تبیان، دستیار زندگی
روندی که کمی تا حدوی تامل برانگیز است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ای کاش زمان جومونگ بودم

ادامه هشت ماه بی توجهی به هویت ملی

حدود  هشت ماه از پخش آخرین قسمت سریال افسانه جومونگ می گذرد. فکر نمی کنم هنوز خاطره این فیلم پرطرفدار از اذهان محو شده باشد و تاثیرات آن از افکار عمومی جامعه رخت برکنده باشد.

جومونگ

سریال جومونگ روایت  زندگی مردی است که  در 37 سال قبل از میلاد مسیح در کشور بویو واقع در شبه جزیره کره زندگی می کرد. مردی اسطوره ای. فردی که در او معجونی از ارزش های مطلوب برای یک قهرمان محبوب یک ملت را می دیدم، ارزش هایی چون  هم نوع دوستی، فداکاری و ایثاربرای اعتلای وطن، آزادی، عدالت، شهامت ، ایمان، اعتقاد و.......

تاثیر پخش این سریال را در خانواده های ایرانی می توان از جهات گوناگون در گوشه های زندگی انان مشاهده کرد. خلوت تر شدن خیابان ها در هنگام پخش نقل مجالس شدن سکانس های فیلم، مهمان ویژه مهمانی ها واقع شدن، نقش کیف و کتاب و وسایل بچه ها بودن، شمشیر اسباب بازی جومونگ را به عنوان وسیله بازی بچه ها دیدن، استقبال جالب از وی در ایران، جومونگ بازی دانش آموزان در مدارس و هزاران رخنه دیگر در فرهنگ و جامعه و هویت ما.

آیا ما  ملتی بی فرهنگ و هویت هستیم؟ آیا تاریخ سرزمین ما در مقایسه با کشور کره غنای ویژه برتری در گذر زمان ندارد؟

نقد های بسیاری در هنگام و بعد از پخش افسانه جومونگ  بر این سریال نوشته  و گفته شد. از جمله اشاره به این مسئله که " آیا نمی توان از سرمایه عظیم و پر مفهوم فرهنگ و سنت ایرانی و اسلامی برای ساخت سریالهای تلویزیونی بهره برد؟؟؟"

امام هنوز پاسخ به این سوال ها را دریافت نکرده بودیم که خبر آمد صدا و سیما اقدام به پخش سریال کره ای دیگری کرده است.مجموعه ای با نام سرزمین بادها.

سریالی 36 قسمتی که بوسیله  كانگ ایل سو در سال 2008 ساخته شده است. در این سریال سونگ این گوك بازیگر سریال «افسانه جومونگ» و «امپراتور دریا» در نقش شاهزاده موهیول، چوی جانگ ون (شاهزاده یئون)، پاركگان هیونگ (دوجین) و جانگ جین یانگ (پادشاه یوری) بازی میكنند.

جومونگ

«امپراتور بادها» درباره ی زندگی نوه جومونگ (موهیول) است كه از بدو تولد سرنوشت عجیبی پیدا میكند.

بی شک باید به دنبال اثرات منفی سریال جومونگ به بدنه فرهنگی و هویت جمعی مان، منتظر خدشه های جدیدی از جانب شخصیت های سرزمین بادها باشیم. و این آغاز شاید در فقدان درمانی برای بدنه آسیب خورده و عدم ارائه جایگزینی مناسب  از شخصیت های ملی و مذهبی  خود  پارازیت های بیشتری را در سر راه فرهگ سازی در رسانه ملی و فضای جامعه قرار دهد.

وقتی اولین قسمت این سریال را نگاه می کردم با دیالوگی برخورد کردم  که شدیدا نسبت به عواقب آن نگران شدم. در متن این دیالوگ اینچنین آمده است : که اگر در زمان جومونگ زنده بودم، افتخار می کردم.

اولین سوالی که در ذهنم شکل گرفت این بود که: آیا تا به حال در صدا و سیما ما طوری فرهنگ سازی کرده ایم  و شخصیت های بارز مالی مان را در جلوی چشمان مخاطب به نمایش در آوردیم که با دیدن ان صحنه ها این جمله بر لبشان نقش ببندد که  اگر من جای فلان شهید به عنوان مثال شهید همت بودم به خودم افتخار می کردم.  واگر بوده تا چه میزان اثر گذاری داشته است؟ ایا تا به حال کودکان ما شهید همت را در سریالی دیدند و اگر دیدند آیا چنین اثری بر انها گذاشته که نام او را در بازی ها بر خود بگذارند.

" آیا نمی توان از سرمایه عظیم و پر مفهوم فرهنگ و سنت ایرانی و اسلامی برای ساخت سریالهای تلویزیونی بهره برد؟؟؟"

اما علت فقدان این خلا فرهنگی چه می تواند باشد؟

مسلما دلایل گوناگونی را می توان برای وجود چنین خلایی نام برد که ما به چند مورد اکتفا می کینم:

کم کاری فرهنگی

آیا ما  ملتی بی فرهنگ و هویت هستیم؟ آیا تاریخ سرزمین ما در مقایسه با کشور کره غنای ویژه برتری در گذر زمان ندارد؟

پاسخ این سوالات بسیار واضح است، هر فرد ایرانی که حتی اندکی با تاریخ ایران آشنا باشد به این مهم شهادت خواهد داد که کمتر کشوری را می توان یافت که تاریخش چون کشور ما غنی باشد و فرهنگش والا و پرگهر. اما در مقابل این فرهنگ غنی و هویت خاص ما ایرانی ها که هویتی ایرانی – اسلامی است، چه رویکرد هایی برای معرفی و اشاعه این فرهنگ انجام داده ایم؟

یقینا وقتی پخش سریالی اینچنینی اینطور شخصیت های فرهنگی و ملی ما را در انزوا قرار می دهد مشخص است که آنطور شایسته و بایسته می بوده برای فرهنگ خود کار نکرده ایم. آیا به این اذعان نداریم که با این روند به تدریج ذائقه مخاطبمان تغییر کرده و  در اثر پذیری از فرهنگ سازی رسانه دچار دشواری هایی می شوند.

آرش کمانگیر

کارهای ضعیف در مقابل دیگران

البته این نوشتار تلاش ها و دلسوزی هایی که در جهت این امر تا به حال انجام شده است را ندید نمی گیرد، لیکن آنچه که از برایند کلی آثارتولید شده بر می آید این است که این نوع کارها در مقابل کارهای متقابل سایر کشورها حرفی قابل توجه برای گفتن ندارند و کارهایی ضعیف و دارای نقاط ضعفی آشکار می باشند از جمله ضعف در جلوهای ویژه و پیام رسانی.

البته نمی توان از صدا و سیمای نوپای ما در مقابل رسانه های طولانی عمر غرب انتظاری همانند آنان داشت ولی این دلیل بر عدم انتظار برای  کارهای درخور توجه و حرفه ای و عدم نقد نمی شود.

سوژه یابی مطلوب و پیام رسانی نامطلوب

یافت سوژه مناسب از میان تمامی موضوعات پراکنده در تاریخ، جامعه، موضوعات روز، کاری ساده به نظر نمی آید  و نیاز به نگاهی دقیق و ظریف دارد. اما این نیز به تنهایی امری بی  فایده به نظر می رسد و پس از سوزه یابی آنچه اهمیت شاید دو چندانی داشته باشد شیوه ارائه سوژه و پیام مورد نظر است.

پیام رسانی از جمله مهمترین مراحل یک  مدل ارتباطاتی است که ظرایف خاصی را می طلبد تا بتوان یک پیام را با توجه به شرایط مختلف چون مخاطب، نوع نیاز آن، پیشینه فرهنگی وی، پارازیت های موجود بر سر راه و......به خوبی و به شکلی حرفه ای انتقال داد تا بتوان نتیجه مطلوبی را به دست آورد. انتقال پیام به شکل غیر مسشتقیم و به اصطلاح زیر پوستی اثرات بسیار مفیدی دارد که معمولا در رسانه ما مغفول می ماند.  به نظر می آید صداو سیمای ما تا حدود زیادی در سوژه یابی موفق بوده  و برآیند مثبتی دارد اما در نوع ارائه پیام نیاز بیشتری به برنامه ریزی و دقت نظر دارد.

وقتی پخش سریالی اینچنینی اینطور شخصیت های فرهنگی و ملی ما را در انزوا قرار می دهد مشخص است که آنطور شایسته و بایسته می بوده برای فرهنگ خود کار نکرده ایم

رستم

خود آگاهی نامطلوب تاریخی

سیستم آموزشی ما در جهت تدریس تاریخ شاید هنوز آنطور موفق عمل نکرده است که هم دانش آموزان و دانش جویان را به این تاریخ علاقمند کرده باشند و آن را نه تنها به عنوان یک درس بلکه به عنوان سرگذشت سرزمین خود در اذهان انان نهادینه کند. اما این روند به سیستم آموزشی تمام نشده و در رسانه هم جلوه هایی از این ارائه نامطلوب را مشاهده می کنیم به عنوان مثال در فیلم سالهای مشروطه در متن فیلم جریاناتی می گذشت که با برخی از متون تاریخی که روایت های معروف هستند در تضاد بود و این خود نه اینکه باعث نهادینه کردن مبانی تاریخی به مخاطب نمی شود بلکه  باعث تردید و ایجاد شبهه در افکار عمومی جامعه می شود

افکار عمومی اگر شناخت همه جانبه از تاریخ کشورمان ایران داشته باشد با بسیاری از جنبه های فیلم سرزمین بادها  که با تکنیک هایی هنری توامان شده است ،مهبوت نمی شود بلکه می دانند  در تاریخ خود حماسه هایی جذاب تر دارد که این صحنه ها در مقابل ان جایی برای ارائه و خود نمایی ندارند.

امیدوارم با توجه به این نقد و سایر تحلیل ها در جهت فرهنگ سازی در رسانه ملی اقدامات موثر و جدی تری صورت گیرد و ما شاهد اشاعه فرهنگ مذهبی و ملی خود از طریق شبکه های تلویزیونی و ماهوارهای جمهوری اسلامی به سایر کشورها باشیم

عطاالله باباپور

گروه جامعه و سیاست