بازشدن جبهه جدید در مقابل اسرائیل
مقابله رسانه های عربی - اسلامی با هجوم تبلیغاتی صهیونیسم
از هنگامی که تصویر شلیك یك افسر آمریكایی به سر یك ویت كنگ در جنگ آمریكا با ویتنام مقدمه ایجاد فشار شدید افكار عمومی جهانی بر روی آمریكا برای پایان جنگ در ویتنام شد، نگاه سیاستمداران و بالاخص جنگ سالاران كشورها به شدت از نقش و تاثیر رسانه در تعیین سرنوشت تحولات جهانی متاثر شد. از آن پس حضور خبرنگار و عكاس و تصویربردار در تحولات و رخدادها، عادی و طبیعی انگاشته نشد و حتی خود اصحاب رسانه نیز به حضور خود در تحولات به دیده دیگری نگریستند.
از سالهای آغازین دهه 90 میلادی با تاسیس سیانان و حضور آن در همه عرصههای جنگ اول خلیجفارس و پخش تصاویر زنده از جنگ، بار دیگر حضور رسانهها در رخدادهای خبری دستخوش تحولی دیگر شد و به سرعت، راهاندازی شبكههای خبری تلویزیونی بینالمللی به هدف اولی و اصلی دولتهای بزرگ برای برخورداری از نقشی تعیین كننده در تحولات دنیایی كه از این پس جهان اطلاعات نامیدند، تبدیل شد.
كشورها و گروههای اسلامی نیز كه به عنوان اصلیترین رقیب هژمونی نظام سلطه در عرصه جهانی شناخته میشوند، از این قاعده مستثنی نماندند و اقدام به راهاندازی شبكههای خبری تلویزیونی بینالمللی كردند كه نامهایی چون پرس تیوی، العالم، المنار و الاقصی از جمله این شبکهها هستند.
وقتی شبكه المنار در حمله رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 2006، توازن را در جنگ به سود حزب ا... تغییر داد، مسئولان مقاومت اسلامی فلسطین «حماس» نیز به فکر تاسیس شبكهای مشابه افتادند. هرچند بنا به دلایل مختلف از جمله تهدیدها و فشارهای رژیم صهیونیستی، حماس نتوانست شبكهای در قواره المنار راهاندازی كند اما باید به یاد داشت كه المنار نیز در آغاز راه با چه سختیهایی روبه رو بود و همه روزه دفاتر و خبرنگاران آن مورد حمله قرار میگرفتند.
با این وجود شبكه الاقصی با تمامی محدودیتها مذکور و بالاخص نبود امكانات در جنگ 22 روزه، توانست در شرایط خاص شهر غزه و حملات سنگین رژیم صهیونیستی، یك نوع استفاده بهینه از رسانه و با شكلی جدید در عرصه اطلاعرسانی، به نمایش بگذارد.
الاقصی در جنگ 22 روزه
شبكه الاقصی در حال راه اندازی بود كه جنگ 22 روزه شروع شد و رژیم صهیونیستی با استفاده از سكوت رسانهها و مجامع بینالمللی در همان اولین سری از حملات به غزه، ساختمان شبكه را به كلی ویران كرد.
از آنجا كه مقاومت اسلامی آمادگی پذیرش چنین وضعیتی را داشت، تدابیر لازم را برای غلبه بر این شرایط اتخاذ كرده بود. عوامل شبكه الاقصی بلافاصله واحدهای سیاری را كه جهت چنین شرایطی تهیه كرده بودند به كار گرفته، در نقاط مختلف مستقر و بلافاصله به ارسال اخبار و تصاویر وقایع و رویدادهای جنگ پرداختند. در طول جنگ عمده این واحدها به ناچار با جابجایی فراوان فعالیت میکردند، زیرا ردیابی امواج ارسالی دستگاهها برای اسراییل میسر بود و میتوانستند در كمتر از چند دقیقه محل دستگاهی را كه در حال ارسال امواج بود ردگیری کنند و آن را مورد هدف قرار دهند.
بنابراین، جنگ فضای جدیدی برای نوع جدیدی از تأمین، پخش و اداره برنامه تلویزیونی فراهم آورد. مقاومت اسلامی فلسطین در این زمینه یك پدیده تازه و جدید در عرصه اطلاعرسانی ابداع كرد كه البته ارزیابی و ارزش این كار در برابر سایر فعالیتها و رشادتها در طول جنگ 22 روزه، اندکی مغفول مانده است.
الاقصی، هم در زمینه شكست انحصار اطلاعرسانی رسانهای غرب و سایر رسانههای وابسته به هژمونی نظام سلطه و هم در اداره یك شبكه تلویزیونی به هنگام حملات نظامی سنگین و همه جانبه دریایی، زمینی و هوایی رژیم صهیونیستی كه نقشه تسخیر كامل غزه را داشت و باتوجه به قریب 38 سال اشغال منطقه، وجب به وجب آن را میشناخت، بسیار موفق عمل كرد.
نباید این نكته را از نظر دور داشت كه در فاصله بسیار كوتاهی از زمان آغاز به كار دستگاههای فرستنده یا (SNG)، امكان رهگیری محل ارسال و سرچشمه امواج وجود دارد و با توجه به تسلط همهجانبه اسراییل بر غزه كه منطقه بسیار كوچكی است، ناتوانی رژیم صهیونیستی در از كار انداختن سیستم رسانهای مقاومت فلسطین یك موفقیت ارزنده، محسوب میشود.
الاقصی محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی
عوامل رسانهای مقاومت فلسطین و نیروهای شبكه الاقصی، حتی از نیروهای رزمنده و نیروهای نظامی مقاومت، كار سختتری داشتند چرا كه یك نظامی فلسطینی میتوانست، موشكی را كه قرار بود به سوی اسراییل شلیك شود، برای اصابت به هدف تنظیم كند و چاشنی شلیك آن را به هر نحو فعال کند و از محل دور شود و تازه اسراییلیها، بنا به ادعای خود حداقل بعد از 20 ثانیه، از محل شلیك موشك بر اساس فركانسهایی كه از موشك شلیك شده دریافت میكردند، از محل موشک مطلع میشدند. اما یك تصویربردار شبكه الاقصی، باید تصویر زنده از تجاوز نیروهای صهیونیستی تهیه میكرد و تازه از اولین لحظهای كه ارسال این تصویر برای ماهواره آغاز میشد، مخاطره اصلی نیز آغاز میشد. چرا كه از آغازین لحظات ارسال امواج، محل SNG مورد شناسایی قرار میگرفت و نیروهای اسراییلی برای هدف قرار دادن آن، با مانع خاصی روبرو نبودند.
در طول جنگ 22 روزه، عوامل رسانهای مقاومت و كاركنان شبكه الاقصی، از جمله اهداف اساسی نیروهای نظامی اسراییل بودند و چندین حمله به واحدهای رسانهای سیار الاقصی نیز تعدادی مجروح در پی داشت. از سوی دیگر نحوه كار نیروهای شبكه الاقصی خیلی طبیعی و عادی نبود. در روزهای چهارم و پنجم جنگ 22 روزه، شبكه الاقصی تصاویری را از نحوه كار كردن عوامل خود پخش كرد. در این تصاویر نشان داده میشد كه ساختمان شبكه به كلی ویران شده است، ولی عوامل خبری شبكه بین مردم میرفتند، با آنها مصاحبه میكردند و بعد نوار را در دستگاه فرستنده میگذاشتند و تصاویر را ارسال میكردند و یا حتی پخش زنده داشتند كه تهیه گزارشها و مصاحبهها، به صورت زنده هم انجام میشد.
از نظر نوع كاركرد شبكه الاقصی، باید گفت عوامل شبكه الاقصی و نیروهای رسانهای مقاومت، بخش مهمی از مقاومت بودند. چرا كه اگر هر قدر مقاومت در غزه صورت میگرفت، اما تصویر و اخبار آن منتشر نمیشد، تاثیر آن به هیچ وجه با امكانی كه شبكه الاقصی برای انتشار اخبار و تصاویر همه روزه از جنگ فراهم كرد، قابل مقایسه نبود.
در هفته اول جنگ غزه، تحولات به شدت سانسور میشد. فقط چند شبكه به پوشش تحولات جنگ میپرداختند كه یكی از آنها شبكه الاقصی بود. شبكه القدس كه آن هم تقریبا وابسته به مقاومت بود، شبكههای برون مرزی جمهوری اسلامی ایران و المنار حزب ا...، تنها رسانههایی بودند كه در هفته اول جنگ، به تهیه و انتشار اخبار و تصاویر جنگ مبادرت كردند و باعث ایجاد یك خیزش عمومی، علیه جنایات اسراییل در غزه شدند.
دولت خودگردان كه مقر اصلی آن در رام ا... و كرانه باختری است، از ابتدای كار شبكه الاقصی نیروهای این شبكه را از كرانه باختری اخراج كرد و در طول جنگ 22 روزه نیز دولت خودگردان و شبكه تلویزیونی آنها، بر علیه مقاومت فعالیت میكردند.
یكی از كارهای اصلی که اسراییل طبق توصیه گزارش وینوگراد برای پیروزی در جنگ غزه، انجام آن را لازم میدید، این بود كه به هیچ وجه به خبرنگاران اجازه حضور و فعالیت در محل وقوع جنگ را ندهد. از قبل نیز با ایجاد فضای رعب و وحشتی كه با توسل به اقدامات مختلف از جمله ربودن و شلیك به سوی خبرنگاران ایجاد كرده بود، باعث شده بود كه در طول جنگ 22 روزه هیچ خبرنگار خارجی، جرأت حضور در غزه را نداشته باشند. رژیم صهیونیستی همچنین مانع از ورود آن دسته از خبرنگارانی كه قصد ورود به غزه و تهیه گزارش داشتند، میشد.
خبرنگاران شبكه فلسطین متعلق به دولت خودگردان نیز علیرغم اینكه فلسطینی بودند، قبل از جنگ، غزه را ترك كردند و مردم غزه را در طول جنگ تنها گذاشتند.
همه شبكههایی كه در طول جنگ از غزه برنامه پخش كردند، چه شبكه الاقصی و چه العالم یا پرستیوی همه از خبرنگاران فلسطینی و بهخصوص فلسطینیان اهل غزه استفاده میكردند.
الاقصی در جبهه دوم
شبكه الاقصی در كنار همه محدودیتها، كمبودها و مخاطراتی كه برای تهیه و ارسال اخبار و تصاویر رویدادهای جنگ داشت، در جبهه دیگری نیز مشغول جنگ بود.
فعالیت نسبتا قابلقبول الاقصی موجب شد رژیم صهیونیستی ماهوارهای كه تصاویر شبكه الاقصی را دریافت و پخش میكرد، تحت فشار قرار دهد و آن ماهواره نیز از ادامه همكاری با الاقصی امتناع كرد ولی با تمهیداتی كه نیروهای مقاومت از قبل اندیشیده بودند توانستند از فضای دیگری استفاده كنند و شبکه را زنده نگه دارند.
مشكل دیگری كه عوامل شبكه الاقصی با آن مواجه بودند، انرژی بود. از 18 ماه قبل، غزه تحت محاصره بود و بخشی از برق آن كه از سوی رژیم صهیونیستی تأمین میشد، قطع شده بود و با ممانعت از واردات بنزین نیروگاه برق غزه نیز برقی تولید نمیكرد. در نظر بگیرید كه اداره یك شبكه تلویزیونی بدون برق و بنزین برای تولید برق، چه سختیهایی خواهد داشت.
مسئله دیگر این بود كه تجهیزات كار تلویزیونی مثل دوربین فیلمبرداری یا SNG برای ارسال تصویر در شرایط ایدهآل ساخته شدهاند، نه برای شرایط جنگی. دوربین فیلمبرداری با خاك بهشدت ناسازگار است و گرد و خاك خیلی زود آن را از كار میاندازد. از سوی دیگر دستگاه فرستنده SNG باید بسیار دقیق با جهت ماهواره تنظیم شود تا بتواند تصویر ارسال كند و اگر میلیمتری جابجا شود، ارتباط آن قطع میشود. ارسال تصویر در زیر باران موشک با دشواریهای مضاعفی همراه بود که ارزش کار مقاومت الاقصی را دو چندان میکرد.
رژیم صهیونیستی در 60 سالی كه از تأسیس آن میگذرد بر دو محور متكی بوده است؛ یكی رسانه و دیگری نظامیگری. این رژیم همواره سعی كرده است از ابزار رسانه برای غلو در توانمندی و قدرت خود بهره ببرد. در پروتكلهای تشكیل اسراییل بزرگ نیز آمده است كه تسلط بر رسانهها برای تحقق این هدف، نقش اساسی دارد.
مقاومت اسلامی در هر دو زمینه، اتكا و توانمندیهای رژیم صهیونیستی را به چالش كشید. رژیم صهیونیستی از یک سو در طول سالهای گذشته در عرصه جنگ با دو شکست مواجه و از سوی دیگر تسلط این رژیم بر رسانهها كه میتوانست اخبار را به نحو مطلوب و دلخواه صهیونیستها تحریف كند، با ایجاد شبكههای تلویزیونی از سوی گروههای مقاومت به چالش كشیده شده است.
رژیم صهیونیستی در دو جنگ 33 روزه و 22 روزه نشان داد كه به هیچ وجه چنان كه تبلیغ كرده بود، دارای قدرت طراحی استراتژیك برای تضمین پیروزی در جنگ نیست و آمریكا به عنوان اصلیترین و حامی این رژیم نیز حداقل در دو جنگ افغانستان و عراق این تجربه را از سر گذرانده است و امروز ابهت دروغین اسراییل و آمریكا شكسته است.