تبیان، دستیار زندگی
چهاردهم فروردین ماه، سالگرد درگذشت زنده یاد استاد احمد آرام، ادیب، مترجم و نویسنده معاصر است. مردی که طی 96 سال عمر پربرکت خود، در تاریخ علم و فرهنگ ایران، خوش درخشید و با سعی و تلاش بی دریغش، آثار گران بها و با ارزشی به یادگار گذاشت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آرام ،در این روز آرام گرفت...

(به مناسبت درگذشت دکتر احمد آرام)

یادبود

آرام، در این روز آرام گرفت...

چهاردهم فروردین ماه، سالگرد درگذشت زنده یاد استاد احمد آرام، ادیب، مترجم و نویسنده معاصر است. مردی که طی 96 سال عمر پربرکت خود، در تاریخ علم و فرهنگ ایران، خوش درخشید و با سعی و تلاش بی دریغش، آثار گران بها و با ارزشی به یادگار گذاشت. او که با مناعت طبع و پشتکار خود، بیش از دویست جلد کتاب و تعداد بی شماری مقالات ارزنده را تألیف و ترجمه کرد، یکی از بزرگان فرهنگ و ادب کشور ما به شمار می آید. سرزمین ما ایران، به وجود بزرگوارانی چون استاد احمد آرام در تاریخ علمی خود می بالد. روحش شاد و یادش گرامی باد.

کودکی و تحصیل

شادروان استاد احمد آرام، در روز عید غدیر خم سال 1319ق، مصادف با 1281ش، در محله آب منگول تهران به دنیا آمد. پدرش حاج غلامحسین شالفروش، فردی مذهبی و روشن فکر بود. او با آشنایی با روحیه فرزند خویش، همواره سعی می کرد احمد را با علم و دانش آشنا کند و احمد هم به این موضوع، بیش از بازی های کودکانه علاقه نشان می داد. او در سال های نخست کودکی، هم چون دیگر هم سالان خویش، آموختن را از مکتب خانه آغاز کرد. بعد به مدرسه «دانش» رفت. در آن جا تمام معلم های مدرسه روحانی بودند و به همین دلیل، دانش آموزان از همان ابتدا، زبان عربی را خوب و دقیق می آموختند. تسلط بر زبان عربی، نقطه عطفی بود که سال ها بعد، احمد آرام بتواند کتاب های با ارزشی چون در سایه قرآن، آموزشگاه زندگی، گفتار رمضان، علی و دو فرزندش، فلسفه تربیت و تعدادی دیگررا از عربی به فارسی ترجمه کند.

تدریس در دارالفنون

مرحوم احمدآرام پس از راه یافتن به دارالفنون، به علت وجود کتاب ها و حضور استادان فرانسوی، به این زبان تسلط یافت. علاقه او به زبان های بیگانه به حدی بود که هم زمان با آن، انگلیسی را هم به خوبی فرا گرفت.

با توهین یکی از روزنامه های فرانسه به سردار سپه، رضاخان حکم خروج تمام فرانسوی ها را از ایران صادر کرد و این سبب شد مدرسه دارالفنون بدون معلم بماند. در این شرایط، بهترین راه، متوسل شدن به معلم های ایرانی بود که بیشتر آن ها به زبان فرانسه و انگلیسی مسلط نبودند. به همین دلیل، خود دانش آموزان سعی در ترجمه کتاب ها می کردند. دکتر احمد آرام خود از دارالفنون چنین می گوید: «معلم درس هیئت ما، زبان فرانسوی بلد نبود. از همان روزهای اول، کتاب را به من می داد. من ترجمه می کردم و درس می دادم. از همان زمان، شدم معلم رفقای خودم. در مورد درس جبر و مثلثات هم همین طور بود». به این ترتیب، کار معلمی احمد که یکی از بزرگ ترین علاقه های او بود، شروع شد.

حقوق، پزشکی و ترجمه

آرام، در این روز آرام گرفت...

مرحوم احمد آرام پس از دارالفنون، راهی مدرسه طب شد و هم زمان با پزشکی، در مدرسه حقوق نیز درس می خواند ؛ ولی به دلایلی هر دو را نیمه تمام رها کرد و هم چنان به تدریس ادامه داد. در این زمان، کمبود یا نبود کتاب های درس فارسی، او و دوستانش را واداشت تا شروع به تألیف کتاب کنند.

دکتر آرام کاملاً به فن ترجمه آگاه بود و می دانست که بین ترجمه یک عبارت با معنای آن، تفاوت بسیاری وجود دارد. او یاد گرفته بود که معنای یک واژه در یک زبان، همان معنای لفظ به لفظ آن در زبان دیگر نیست، بلکه ممکن است معناهای دیگری هم داشته باشد.

دکتر آرام عقیده داشت که مترجم خوب دو شرط دارد: «اول آن که زبان مادری اش را خوب بشناسد، خوب بداند و بفهمد؛ دوم آن که زبانی را که می خواهد ترجمه کند، یا آن مطلب مورد ترجمه را بشناسد و به آن آگاه باشد».

استاد آرام و شروع ترجمه

استاد آرام که از بزرگان ترجمه ایران است، در مورد شروع کار ترجمه خود می گوید: «پرداختن من به ترجمه برای این بود که واجب می دانستم باید یک چیزهایی را فراهم کنیم؛ البته سعی می کردم کتاب های بدی را انتخاب نکنم، خواه از عربی باشد خواه از زبان دیگری. از عربی، من دوره تفسیر سید قطب را ترجمه کردم؛ چون دیدم این مرد می گوید «من زیر سایه قرآن زندگی کرده ام» و چون زبانش عربی است، می فهمد که چه می گوید. همین طور کتاب های دیگری که ترجمه کردم، همه به این منظور بوده است که ان شاء اللّه خدمتی به مردمی که به آن ها بدهکار هستم کرده باشم».

روش ترجمه

از میان دانشمندان، آنان که دانش خود را با زبانی عامه فهم برای مردم به ارمغان می آورند، در خور قدرشناسی فراوان اند. مرحوم استاد احمد آرام، از جمله این گونه افراد بود. او کتاب های مختلف را به صورتی ترجمه می کرد که برای عموم قابل استفاده باشد.

استفاده از واژگانی با معنای خاص کلمه در یک متن، نشان دهنده آگاهی کامل ایشان به موضوع بود. استاد آرام با تلاش و سخت کوشی، سبب نوآوری و ابتکار در روش ترجمه گردید. او از جمله کسانی بود که توجه ویژه ای به کاربرد واژگان صحیح داشت و در وضع لغت نیز، اصول و مبانی ای را در نظر می گرفت تا خدشه ای به اصالت زبان فارسی وارد نیاورد. او مقالاتی هم در زمینه واژه سازی نوشت که این مدعی را ثابت می کند.

پل های محکم بین ادبیات و دانش

در فرهنگ سرزمین ما، پیوند میان رشته های گوناگون علم که شاخه های مختلف معرفت و شناخت بشری هستند، دیرینه و صاحب تاریخی سترگ و عمری طولانی است. به سال ها قبل که بازگردیم، انس و الفت بیشتری بین ادیبان و محققان علوم مختلف روز می بینیم. بیشتر دانشمندان، خود ادیبی بزرگ به شمار می آمدند. در نیم قرن گذشته، بزرگوارانی چون مرحوم دکتر احمد آرام، احمد بیرشک و...، از کسانی بودند که به عنوان پل های محکم بین ادبیات و دانش روز شناخته شده اند.

خدمت به عنوان واجب شرعی

آرام، در این روز آرام گرفت...

خدمت بی دریغ، پی گیر و پر اثر مرحوم استاد احمد آرام به فرهنگ جامعه اسلامی ما در زمینه های گوناگون ریاضی، علوم تجربی و طبیعی، کلام، تفسیر و عرفان، ادبیات، روان شناسی و تاریخ اسلام، یگانه تجلی مکتوب ارزش های پایدار ایشان است.اما آن چه این تلاش فرهنگی را معنایی دیگر می بخشد، به سطحی پرارج و والا اوج می دهد، و از هویتی ویژه و ارزشی برتر برخوردار می کند، این کلام پر نکته و ارجمند استاد آرام است که: «من به عنوان واجب شرعی ترجمه کرده ام». این کلام استاد، به راستی یادآور نگاه بزرگان فرهنگ اسلامی به علم است و اگر این نگاه و این انگیزه دوباره به جریان درآید، بی تردید تحول عظیمی در همه سطوح فرهنگی، علمی و اخلاقی جامعه ما به وجود می آورد و به تحقق واقعی بخش مهمی از انقلاب فرهنگی می انجامد.

دین و اخلاق

استاد احمد آرام به دین و اخلاق پای بند بود و در این مسایل هم، نظری عالمانه و انتقادی داشت. او در مورد عقایدش در ترجمه چنین می گوید: «من مقیاسم برای دین، قرآن است. هر چه با آن نسازد، آن را قبول نمی کنم. توحید، یعنی آدم غیر از خدا هیچ چیزی را مؤثر نداند. وقتی که انسان، غیر خدا را مؤثر ندانست، از کسی نمی ترسد، تملق نمی گوید و برای اطاعت امر خداوند، هر بخواهد از خودش می خواهد. می داند که خدا او را جانشین خودش قرار داده، سعی می کند این جانشینی را حفظ کند، تا حق داشته باشد که جانشین خدا بشود، نه جانشین شیطان».

انس با قرآن

مرحوم دکتر احمد آرام به دلیل آن که از کودکی با زبان عربی آشنا شد و به خوبی آن را فراگرفت، همواره با قرآن کریم مأنوس بود. او مثل هر مسلمان واقعی، می کوشید قرآن را سرمشق زندگی خود قرار دهد. ایشان خود می گوید:«من مسلمانم و مسلمان معتقد است که آدم باید تابع خدایی باشد که او را آفریده است. آن خدایی که او را آفریده، کتابی هم برایش فرستاده. من هر روز چند آیه از این کتاب را می خوانم، آن را تمرین می کنم و به آن عمل می کنم».

عشق به معلمی

خداوند، به مرحوم استاد احمد آرام چنان توفیقی ارزانی داشت که او توانست بیشتر عمر پربرکت خود را صرف تعلیم و تربیت جوانان و تألیف و ترجمه آثار علمی کند. آنان که در دبیرستان ها از نفس گرم او برخوردار بوده اند، جز صدق و صفا، ورع و تقوا از او چیزی به یاد ندارند و کسانی که اهل دانش و کتاب اند، آثار متعدد او، راهگشای دشواری های آنان بوده است.

دکتر آرام از افرادی بود که تدریس را به عنوان وظیفه ای اخلاقی، انجام می داد؛ همان طور که با همان اندیشه، تحصیلات خود را ادامه می داد. او راجع به تدریس و علاقه اش به شغل مقدس معلمی می گوید: «من به معلمی عشق می ورزم؛ زیرا معلم ها، پاکیزه ترین و مخلص ترین انسان ها هستند. آنها با پاکیزه ترین انسان ها که جوان ها هستند، سروکار دارند».

فروتنی

آرام، در این روز آرام گرفت...

مرحوم دکتر احمد آرام، با بیش از دویست جلد تألیف و ترجمه عمیق و پرارزش، در زمینه های گوناگون فیزیک، ستاره شناسی، فلسفه و عرفان و ادبیات، بی شک از فرزانگان، اندیشمندان و محققان سطح اول تاریخ این کشور است که به دلیل تواضع و خلوص بسیار، ناشناخته و گمنام مانده است. هر یک از آثار او، در وجود صدها و شاید هزارها تن اثر گذاشته است. او از این آثار، چنان با تواضع یاد می کرد که هیچ گوهر فروش، از ارزان ترین گوهرهای خود چنان سخن نمی گوید. استاد آرام با همان فروتنی و آرامش خود، لحظه ای از شکوفا کردن روحیه علمی در جامعه اسلامی ما دریغ نورزید.

احساس رضایت

مهم ترین ویژگی مرحوم استاد احمد آرام، احساس رضایت ایشان بود. او هرگز بیهوده غصه دار نمی شد، آرزوهای بزرگ در سر نمی پروراند، و به آن چه خدا به او می داد، راضی بود و شکر می کرد. او موفقیت های خود را ناشی از تلاش خود و لطف خداوند می داند. وی در یکی از سخنرانی هایش گفت: «اگر بار دیگر به دنیا بیایم و شروع به زندگی کنم، دقیقا همان راهی را می روم که تاکنون رفته ام. از کارهایی که انجام داده ام، راضی هستم و لذت برده ام. هر وقت در کاری به نتیجه نرسیدم، می فهمم که اشتباه کرده ام. پس ناراحت نمی شوم؛ زیرا آن خدایی که به او اعتقاد دارم، فرموده است که نباید نگران باشی. من هیچ وقت ازخودم ناراضی نبوده ام؛ برای اینکه می دانم هیچ کس جز خدا در سرنوشت و زندگی انسان تأثیر ندارد».

روزهای پایانی عمر

مرحوم دکتر احمد آرام، در روزهای پایانی عمر خود نیز هم چنان به کار ادامه می داد و دست از کار نکشید. در آن روزها، او به دلیل کسالت جسمی، نمی توانست به راحتی در نماز به سجده برود و لازم بود سجاده اش کمی بلندتر از سطح زمین باشد؛ از این رو، استاد دست نویس ها و یادداشت های کاری خود را زیر سجاده نمازش می گذاشت تا بالا بیاید و پس از هر نماز، بی درنگ یادداشت ها را از زیر سجاده بیرون می کشید و دوباره به کار مشغول می شد. ثمره این تلاش خستگی ناپذیر، تعداد بسیار زیاد کتاب های اوست که گستره وسیعی به وجود آورده است و هر گروه از مخاطبان، می توانند وارد آن شده و به اندازه رفع تشنگی از آن دریای بیکران بنوشند و استفاده ببرند.

سرانجام

خبر فوت استاد احمد آرام، در سرتا سر ایران اسلامی پخش شد. او که برای دیدار فرزندانش به امریکا سفر کرده بود، به علت کهولت سن در 96 سالگی به آرامش ابدی فرو رفت. مردی که سینه اش انباشته از علم و ادب بود، به سادگی در آغوش مرگ خوابید تا قدم در دنیای ناشناخته دیگری بگذارد که هرگز با انبوه آگاهی اش، نتوانسته بود به آن برسد.

کودک آرامِ حاج غلام حسین شال فروش که 96 سال قبل در حیاط قدیمی خانه ای در تهران به دنیا لبخند زد، در 14 فروردین 1377، با همان لبخند زیبایی که سال ها همراه او بود، به سوی خدا بازگشت.

البته آرام تمام نشد؛ دنباله ای به طول دویست عنوان کتاب پشت سر این ستاره نورافشانی می کند. راهی که از یک خانه مذهبی و اتاق پر از مهر و نماز آغاز شد و تا آسمان ادامه یافت، یادش گرامی باد.

دکتر آرام از دیدگاه رهبر انقلاب

حضرت آیت اللّه خامنه ای، رهبر معظم انقلاب که خود نمونه ای از دانشمندان علم و ادب این سرزمین است، درباره شخصیت دکتر احمد آرام فرمودند: «شمار آثار منتشر شده آن مرحوم و تنوع موضوعات آن و گستره مستفیدان از آن آثار، در دل هر کسی که خدمات فرهنگی را گرامی و ارجمند می دارد، شأنی والا برای پدیدآورنده آن می آفریند و او را به تکریم و قدرشناسی از آن سرچشمه برکت وادار می سازد».

در رثای استاد
آرام، در این روز آرام گرفت...

به سحرگاه گر از صدق و صفا آه کنی
چاره درد خود از آه سحرگاه کنی
راه دور است و دراز است و خطرناک ای دل
بایدت ذکر توکّلت علی اللّه کنی
چه کنشت و چه کلیسا و چه مسجد، باید
دردل دوست به هر حیله که شد راه کنی
نه به دنیا که به عُقبی ندهد سودت،اگر
خدمت خلق به اجبار و به اکراه کنی
طالعی سعد بود گر که چو استاد آرام
با شکوهی ابدی بر شده خرگاه کنی
هم ز آثار حکیمانه ز خود نام نهی
هم خدا را به ادب روی به درگاه کنی
جانت ار پاک بود، در پی آرام بپوی
تا به خورشید رسی، تاگذر از ماه کنی
به سخن راست نیاید صفت مرد بزرگ
ادب آن است که این مرحله کوتاه کنی

حبیب یغمایی

منبع : سایت حوزه

تهیه و تنظیم برای تبیان: زهره سمیعی