذهنشان می‌آید بگویند، در نهایت به جایی نمی‌رسیم.  پس بهتر است در باب امامت به قرآن رجوع كنیم. امكان ندارد موضوعی به اهمیت غیبت، قرآن نسبت به آن عنایت نداشته باشد و از كنارش با یك آیه یا دو آیه بگذرد. این جریان‌های امروز را در جریان‌های امّت‌های قبل مو به مو می‌بینید. جریان یوسف(ع) همان جریان اهل بیت است. یعنی روز اول كه یوسف را بیرون می‌كنند، همان ماجرای كنار زدن حضرت علی(ع) است. روز آخر هم كه یوسف را قبول می‌كنند ماجرای ظهور امام زمان و پذیرفتن او است.

كاری كه با یوسف كردند با حضرت علی (ع) كردند. دشمنی آنها با علی (ع) به‌خاطر چه بود؟ قرآن چه‌قدر زیبا می‌گوید: ...لیوسف و اخوه احبّ22 علی و امتش. دشمنی‌ای كه به امّت علی دارند، به پیروان علی(ع) دارند، این همیشه هست. از این جهت در جریان یوسف آن ده برادر یك طرف و این یك برادر یك طرف قرار می‌گیرد. ببینید وقتی بنا است عتاب بشود به برادرها كه قدر ندانستند، تر و خشك را با هم نمی‌سوزاند. این برادری كه قدر می‌دانسته،  این را جدا كرد و به او گفت: انی انا اخوك فلا تبتئس بما كانوا یعملون.23 از این جهت آن موقعی كه این‌ها متهم می‌شوند و به ایشان می‌گویند: ...ایتها العیر انكم لسارقون...24 ـ عیناً این مسأله برای عالم اسلام دارد واقع می‌شود. ـ شما همه كارهایتان دروغ بود. برادر یوسف در این تهمت نیست؛ چرا؟ چون قبلاً گفته بود كه تو غصه نخور؛ من برای این‌كه تو را از آن‌ها جدا كنم این كار را می‌كنم. همین طور شیعه را از مجموع مسلمانان در این فتنه آخرالزمان جدا می‌كند. روابطی كه برای پیروان اهل بیت در این زمان واقع می‌شود، اتفاقاتی كه دارد برای آن‌ها می‌افتد، ببینید وقتی خطاب می‌شود به مجموع برادران: ایتها العیر ... لسارقون( همه آن‌ها ناراحت می‌شوند جز یوسف ـ كه خودش این برنامه را ریخته است ـ  و برادرش كه در جریان این قضیه هست. فبدأ بأوعیتهم قبل وعاء اخیه ثم استخرجها من وعاء اخیه ... قالوا إن یسرق فقد سرق اخ ...25 چه‌قدر به خاطر اهل‌بیت به شیعیان فحش دادند؟ هر چه این كرده است آن‌ها آینه است. یعنی ما شیعیان متهم هستیم همانطور كه اهل بیت متهم هستند. ان یسرق فقد ... قال انتم شرٌّ ....

شما دنبال جریان برگشت حضرت هستید. این رفت و برگشت، سیرش در قرآن آمده است. شما این سیر را تطبیق بدهید. ببینید مرحله به مرحله، در چاه انداختن معادل دارد؛ در خانه او قرار گرفتن، در خانواده اهل بیت مصداق دارد؛ پادشاه شدنش مصداق دارد؛ خواب تعبیر كردنش مصداق دارد؛ در قحطی قرار گرفتنشان مصداق دارد.

ببینید امّت چه زمانی به سوی امام برمی‌گردد. آن روز آخری كه دستشان از همه چاره‌ها كوتاه شد، آمدند و گفتند: ...یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضّر ... ان الله یجزی المتصدقین.26 این آیات به اندازه‌ای بر اوضاع منطبق است كه كسانی كه می‌خواهند در شب قدر دعای قرآن را بخوانند و اسم اهل بیت را ببرند، وقتی به اسم امام آخر می‌رسند این آیه را مطرح می‌كنند كه در رابطه با یوسف است: یا ایها العزیز ... ان الله یجزی المتصدقین كار به درخواست صدقه رسیده است. این‌جا كه رسید غیبت برمی‌گردد: قال هل علمتم ما ... جاهلون، قالوا أ انك لأنت یوسف قال انا یوسف و هذا اخی، قد منّ الله علینا.27

...انا یوسف و هذا اخی، یعنی اهل بیت و شیعیان. شیعه همه جا با اهل بیت و كنارشان بوده است. آن‌قدر این قوم وفادار است، آن‌قدر خدا شكور است كه هر جا اهل بیت را می‌آورد، وفاداران به اهل بیت را هم كنارش می‌آورد.

من فكر می‌كنم كه شما در این بحث مهدویت خودتان، روی سورة یوسف از جهت تطابقش به مسائل غیبت و ظهور یك مرور مجددی بكنید. من این بحث را نه به عنوان تمام كردن، بلكه به عنوان چاره و اجمالی تذكر دادم كه اگرشما وارد دانه دانة آیات بشوید جریان غیبت را می‌توانید شرح بدهید. شما فلسفه غیبت را بیان كنید.

تنظیم: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

1 . ر.ك. یوسف، 60 و 63 و 65 .

2 . همان، 64. قال هل آمنكم علیه الاّ كما امنتكم علی اخیه من قبل.

3 . همان، 12 . ارسله معنا غداً ... و انّا له لحافظون.

4 . همان، 13 . قال انّی لیحزننی ان تذهبوا به و اخاف ان یأكله الذئب ....

5 . همان، 14 . لئن اكله الذئب و نحن عصبة ....

6 . همان، 17. یا ابانا انّا ذهبنا نستبق و تركنا یوسف عند متاعنا فأكله الذئب ....

7 . همان، 18. بل سوّلت لكم انفسكم امرا ....

8 . همان، 66 .

9 . همان.

10 . آل عمران، 103.

11. یوسف، 8 .

12. همان، 5 .

13. مائده، 67 .

14. همان.

15. یوسف، 8 و 9.

16. همان، 9.

17. همان، 8 .

18. همان، 91. (گفتند: به خدا سوگند كه واقعاً خدا تو را بر ما برتری داده است و ما خطا كار بودیم.)

19. همان، 92. (گفت: امروز بر شما سرزنشی نیست. خدا شما را می‌آمرزد و او مهربان‌ترین مهربانان است.)

20. همان، 58.

21. همان، 78 و 88 .

22. همان، 8 .

23. همان، 69 .

24. همان، 70.

25. همان، 76 و 77.

26. همان، 88 .

27. همان، 89 و 90.