تبیان، دستیار زندگی
او از كودكى به شعر علاقه داشت و چون داراى ذوق شعر و قریحه‏ى شاعرى بود در وادى شعر افتاد. این مقارن با ده سالگى محمد على بود. وى پس از تحصیل از اراك به تهران عزیمت نمود و از بدو ورود به تهران با آشنایى با شاعران و اهل قلم به انجن‏هاى ادبى راه یافت ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گر بسوزد عالمى از این مصیبت نى عجب

درباره ی محمد علی مردانی*

گر بسوزد عالمی از این مصیبت نی عجب

محمد على مردانى در مهر ماه سال 1301 ه . ش در قریه‏ «آشمسیان سادات» از توابع خمین در خانواده‏اى متدیّن و پایبند به اصول و احكام دین مبین اسلام چشم به جهان گشود. وى تحصیلات ابتدایى و متوسّطه را در خمین فرا گرفت و پس از آن براى تحصیل در علم صرف و نحو به اراك عزیمت نمود و از محضر اساتید بزرگى كسب فیض نمود.

او از كودكى به شعر علاقه داشت و چون داراى ذوق شعر و قریحه‏ى شاعرى بود در وادى شعر افتاد. این مقارن با ده سالگى محمد على بود. وى پس از تحصیل از اراك به تهران عزیمت نمود و از بدو ورود به تهران با آشنایى با شاعران و اهل قلم به انجن‏هاى ادبى راه یافت و از همان زمان با ارائه‏ اشعار مذهبى به عنوان شاعر مذهبى در محافل ادبى شناخته شد.

مردانى سالیان متمادى دبیرى انجمن دانشوران را به عهده داشت. در سال 1351 بناى انجمن «نغمه سرایان مذهبى» توسّط او با همراهى عده‏اى از دوستان ریخته شد كه در اوایل به طور سیّار در منازل اعضا برگزار مى‏شد و از سال 1353 انجمن به طور ثابت در منزل ایشان برقرار مى شد. وى با شروع انقلاب اسلامى در جهت اهداف انقلاب بود و پس از پیروزى انقلاب به عضویت شوراى شعر وزارت ارشاد اسلامى و واحد ادبیات حوزه‏ى هنرى سازمان تبلیغات اسلامى درآمد و با آغاز جنگ تحمیلى با تلاش فراوان در راه خدمت به اسلام و ایران به جبهه‏هاى نبرد رفت.

وى موفّق به تألیف سى مجموعه‏ شعر شده است كه بیش از بیست جلد آن به طبع رسیده است. از آثار وى: «احتجاج بانوى بزرگ اسلام حضرت زهرا(س)»، «شكوه ایمان»، «طلوع خورشید»، «على(ع) مظهر تقوا»، «گلزار شهیدان»، «نواى رزمندگان»، «فروغ ایمان» و... همچنین آثار فراوانى در رابطه با جنگ تحمیلى و رزمندگان سلحشور از او به جا مانده كه مى‏توان از كتاب «مفاتیح نور» نام برد.

استاد در پى عارضه‏ مغزى در اردیبهشت سال 1378 شمسى درگذشت و در بهشت‏زهرا در مقبره‏الشعرا به خاك سپرده شد.

-بر گرفته از دانشنامه شاعران عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ناشر سازمان چاپ و انتشارات، 1383 تهران

شعری از زنده یاد محمد علی مردانی:

گر بسوزد عالمى از این مصیبت نى عجب

عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه
پرگرفت از آشیان مرغ روان فاطمه
گر بسوزد عالمى از این مصیبت نى عجب
سوخته یکسر زآتش کین آشیان فاطمه
وامصیبت بعد مرگ احمد ختمى مآب
دادن جان بود هردم آرمان فاطمه
آسمان شد نیلگون چون دید نیلى روى او
خُرد شد از ضربت در استخوان فاطمه
محسن شش ماهه اش در راه داور شد شهید
ریخت خون در ماتمش از دیدگان فاطمه
نیمه شب بهر تدفینش مهیّا شد على
عاقبت شد در دل صحرا مکان فاطمه
منع کرد از ناله طفلان را ولى ناگه ز دل
ناله ها زد همسر والانشان فاطمه
اى فلک ترسم شوى وارون که افکندى شرر
از غم مرگش به جان کودکان فاطمه
نیست «مردانى» نشان از تربت پاکش ولى
مهدى (عج) مى آید کند پیدا نشان فاطمه


پی نوشت:

*به مناسبت درگذشت این شاعر توانمند در تاریخ 15 اردیبهشت سال 1378


تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی – بخش ادبیات تبیان