تبیان، دستیار زندگی
كمتر عاملی را میتوان نشان داد كه چونان «غفلت»، آدمی را به «هلاكت» افكند. منشاء بسیاری از تباهیهای مردمان و انحطاط جوامع بشری، غفلت است. از این روی، ادیان الهی، انسان را به هشیاری همیشگی فرا میخوانند و او را از «خودفراموشی» و «خدا فراموشی» بر حذر میدارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غفلت چرا؟!

توبه

خداوند رحمان به آدمی می فرماید:

یَا بْن َآدَمَ!

1. إِذا كانَ اللّهُ تَعالی قَدْ تَكَفَّلَ لَكَ بِرِزْقِكَ فَطُولُ اهْتِمامِكَ لِماذا؟!

2. وَ إِذا كانَ الْخَلْقُ مِنّی حَقّاً فَالْبُخْلُ لِماذا؟!

3. وَ إِذا كانَ إِبْلیسُ عَدُوّاً لی فَالْغَفْلَةُ لِماذا؟!

4. وَ إِذا كانَ الْحِسابُوَا المُرُور ُعَلَی الصِّراطِ حَقّا فَجَمْعُالما لِلِماذا؟!

5. وَ إِنْ كانَ عِقابُ اللّهِ حَقّاً فَالْمَعْصیَةُ لِماذا؟!

6. وَ إِن كانَ ثَوابُ اللّهِ تَعالی فِی الْجَنَّةِ حَقّاً فَالاِسْتِراحَةُ لِماذا؟!

7. وَ إِن كانَ كُلُّ شَیء بِقَضائی وَ قَدَری فَالْجَزَعُ لِماذا؟!

8. لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فَاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتیكُمْ.

ای فرزند آدم!

1. اگر خداوند، رزق و روزی ات را به عهده گرفته است، پس نگرانی و تلاش طولانی [و بیجا و حرص بر دنیا] چرا؟!

2. و اگر آفرینش همه اشیاء، به راستی از آنِ من است، پس بخل ورزیدن چرا؟!

3. و اگر شیطان، دشمن من [و تو] است، پس غفلت چرا؟!

4. و اگر حسابرسی و عبور از صراط، حقّ است، پس جمع كردن مال چرا؟!

5. و اگر كیفر خداوند، حق است، پس گناه كردن چرا؟!

6. و اگر پاداش و ثواب خداوند متعال در بهشت، حق است، پس استراحت [و سُستی] چرا؟!

7. و اگر همه چیز [و تمامی حوادث جهان] به قضا و قَدَر من است، پس بی تابی و جَزَع و فَزَع چرا؟!

8. برای آنچه از دستتان می رود تأسّف نخورید و ـ نیز ـ برای آنچه به شمایان می دهم شادمانی نكنید [و مغرور نشوید، زیرا اینها همه وسیله امتحان الـهی است].

كمتر عاملی را میتوان نشان داد كه چونان «غفلت»، آدمی را به «هلاكت» افكند. منشاء بسیاری از تباهی های مردمان و انحطاط جوامع بشری، غفلت است. از این روی، ادیان الهی، انسان را به هشیاری همیشگی فرا میخوانند و او را از «خودفراموشی» و «خدا فراموشی» بر حذر میدارند.

هر آن كو غافل از حق، یك زمان است اگر آن غافلی، پیوسته بودی

در آن دم كافر است، امّا نهان است درِ اسلام بر وی بسته بودی

این همه تأكید اسلام بر مراقبت از خویشتن و محاسبه نفس، برای رهانیدن آدمیان از دام غفلت است.

غیر ره دوست، كی توانی رفتن؟! هر مدح و ثنا كه میكنی، مدح وی است

جز مِدْحَتِ او كجا توانی گفتن؟! بیدار شو ای رفیق! تا كی خفتن؟!.

از اوج آسمان، جواد محدثی

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.