تبیان، دستیار زندگی
گفتگو با دکتر خرمشاهی مترجم و قرآن پژوه (قسمت پایانی)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفتگو با دکتر خرمشاهی مترجم و قرآن پژوه

قسمت پایانی

بهاءالدین خرمشاهی

آیا می شود یک ترجمه ملی داشته باشیم که مورد قبول همه استادان باشد و در دسترس همه قرار گیرد؟

این حرف خیلی خوبی است. این ترجمه ملی همان ترجمه گروهی خواهد بود. ترجمه گروهی همان است که بنده در آخر ترجمه ام آورده ام. در آنجا پیشنهاد کرده ام جمعی متشکل از 23 گروه که تا 40 گروه هم بالا رفت، هر یک از دید تخصصی خودشان کار کنند؛ مثلا یک گروه فقط نثر فارسی شان خوب است. یک گروه از نظر کلام، نه چیز دیگر. یک گروه از نظر فقه. یک گروه باید جغرافیای قرآن بدانند. یک گروه تاریخ صدر اسلام و سیره نبوی. ترجمه ملی ما فقط در آن صورت دید می آید. درباره کتاب مقدس این کار شده، حتی یش از میلاد مسیح ترجمه سبعینی از عهد عتیق وجود دارد. دکتر محمد علی اصفهانی یک ترجمه گروهی 6-5 نفره انجام دادند که من هم نقد و نظری برایشان نوشتم. این همان گمشده شما یا من نیست؛ این فقط یک تقسیم کار است که من اصلا به تقسیم کار اعتقاد ندارم. به تقسیم گروه های کاری اعتقاد دارم؛ یعنی قرآن را نباید شش قسمت کرد تا شش نفر روی آن کار کنند. باید هر کسی کار خودش را انجام دهد و همه گروه ها تمام قرآن را از نظر گاه خودشان ببینند که وقتی کار تمام شد همه قبول کنند.

یعنی کاری که این گروه کرده اند

فکر می کنم همین طور است چون خیلی سریع هم به بازار آمد. هیچ توضیحی هم نداده اند که ما از چه نظرهایی قرآن را سنجیده ایم و فقط یک گروهی بوده اند که با هم همکاری کرده اند. هر گروهی باید از نظر تخصص خودش قرآن را بررسی کند. حتی معتقدم باید یک مجمع التراجمی درست کنیم و با ترجمه قدما و معاصر هم بسنجیم. این کاری است که دکتر حداد عادل انجام داده است. ترجمه اش را با هر ترجمه ای سنجیده. حسن آن ترجمه را رعایت کرده و از عیب ها و غلط های آن آگاه شده و پرهیز کرده است. ترجمه مرحوم زین العابدین رهنما هم تا حدودی گروهی است چون دکتر انتظامی، دکتر علی اصغر حلبی، آیت الله کمره ای و آیت الله شعرانی با او همکاری می کردند و 150 نسخه چاپ کردند که برای جهان اسلام فرستادند. اتفاقا خیلی هم نقد و نظر دریافت کردند. البته ترجمه شان در بازار نیست و خیلی نایاب است.

چیزی که امروز خیلی مهم است ارتباط نوجوان ها و جوان ها با قرآن است. به نظر شما می شود به این فکر کرد که ترجمه قرآنی ای ویژه جوان ها و نوجوان ها چاپ شود؟

سوال خوبی است. دوست ما آقای رحماندوست در حال انجام این کار است. تا الان هم جزء 29 و 30 را ترجمه کرده. حدود شش سال است روی این دو جزء کار می کند. البته می گوید کار آسانی نیست. چون مسائلی در قرآن هست که در حدا افق فکری و فرهنگی یک نوجوان نیست. مثل آیات شامخ قرآن که معانی اش را حکما بیشتر می فهمند و ما از یک نوجوان انتظار نداریم اینها را بفهمد. از طرفی آسان سازی نثر هم حدی دارد. از یک حدی بگذرد، دیگر نمی شود آسان تر کرد.

در ترجمه خودم بیش از 500 کلمه قرآنی را آورده ام که گفته ام اینها را ترجمه نمی کنم. مثل نعمت، عذاب و رحمت .

چنین ترجمه ای حق مطلب را ادا می کند؟ چون باید خیلی ساده نوشته شود و معانی عمیق آیات هم حفظ شود.

خود آقای رحماندوست هم می داند این آخرین حرف نیست. کوشش او اولین کوشش اش است ولی شاید به گفته خودش بهترین نباشد. ترجمه شان ساده، شیوا، شفاف و با واژگان محاسبه شده است. مثلا سه مترادف برای یک کلمه داریم که ایشان ساده ترین شان را انتخاب کرده اند.

آیا می توان ترجمه ای ارائه کرد که جنبه های اعجاز قرآن از نظر بلاغت در آن حفظ شود؟

قرآن کریم

نه، قرآن کلامی قدس و الهی است. این که بشود به پای قرآن رسید؛ نه نمی شود. قرآن که جای خود دارد حتی حافظ را هم نمی شود به زبان دیگر ترجمه کرد؛ طوری که همان بلاغت و حلاوت حفظ شود. قرآن را هم هرگز نمی شود و معنی قرآن از این قرار است: «گویی قرآن چنین می گوید» و این تا ابد باقی می ماند. برای این که ما تفاوت فرهنگی با قرآن داریم. حالا باز این تفاوت فرهنگ در ما که از ابتدا مسلمان بوده ایم کمتر است تا مسلمانان لندن. آنها تفاوت فرهنگشان با قرآن زیاد است. مثلا «نفاثات فی العقد» برای آنها خیلی عجیب است. باز ما دیده ایم پیرزنان جادوگری را که جادو می کنند یا افرادی را که اهل طلسم و ... هستند. یا در «و اذا العشار عطلت» شتر ده ماهه که نزدیک به وضع حملش است و بسیار ارزشمند است در ادبیات عرب. می توان ده مورد بشمارم که اینها ترجمه نمی شود. در ترجمه خودم بیش از 500 کلمه قرآنی را آورده ام که گفته ام اینها را ترجمه نمی کنم. مثل نعمت، عذاب و رحمت. تازه اینها در زبان ماست که بی شاز 50 درصد ترکیبات عربی داریم. این لطف خدا در حق ماست ولی آیا زبان سودی هم می تواند این بار را بکشد؟ حتی اگر بزرگ ترین زبان دانان و مترجمان سوئدی بخواهند قرآن را ترجمه کنند نمی شود اختلاف فرهنگی اجازه نمی دهد.

به عنوان یک قرآن پژوه و مترجم قرآن چند ترجمه ای را که می پسندید معرفی کنید تا جوان ها به آنها مراجعه کنند.

ترجمه های عبدالمحمد آیتی، سید جلال الدین مجتبوی، محمد مهدی فولادوند و آقای انصاریان. اینها برای امروز و برای استفاده جوان ها خوب هستند.

در این چند سالی که با قرآن مانوس هستید کدام آیه را بیشتر زمزمه می کنید؟

آیات 14 و 15 سوره قیامه؛ «بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره؛ بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. هر چند در ظاهر برای خود عذرهایی بتراشد» جایی که انسان می خواهد کار خیری نکند یا در انجام کار خیر بهانه می آورد، این آیات به ذهنم می رسد که آیات تکان دهنده ای است. به نظر من ژرف ترین آیات قرآنند.

شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان