تبیان، دستیار زندگی
برای اصلاح جامعه، شعارها باید با شعور و همراه با عمل باشد؛ چه در بُعد دنیوی و چه در بُعد اخروی، چه مادی و چه معنوی. با صِرفِ شعار که چیزی اصلاح نمی¬شود. اگر انسان برای اصلاح مشکلات جامعه فقط شعار بدهد، گاهی اثرش چند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه حیوان نفس را مهار کنیم؟

شیطان و هوای نفس

آیة الله مجتبی تهرانی چند جلسه ای است که در جلسات هفتگی اخلاق خود در باب مسئله تربیت سخن می گویند که به حق مباحث ارزشمندی می باشند. ایشان در جلسه آخر به بحث تربیت نفس پرداخته اند، که به مواردی از آنها اشاره می کنیم.

محیطهای پنجگانه تربیتی

انسان در محیط هایی مختلف ساخته شده و شکل می گیرد، اولین محیط، محیط خانوادگی است، بعد محیط آموزشی، بعد محیط شغلی، بعد محیط رفاقتی و بعد هم محیط پنجم یعنی فضای کلی جامعه است که در تربیت او نقش دارد. جوّ پنجم حتی بر دیگر فضاها نیز غالب و حاکم است. هر محیطی برای خودش یک سنخ مسائل خاصّی دارد و باید آن را از نظر تربیتی جداگانه بررسی کرد. این استاد اخلاق در این جلسه به بحث تربیت در محیط خانواده پرداخته است.

برای اصلاح جامعه، شعارها باید با شعور و همراه با عمل باشد؛ چه در بُعد دنیوی و چه در بُعد اخروی، چه مادی و چه معنوی. با صِرفِ شعار که چیزی اصلاح نمی شود. اگر انسان برای اصلاح مشکلات جامعه فقط شعار بدهد، گاهی اثرش چند ساعت بیشتر نیست؛ به چند روز هم نمی کشد که اثرش از بین می رود.

جامعه را نمیتوان با «شعار» اداره کرد

متاسفانه در جامعه ما این مسئله بسیار نمود پیدا کرده که فقط حرف زده می شود و دیگر از عمل خبری نیست. آیة الله آقا مجتبی تهرانی به این مسئله توجه کرده و انتقاد نموده اند که «شعار بی شعور ـ‌ یعنی شعاری که همراه با عمل نباشد ـ اثر ندارد. شعار، بدون شعور، اگر اثری هم داشته باشد، اثرش مختصر است و رد می شود. گاهی هم اثر عکس دارد. شعاری که همراه با عمل نباشد، اگر خیلی خوب و درجه یک هم باشد، یک شعله ای میگیرد و بعد هم خاموش میشود. این را هم بگویم که یکی از مشکلات جامعه ما همین است؛ نمیشود جامعه را بر محور شعار اداره کرد. برای اصلاح جامعه، شعارها باید با شعور و همراه با عمل باشد؛ چه در بُعد دنیوی و چه در بُعد اخروی، چه مادی و چه معنوی.»

همنشینی با بدان و خوبان، هر دو اثر گذار است
همنشینی با دوست

آقا مجتبی تهرانی در قسمت دیگری از سخنان خویش تربیت را از مواردی دانسته اند که به سرعت نتیجه نمی دهد بلکه باید صبر کرد و زحمت کشید تا به نتیجه رسید. ایشان می فرمایند: «مسئله تربیت تدریجیُّ‌الحصول است. چه در بُعد فساد انسان و چه در بُعد صلاح او، هر دو تدریجیُّ‌الحصول است و این روش بر اثر تکرار به صورت ملکه برای انسان حاصل میشود.

در بُعد فساد این روایت از علی(علیه‌السلام) راویت شده که حضرت فرمود: «صُحبَةْ الأَشرار تَکسِبُ الشَّر کَالرّیح إِذا مَرَّت بِالنَّتِن حَمَلَت نَتنا»(غررالحکم، ص 431)؛ همنشینی با بدان، بدی را به همراه دارد، مانند بادی که اگر از روی شیئی بد بو بگذرد، با خود بوی بد را می برد. این روایت به فساد و جنبه تخریبی در تربیت اشاره دارد؛ یعنی نقش تخریبی رابطه تنگاتنگ با بدها، آن هم با چاشنی محبت(همنشینی) مطرح شده است. کاملاً عکس آن هم از علی(علیه‌السلام) نقل شده است که «صُحبَةُ الأَخیار تَکسِبُ الخَیر کَالرّیح إِذا مَرَّت بِالطّیب حَمَلَت طیبا» (غررالحکم، ص 429)؛ همنشینی با خوبان، خوبی بدست می آورد، مانند بادی که چون بر بوی خوشی گذر کند، بوی خوش می گیرد. یعنی حضرت دوباره عین مثالی که درباره فساد گفته بود را می زند؛ بوی خوش.»

انسان اگر در تحت تأثیر مربی(یعنی تربیت او) واقع نشود، پس از رسیدن به حد رشد و بلوغ، یک حیوان عجیب و غریبی می شود.

قوای بالفعل حیوانی و استعداد انسانی در وجود کودک

آقا مجتبی تهرانی از استادش(امام خمینی) یاد کرده و در رابطه با میزان سرعت افساد و اصلاح مطالبی را از ایشان عینا نقل می کند. ایشان می فرماید: «انسان در ابتدای ورود به این عالم، حیوانی بالفعل است و تحت هیچ میزان، چیزی جز شریعت حیوانات ـ‌ که اداره شهوت و غضب است‌ ـ نیست.» در جمله ای دیگر ایشان می فرماید: «در مقام خود مُبرهَن است که انسان در اوّل پیدایش، پس از طی منازلی، حیوان ضعیفی است که جز به قابلیتِ انسانیّت، امتیازی از سایر حیوانات ندارد و آن قابلیتِ انسانیّت، فعلیّه نیست (فعلیت ندارد). اگر در تحت تأثیر مربی(یعنی تربیت او) واقع نشود، پس از رسیدن به حد رشد و بلوغ، یک حیوان عجیب و غریبی می شود.»

مراد ایشان این است که هر بچه ای که به دنیا می آید، یک فعلیّت و یک ‌سری استعدادهایی دارد. ایشان میفرماید وقتی که بچه به دنیا می آید یک حیوان تمام عیار است. من از استادم نقل می کنم و البته از جنبه های علمی هم واقعیت مطلب همین است. همه ما که به دنیا آمدیم، در ابتدا از نظر فعلیت، یک حیوان دو پا بودیم. حیوان دو پا از چه چیزی تشکیل می شود؟ قوای حیوانی؛ یعنی شهوت و غضب و وهم. این سه مورد است که در کودک از ابتدای تولد و ورودش به این عالم وجود دارد. همه ما از این نظر، فعلی هستیم. یعنی این قوا در وجود ما فعلیّت دارد. اما از نظر استعدادی دو بخش از استعدادها را خدا در ما نهفته که من بارها از آنها به بذر و نشاء تعبیر کرده ام. خداوند در وجود ما، هم بذر انسانیت را پاشیده است و هم بذر معنویت را. به عبارت دیگر ما مفطوریم به فطرت انسانی؛ یعنی این مسائل با وجود ما همراه است. فطریات انسانی زیاد است؛ از جمله حیا؛ بذر و نشاء حیا را خدا در وجود همه ما کاشته است. از آن طرف در بُعد معنویت، آنجا هم فطریات هست. مثل خداجویی. در روایات هم داریم «کُلُّ مَولودٍ یولَدُ عَلَی الفِطرَة»(بحارالأنوار، ج 3، ص 279) و «أَلفِطرَة هِی التّوحید.»(بحارالأنوار، ج 3، ص 280)؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها قَالَ هِیَ التَّوْحِیدُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُالْمُؤْمِنِین»)

نفس به بی‌ادبی پیچیده است و بنده مأمور است به پایبندی به ادب نیک و نفس به سمت عرصه مخالفت میرود و بنده برای برگرداندن او از خواسته های ناپسند، تلاش میکند. پس هر کس افسار نفس را رها کند، در تباه کردن آن شریک شده و هر کس برای نیل به هواهای نفسانی خود تلاش کند، در قتل نفس خود شریک شده است.

شکوفایی بذر انسانی و الهی هدف از بعثت انبیاء

آیة الله مجتبی تهرانی با توجه به فرمایشات امام خمینی می گویند که: «وظیفه مربّی این است که این دستورات را به کار ببندد تا کودک در بُعد انسانی، یک انسان شود و در بُعد الهی، یک فرشته شود. استعدادش را خدا در او گذاشته است.» و نیز در باب وظیفه انبیاء می گوید: «بعثت انبیاء برای همین بود. آنها آمدند برای این که دستوراتی را که برای به فعلیت رساندن این استعدادهاست، به ابناء بشر بگویند. یعنی انبیاء فقط برای تربیت این حیوان دو پا آمدند. مابه‌الامتیاز انسان از حیوانات دیگر همین استعدادهای او است، که در فرمایشات استاد ما هم آمده بود که مابه‌الامتیاز انسان همین است. انبیاء مبعوث شدند برای این هدف که این حیوان را انسان کنند و او را فرشته کنند.»

دعوت به دنیا مقصد بعثت انبیاء نیست

اندیشه و تربیت انبیاء

گاهی بعضی ها یک سنخ مطالبی می گویند که اصلا صحیح نیست؛ مثل این که انبیاء دعوتشان هم برای تربیت انسان بوده و هم برای سامان دادن به امور دنیایی او. من دوباره به سراغ فرمایشات استادم می روم. ایشان می فرمایند: «بعضی ها خیال کرده اند که دعوت پیغمبر اکرم دو جنبه دارد، دنیایی و آخرتی. این را مایه سرفرازی هم می دانند و این مطلب را کمال نبوت فرض کرده اند.»

در ادامه استاد ما می گوید: «اینها از دیانت بی خبرند و از مقصد نبوّت عاری و برئ هستند.» ایشان خیلی زیبا می فرمایند: «دعوت به دنیا از مقصد انبیاء به کلی خارج است، به جهت این که حس شهوت و غضب و شیطان باطنی (وهم)، برای دعوت به دنیا کفایت می کند و دیگر احتیاجی به بَعث رُسُل نیست و شهوت و غضب، قرآن و نبی لازم ندارد.» چرا که این قوا در وجود انسان فعلی است و نیازی به تقویت و بیدار کردن ندارند.

پیامبر آمده است تا تو به وادی حیوانیّت نروی

آقا مجتبی تهرانی در جای دیگری هدف از بعثت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را اینگونه بیان می فرمایدکه: «حضرت فرمودند: «بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الاخلاقَ»(بحارالانوار، ج 68، ص 382)؛ من فقط برای این مبعوث شدم که مکارم اخلاقی را تمام کنم. نمی گوید مبعوث شدم برای این که اعتقادات شما را درست کنم یا بعثت برای این است که تو را به خدا نزدیک کنم. هرگز از این حرف ها نمی فرمایند. بلکه می گوید مبعوث شدم برای تربیت. مکارم اخلاق و اخلاق، همان امور تربیتی است.

وظیفه مربی چیست؟ تنها کار او این است که استعدادهای انسان را با دستوراتی که از ناحیه خالق رسیده است به فعلیت برساند. وظیفه مربّی این است که این دستورات را به کار ببندد تا کودک در بُعد انسانی، یک انسان شود و در بُعد الهی، یک فرشته شود.

مبعوث شدم که به انسان روش رفتاری، گفتاری و کرداری بدهم. آمدم تا تو آدم شوی؛ به وادی حیوانیت نروی ـ‌ و به تعبیر استاد ما‌ ـ یک حیوان عجیب و غریب نشوی. من برای این مبعوث شدم. خدا هم که در قرآن می خواهد پیامبرش را مدح کند، می فرماید: «إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم»(سوره قلم، آیه 4)؛ همانا تو دارای اخلاقی بزرگ هستی. بالاترین تعریفی که کرده است این است. یعنی همین تربیت و ارائه روش رفتاری و کرداری.»

مهار کردن حیوانِ نفس

آیة الله تهرانی در باره نفس و در تعریف آن می گوید: «این نفس که ما میگوییم یعنی آن نیروی حیوانیت تو فعلی است؛ غضب و شهوت و وهم تو فعلیّت دارد. اما تو باید تربیتش کنی. اگر این حیوان را رهایش کنی، در بستر مخالفت پیش می رود؛ یعنی بر خلاف ودیعه‌های انسانی و الهیِ درون تو می رود. چون حیوانیت در او فعلیت دارد و احتیاج ندارد که آن را به فعلیّت برسانی. حیوان که دیگر مرز نمی شناسد. مثلاً او نمی فهمد که این مال کس دیگری است، که به او بگویی: آنجا نرو! اینها مال فلانی است...! اصلاً این حرف ها را نمی فهمد. بنده می داند که نفس یک حیوان است؛ لذا به او مهار می زند، دهنه او را می کشد. اگر کسی هم این را مهار نکند و رهایش کند، در فساد آن شریک است. بعثت انبیاء و رُسُل برای این است که به نفس، مهار عقل و شرع بزند. می خواهد یک دهنه بزند، که با این افسار حیوان نفس را مهار کنی تا شهوت و وهم و غضب فعلی او رها نباشد و به طور افسار گسیخته عمل نکند و مهار شود.»

فساد یعنی سرازیر رفتن. اگر نفس را رهایش کنی، خودش میرود. بعد هم هرچه برود، سرعت میگیرد؛ چون سرازیری است. صلاح و درست کردن، سربالایی است و کاملاً برعکس فساد است. درست است که هر دو تدریجیُّ‌الحصول هستند، اما در بُطئ و سرعت خیلی تفاوت دارند. انسان زود فاسد میشود، اما به صلاح رفتن دیر حاصل میشود. تربیت خیلی حوصله میخواهد.

سرازیری افساد و سربالایی اصلاح

این استاد اخلاق در جای دیگر در مورد افساد و اصلاح نفس می فرماید: «فساد یعنی سرازیر رفتن. اگر نفس را رهایش کنی، خودش می رود. بعد هم هر چه برود، سرعت می گیرد؛ چون سرازیری است. صلاح و درست کردن، سربالایی است و کاملاً برعکس فساد است. درست است که هر دو تدریجیُّ‌الحصول هستند، اما در بُطئ و سرعت خیلی تفاوت دارند. انسان زود فاسد میشود، اما به صلاح رفتن دیر حاصل میشود. تربیت خیلی حوصله می خواهد.»

شهوت و غضب را ریشه کن نکن؛ تربیت کن
شهوت

آیة الله تهرانی در مورد تربیت نفس ذکر می کنند که بدین معنا نیست که شهوت و غضب را از بین برد بلکه منظور مهار زدن آن است: «بله لازم نیست بذر بپاشی. بذر را خدا پاشیده است. تو باید جلوی شهوت و غضب فعلی را بگیری. نه آن که قطعش کنی و ریشه اش را بزنی. به شهوت او روش بده! به غضب او روش بده! انبیاء آمدند که به من و تو روش بدهند، چه در بُعد شهوتمان، چه در بُعد غضبمان؛ نیامدند این ها را از بین ببرند. وجود، خیرِ محض است. همین که خدا اینها را در وجود ما قرار داده، یعنی فایده دارد و باید باشد. اما نباید رها باشند. انبیاء می خواهند روش بدهند و آن استعدادهای انسانی و الهی درونی من و تو را شکوفا کنند. لذا امام در اینجا می فرماید که بعضی خیال کرده اند که انبیا آمده اند تا شهوت و غضب را نسبت به امور دنیا تحریک کنند. ایشان می‌گوید معلوم می شود که اینها اصلاً از دیانت بی خبرند که این حرف ها را می زنند.»

اصلاح، کُند و افساد، سریع است

ایشان در قسمت دیگری از سخنان خود در مورد سرعت اصلاح و افساد می فرماید: «چه شخص و چه جامعه، در هر محیطی که باشد ـ‌ بحث من الآن کلی است و دیگر اختصاص به محیط خانواده ندارد ـ روش های بد را زودتر یاد می گیرد. این بحث کلی است. تربیت تدریجیُّ‌الحصول است، چه محیط خانوادگی باشد و چه محیط آموزشی باشد یا محیط شغلی باشد؛ هر جا که بروی تربیت تدریجیُّ‌الحصول است. اما روش رفتاری دادن برای فساد یا برای صلاح با هم فرق دارد. چون مسائل شهوی و غضبی، با آنچه که در من فعلیّت دارد همسو است و لذا سریع اثر می کند. اصلاح، بطیئ الحصول و کُند است. فساد هم تدریجی است اما سریع الحصول است. اگر یک جامعه را رهایش کنی، سرازیری است و خودش می رود. اصلاً لازم نیست که مظاهر فساد را بیاورید و نمایش دهید؛ اتفاقاً باید جلوی آن را بگیری! این حرف  که «باید بی تفاوت بود»، بر خلاف حرکت و هدف انبیاء و اولیاست. بی تفاوت؟! آنهایی که مسؤولند، باید جلوی مظاهر فساد را بگیرند. اگر رهایش کنید، جامعه خودش به سمت فساد می رود. لازم نیست تحریکش کنید؛ چه رسد که با مظاهر فساد برخورد هم نکنی. اگر برخورد نشود، جامعه سریع به فساد کشیده می شود. مگر آن وقت می شود این جامعه را به این زودی‌ها درست کرد؟!»

اللهم صل علی محمد و آل محمد


سخنرانی آیة الله مجتبی تهرانی،

فراوری: هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.