تبیان، دستیار زندگی
گفتگو با دو شاعر افغان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر فارسی در افغانستان امروز
 افغانستان

گفت و گو با محمد كاظم كاظمی شاعر افغان

تولد نگاه نو در ادبیات افغانستان

شاعر افغان هنوز ناچار از كانالیزه خود است

محمد كاظم كاظمی متولد 1346 در هرات افغانستان است. كاظمی مدت بیست سال است كه در ایران (شهر مشهد) اقامت دارد. غزل های كاظمی به عنوان یك مهاجر افغانی دارای حال و هوایی منحصر به فرد است كه غم غربت و آشنایی و تسلط خوب بر عنصر شعر را یكجا در خود دارد. از كاظمی تا كنون كتاب هایی به نام های «پیاده آمده بودم»، «سلسله گزیده ادبیات معاصر»، «روزنه»، «شعر پارسی» و «همزبانی و بی زبانی» به چاپ رسیده است.

ذهنیت اشتباهی كه بین بسیاری از ایرانی ها وجود دارد این است كه گمان می كنند زبان فارسی فقط به ایرانی ها تعلق دارد و قائل به سهم این زبان به كشورهای دیگر نیستند

به عنوان شاعری افغانی كه سال هاست در ایران زندگی می كنید تعامل فرهنگی بین دو ملت، به خصوص شعر فارسی را چگونه ارزیابی می كنید؟

ذهنیت اشتباهی كه بین بسیاری از ایرانی ها وجود دارد این است كه گمان می كنند زبان فارسی فقط به ایرانی ها تعلق دارد و قائل به سهم این زبان به كشورهای دیگر نیستند.

شما برای برطرف كردن این تصور و ذهنیت اشتباه چه چاره ای اندیشیده اید؟

من معتقدم كه هم اكنون یك داد و ستد فرهنگی كوچك هم، برای افغانی ها غنیمت است از این گذشته تجربه های دو كشور در زمینه استفاده از زبان فارسی به شدت می تواند مورد استفاده هر دو طرف باشد. من می خواهم در همین همایش، در مورد چند و چون اصالت زبان فارسی بین دو ملت بپردازیم.

به نظر می رسد كه چندان داد و ستدی در دوران معاصر وجود نداشته و زبان فارس هم مثل خیلی چیزهای دیگر در سایه جنگ محو و كمرنگ شده است.

گل

درست است. این مسأله به مسدود بودن فضای فرهنگی افغانستان، در بدترین دوران تاریخ خود بر می گردد. ما متأسفانه با آن قرابت تاریخی و هم ذاتی درونی را كه با زبان فارسی داشتیم در این چندین ساله از دست دادیم.

به نظر می رسد كه شاعری قدرتمند مثل خلیل الله خلیلی دیگر در افغانستان ظهور نكرده است، به گمان شما این موضوع ریشه در چه عاملی دارد؟

این حرف را قبول ندارم. ما بعد از خلیلی شاعران قدرتمندی داریم كه در میان آنها می توان از «واسف باختری» و «پرتو نادری» اشاره كرد. البته این دو در قالب نو مطرح هستند. در نهایت ما شاعران زیادی در ردیف خلیلی داریم اما متأسفانه به خاطر همان مسأله ای كه اشاره شد نتوانسته اند آن گونه كه باید و شاید عرض اندام كنند، گذشته از این مسأله حاشیه ای دیگر هم دخیلند.

هم اكنون وضعیت شعر و ادبیات فارسی به صورت آكادمیك در افغانستان چگونه است؟

متأسفانه به شكل آكادمیك چندان فعالیتی وجود ندارد، ولی محصولات فرهنگی افغانی ها اغلب چاپ و تولید ایران است و حتی بسیاری از نشریات ایرانی در افغانستان خواننده دارد. بازار كتاب افغانستان از سوی كتاب های ایرانی اشباع شده و زبان فارسی به هر حال نفوذ سنتی خود را در آنجا دارد، اما متأسفانه بعد از یك قرن چیز زیادی از آن طرف نیامده و هنوز هم انتشار كتاب چندان پیشرفتی ندارد. متأسفانه افغانستان به لحاظ استفاده از زبان فارسی در این چند دهه فقط مصرف كننده بوده و ما فاقد هرگونه صادرات فرهنگی به ایران بوده ایم، اما از این سو كمك های فراوانی به زبان مادری دو ملت شده است.

اما ظاهراً در شعر این اتفاق تا حدودی رخ داده. نه به آن شكل. ما در شعر هم نتوانسته ایم محصولاتمان را ارائه دهیم. علت عمده اش هم همان مشكلات و موانع فیزیكی است. البته حكومت های صاحب قدرت دراین چند دهه چندان تمایل سیاسی به سوی ایران نداشته اند و این بحث سیاسی بالاخره سایه اش را روی ادبیات، به خصوص شعر هم انداخته كه لطمه زیادی به آن زده است.

مؤسسات چند ملیتی هستند و نمایندگانی در افغانستان دارند. كه ذهنیات خودشان را دیكته می كنند. اما زبان همان زبان فارسی و پشتوست. كشورهای دیگر هم فهمیده اند كه فقط با این دو زبان می شود با نسل تازه افغانستان سخن گفت و زبان دیگر محلی از اعراب ندارند.

فعلاً داد و ستد زبانی بین دو ملت چگونه است؟

فعلاً با گسترش مطبوعات تا حدودی گام هایی برداشته شده كه البته بیشتر ظاهری و زرق و برق دار است و كار بنیادینی صورت نگرفته است.

یعنی برای گسترش زبان فارسی كاری انجام نشده؟

مؤسسات چند ملیتی هستند و نمایندگانی در افغانستان دارند. كه ذهنیات خودشان را دیكته می كنند. اما زبان همان زبان فارسی و پشتوست. كشورهای دیگر هم فهمیده اند كه فقط با این دو زبان می شود با نسل تازه افغانستان سخن گفت و زبان دیگر محلی از اعراب ندارند.

به نظر می رسد شما به عنوان یكی از دوستداران زبان فارسی، هم اكنون باید در افغانستان باشید و برای اعتلای این زبان تلاش كنید، چرا بعد از آرامش نسبی در وطن به كشور خود بازنگشته اید؟

می شود مشكلات شخصی را عنوان كرد، البته زمینه كاری در افغانستان وجود دارد اما برای من خوشایند نیست چون آنجا هنوز آن آزادی لازم وجود ندارد و شاعر مجبور می شود خودش را كانالیزه كند.

اوضاع شعر فارسی هم اكنون در افغانستان چگونه است؟

شاعران قبل از انقلاب محبوبیت بیشتری در میان مردم افغانستان دارند و شاعران بعد از انقلاب كمتر شناخته شده اند. شاعرانی چون اخوان، سپهری، فروغ فرخزاد و نادر نادرپور و شاملو به شدت شناخته شده هستند. شهریار و رهی معیری و پروین اعتصامی هم از شاعران محبوب القلوب آنجا محسوب می شوند.

کتاب

مدتی قبل مجموعه هایی از شاعران بسیار خوب افغانی در ایران به چاپ رسید كه چند غزل از شما هم در آن مجموعه آمده بود، چرا این كار به رغم موفقیت ادامه پیدا نكرد؟

بله، شعر مقاومت افغانستان در دو دفتر منتشر شد، اما دیگر زمینه مقاومت تمام شد، از سوی دیگر تمایل بسیاری از شاعران به چاپ مجموعه مستقل باعث توقف این جریان شد.

حركت های نوین شعر افغانستان هم اكنون در چه وضعیتی است؟

خوشبختانه دارد تجربه می شود، گرچه در شعرها وجوه عاشقانه دیده می شود اما نگاهی دیگر گونه در حال تولد است. البته سقوط طالبان و تحولات سریع و تشكیل دولت موقت به یكباره بیست سال افغانستان را به جلو راند و طی این مسافت در شعر، مستلزم توجهی خاص است.

گمان نمی كنید كه افغانستان به ادبیاتی به نام آرامش نیازمند باشد؟

افغانستان دارد به شدت به سوی دموكراسی حركت می كند و كاری كه بسیاری از شاعران و نویسندگان در حال انجام آن هستند. ریشه در همین موضوع دارد. به نظر من افغانستان دیگر نباید دچار بحران و جنگ شود، گرچه ما در این سال ها موفقیت مطلق نداشته ایم و دولت موقت نتوانسته آن گونه كه باید و شاید به زبان فارسی خدمت كند، اما موفقیت نسبی آن را هم نمی شود منكر شد. با توجه به دوره طولانی تاریكی و جهل در این دو سه ساله موفق بوده ایم و حركت های فرهنگی آغاز شده است، البته نباید فراموش كرد آن انتظاری را كه می توانیم از دولت ایران داشته باشیم، از دولت افغانستان نمی توانیم داشته باشیم.

البته سقوط طالبان و تحولات سریع و تشكیل دولت موقت به یكباره بیست سال افغانستان را به جلو راند و طی این مسافت در شعر، مستلزم توجهی خاص است

گفت و گو با عبدالقیوم قویم، شاعر و پژوهشگر افغانی

تجربه شیرین آزادی در شعر افغانستان

عبدالقیوم قویم، شاعر و پژوهشگر افغانی مقیم افغانستان، متولد 1317 هجری شمسی در استان تخارستان است. فوق لیسانس و دكترایش را بین سال های 1350 تا 1354 از دانشگاه تهران گرفته است و از كلاس درس استادانی همچون فروزانفر و دكتر معین بهره برده است. او مدتی رئیس دانشكده ادبیات و دانشگاه تخارستان بوده و هم اكنون مدرس دانشگاه است. تا به حال از او یك مجموعه شعر به نام حباب دست ها» منتشر شده و مجموعه شعر «فریاد در سكوت» او نیز آماده چاپ است. عبدالقیوم قویم معتقد است كه شعر فارسی در افغانستان رو به رشد است و شاعران افغانی نمونه های خوبی از شعر نیمایی و سپید سروده اند كه چشم انداز شعر نو را در افغانستان روشن می كند.

شعر افغانستان به چه دوره هایی تقسیم می شود؟

طبیعت

ما پنج دوره شعری در ادبیات فارسی افغانستان داریم كه این دوره های ادبی با دوره های ادبی ایران مشترك است. 1) از سال 200 هـ.ق تا 432 هـ.ق. 2) از 432 تا 617هـ.ق. 3) 617هـ.ق تا 920هـ.ق. 4) 920 هـ.ق تا 1298 هـ.ق.5) 1298هـ.ق تا دوره معاصر.

دوره ادبیات معاصر نیز خود به چند دوره تقسیم می شود. 1) 1300 تا 1320 هـ.ش.2) 1320 تا 1360. 3) 1360 تا 1380.

از لحاظ محتوایی هم می توان به تقسیم بندی هایی قائل شد مثل حضور شعر مقاومت و شعر رئالیسم سوسیالیستی یا شعر رئالیسم اجتماعی كه در اثر حضور روس ها در افغانستان شكل گرفت. شعر رئالیسم اجتماعی در دهه 20 در افغانستان فراگیر شده بود اما از دهه 20 تا 60 مضامین دینی، اجتماعی و میهنی در شعر فراگیر شد. از دهه 60 تا كنون نیز دو جریان شعری مستقل در افغانستان رواج دارد. یكی، جریان خط مقاومت است و دیگری جریان طرفداری از اسلوب های فكری، ذوقی و آفرینشی كه مبتنی بر اساس رئالیسم اجتماعی و سوسیالیستی است.

نمونه های شعر نو فارسی در حقیقت از دهه 20 هـ.ش در افغانستان دیده شد

نمونه های شعر نو فارسی از چه زمانی در افغانستان دیده شد؟

نمونه های شعر نو فارسی در حقیقت از دهه 20 هـ.ش در افغانستان دیده شد. سید خلیل الله خلیلی، یوسف آنیه، عبدالحی آرین پور و فارانی از پایه گذاران این سبك در افغانستان هستند. این شاعران بین دهه 20 تا 30 شمسی در افغانستان فعالیت داشتند و با شعرهایشان، شعر نو افغانستان را پایه گذاری كردند. پس از این دوره، آهسته آهسته شعر نو در افغانستان قوت می گیرد و رواج می یابد. هم اگنون نیز شاعران نوپرداز قدرتمندی داریم مثل واسف باختری، عبدالبازق رویی و...اینها شعرهای نابی آفریدند و در اقتباس از نیما و شاملو اشعاری سرودند كه مورد توجه نسل جوان است. شاعران زن نوپرداز خوبی نیز در افغانستان داریم مثل لیلا صراحت و هالیده فروغ، كه شاعر اخیر، احساسات لطیف و تصویر سازی های بسیار زیبایی دارد.

گل

در افغانستان،‌موج های جدید شعر نو هم فعالیت دارند؟

درست است كه ما از اسلوب نیمایی و شاملو حر ف می زنیم، اما طبعاً هر شاعری اسلوب و شیوه های خودش را دارد و دارای نوآوری ها و ابتكارات شخصی است.

منظورم موج های فراگیر است نه شخصی و فردی.

نه، موج و سبكی كه فراگیر و مختص شعر فارسی افغانستان باشد نداریم.

كتاب هایی كه در مورد نظریه ها و مكاتب جدید نقد ادبی مدرن و پُست مدرن هستند، در افغانستان هم رواج دارد؟

بله، نظریه های مدرن و پُست مدرن به خصوص در حلقه جوان ها و دانشگاهیان، تازه راه یافته است و در ضمن در جلسات درسی درباره این نظریه ها بحث و گفت و گو می شود. مثلاً در انجمن نویسندگان و شاعران، نشست های فرهنگی در این زمینه میان جوان ها انجام می گیرد. این اندیشه ها به خصوص از طرف جوانانی كه به تهران و مشهد مهاجرت كردند و سپس به افغانستان برگشتند ترویج می شود. این جوان های مهاجر، با نگاهی انكشافی با مسائل تئوریك ادبی برخورد می كنند. هر كتابی كه در ایران ترجمه می شود، حتماً به افغانستان هم می رسد. در دانشگاه افغانستان انتشاران المهدی و سمت از طرف ایران، غرفه های بزرگ دارند و همیشه كتاب های جدیدی در آنها دیده می شود، به جز این افغان هایی كه در دوره ای به ایران آمده بودند و امروز به افغانستان برگشته اند، به خاطر ارتباطی كه با ایرانی ها پیدا كردند، در رفت و آمد مدام هستند و كتاب می آورند و می برند.

استادان فارسی در افغانستان، كتاب هایی نوشته اند كه همان ها در دانشگاه ها تدریس می شود، اما یقیناً ما از كتاب های فارسی ایرانی بی نیاز نیستیم

ویژگی های شعر معاصر افغانستان چیست؟

ارائه تصویرهای زیبا؛ انتخاب تركیب های نو؛ كم شدن پیچیدگی های شعری و حركت به سمت ساده نویسی؛ توجه به مضامین وطن دوستی و مردم دوستی؛ كم توجهی به مضامین شخصی مثل عشق؛ موضع گیری سیاسی و اجتماعی . البته از حدود سال 1380 و آزادی در افغانستان، مضامین شعری نیز آزادتر و متنوع تر شده است. احساس آزادی اجتماعی باعث شده است كه شاعر ا مضامین خشن و تنگناها و رعب و هراس، كمی فاصله بگیرید و به موضوعات دیگر درون گرایی بیشتر بپردازد.

تیراژ كتاب های شعر در افغانستان چقدر است؟

گل

بین هزار تا 2 هزار نسخه

منابع اصلی رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ها، ایرانی است؟

نه. استادان فارسی در افغانستان، كتاب هایی نوشته اند كه همان ها در دانشگاه ها تدریس می شود، اما یقیناً ما از كتاب های فارسی ایرانی بی نیاز نیستیم. ما در دانشگاه از تاریخ ادبیات دكتر صفا، تاریخ ادبیات فارسی یان ریپكا با ترجمه دكتر عیسی شهابی و ....استفاده می كنیم. همین طور از لغت نامه های دهخدا، معین، عمید، برهان قاطع، غیاث اللغات و....

پژوهشگران و شاعران افغانی از شركت در سمینارهای زبان و ادبیات فارسی در ایران استقبال می كنند؟

بسیار زیاد. این سمینارها و همایش ها بسیار خوب است و به همكاری های مشترك میان پژوهشگران و شاعران فارسی زبان دو كشور كمك زیادی می كند. ما به این همكاری ها نیاز داریم و امیدواریم كه ما هم در افغانستان بتوانیم این امكان را داشته باشیم كه از شاعران و پژوهشگران ایرانی دعوت كنیم. ایرانی ها و افغانی ها، رود خروشانی هستند كه سرچشمه آن، زبان فارسی است و هیچ كس نمی تواند این رود خروشان را به دو نیم كند.

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور