احمد ابوالقاسمی حرفهای متفاوتی نسبت به همه قاریان معروف کشورمان دارد؛ حرفهایی که شاید نه به مذاق قاریان جوان خوش بیاید و نه به مذاق پیشکسوتان
چه کنم تا زیبا بخوانم؟
قاریان ایرانی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ آنهایی که اصل و اساس قرائت صحیح را تجوید میدانند و قاریانی که بیشتر به لحن اهمیت میدهند و معتقدند که برای تلاوت زیبا باید کمی از قواعد تجوید گذشت. اما احمد ابوالقاسمی- قاری شناخته شده کشورمان- را نمیتوان جزو هیچ گروه از این قاریان قرار داد. او با هزار و یک دلیل منطقی- البته از نظر خودش- معتقد است که مهمترین رکن قرائت، صوت و جنس صدای قاری است.
رفته بودیم همه آن سوالهایی را که در ذهنمان، از سوژهای به نام «تلاوت» رژه میرفت بپرسیم. احمد ابوالقاسمی هم کم نگذاشت و کلی حرف جالب و البته تا به حال گفته نشده را درباره این سوره تحویلمان داد. فکر میکردیم شاید آتش مانند باشد در مطرح کردن سوالها ولی دیدیم که حرفهای ابوالقاسمی تند و تیزتر است.
قول دادیم که مصاحبه بیشتر از 45 دقیقه طول نکشد ولی این گفت وگو حداقل دو ساعت طول کشید و خود ابوالقاسمی اعتراف کرد که تا به حال اینقدر دقیق و ریز در هیچ کجا درباره تلاوت قرآن صحبت نکرده است. گفتههای دقیق و ریز استاد بدون کم و کاست پیش روی شماست.
متاسفانه الان سهم صوت در تلاوتها بسیار کم دیده میشود. اگر ما بتوانیم به این مرحله برسیم که قاریان جوان بیشتر از اینکه به آهنگها و الحان توجه کنند، سراغ زیبایی صوت بروند، موفقتر میشوند. صوت مثل جنس یک پارچه است و لحن مثل مدل دوخت آن. اگر پارچهای صلاحیت دوخته شدن را نداشته باشد هر چقدر هم دوخت زیبایی داشته باشد، باز هم نمیتوان از آن لباس زیبایی تهیه کرد.
- خیلیها شما را به استاد «صوت و لحن» میشناسند؛ یعنی ما نباید درباره تجوید با شما صحبت کنیم؟
من در کشور به «صوت و لحن» معروف شدهام. علتش هم این است که بیشتر صوت و لحن را به قاریان جوان آموزش دادهام. این میان بعضیها فکر میکنند و میگویند که من فقط باید در زمینه صوت و لحن صحبت کنم. میگویند فلانی نباید وارد محدوده تجوید شود. من یک قاری هستم که 27 سال است به شکل حرفهای قرائت قرآن میکنم. خیلی خوب و حتی بهتر از خیلیها میتوانم درباره تجوید نظر بدهم. نمیخواهم درباره علم و تاریخ تجوید حرف بزنم. میخواهم نظراتم را درباره تلفظ حروف و میزان تاثیر تجوید در قرائت بگویم.- اتفاقاً درباره تجوید، اختلاف محسوسی میان قاریان جوان و پیشکسوتان وجود دارد. پیشکسوتان میگویند که قاریان جوان زیاد به این بخش مهم قرائت توجه نمیکنند. نظر شما چیست؟
هر نسلی از قاریان به طور طبیعی دنبال موضوعی بودهاند. زمانی که قرائت قرآن در کشور ما شروع شد وعدهای دنبال این ماجرا رفتند، موضوعی به نام صوت و لحن وجود نداشت که کسی بخواهد به آن بپردازد. طبیعی بود که آن نسل بیشتر به دنبال تجوید برود. حالا که موضوع دیگری به نام صوت و لحن مطرح شده است، میتوان روی این موضوع کار کرد.- ولی این دلیل نمیشود که جوانان به تجوید- که یکی از ارکان تلاوت صحیح است- کمتر توجه کنند، این طور نیست؟
قدیمیها موضوعی به نام صوت و لحن نداشتند. اصلاً علم این موضوع در دسترسشان نبود. برعکس الان جوانان زیادی به این ماجرا میپردازند. این تندروی جوانان منجر به این اختلاف شده است. به نظرم آن زمان خیلی در تجوید غرق شده بودیم و حالا در صوت و لحن. تجوید کارش بستن دست و پای قاری نیست؛ کارش ایجاد سهولت در تلفظ حروف و کلمات است. تجوید یک مجموعه قوانین نیست که در قرائت دست و پای قاری را ببندد و او را مجبو کند که محدود عمل کند. شما اگر بعضی از احکام تجوید را رعایت نکنید. اصلاً نمیتوانید بخوانید. تجوید بیشتر در خدمت آسانتر تلاوت کردن است. اما اگر زیادی به آن هم پرداخته شود، دست و پای قاری را خواهد بست؛ اینجا همان نقطه اختلاف ماست.- یعنی زیبا قرائت کردن را نباید فدای قواعد تجوید کرد؟
هر یک از اجزای قرائت، سهمی در تلاوت قرآن دارند. اگر سهم هر یک مشخص شود ما دیگر اختلافی نخواهیم داشت. سهم تجوید مشخص است و سهم صوت و لحن هم همین طور. ولی ما در این سهمبندی اشتباه کردهایم. قدیمیها تجوید را پررنگتر و مهمتر میدانند و جدیدیها سهم تجوید را کم و سهم صوت و لحن را بیش از حد کردهاند. قدیمیها به همان خشک خواندن اعتقاد دارند. در این خشک خواندن دیگر زیباییای وجود نخواهد داشت. میشود در عین رعایت تجوید، زیبا هم خواند، مثل قرائتهای استاد منشاوی یا استاد غلوش. در ضمن به نظرم همه قاریان جوان دنبال کمرنگ کردن تجوید نیستند. این جوی که ایجاد شده بیشتر به دلیل اشتباه قدیمیهاست! تجوید واقعا میتواند در زیبایی قرائت موثر باشد؛ ولی بعضیها زیادی نسبت به آن خشک عمل میکنند. البته کسانی هم که میگویند باید از بعضی قواعد تجوید عدول کنیم تا بتوانیم قرائت زیبایی داشته باشیم، اشتباه میکنند. ما برای قرائت زیبا از قوانین تجوید عدول نمیکنیم؛ بلکه حرف ما این است؛ کاری که قاری برای زیبا خواندن یا سهولت در خواندن انجام میدهد، جزء تجوید است.- فکر میکنید چرا اینقدر پیشکسوتان و نسل اولیها نسبت به جو ایجاد شده ابراز نگرانی میکنند و حالا تبدیل به منتقدان نسل جدید قاریان شدهاند؟
یکی از دلایلی که استادان تجوید نگرانند و حق هم دارند نگران باشند، این است که آنها میترسند به مرور رعایت تجوید به طور کامل فراموش شود. آنها به همین دلیل تاکید دارند که باید سختگیریهای همیشگی وجود داشته باشد تا روند از بین رفتن قواعد تجوید بین قاریان کندتر شود. شاید اگر خیال آنها راحت شود که تجوید در همین سطح باقی میماند و ضعیفتر نمیشود دیگر سختگیری نکنند.- اگر قرار باشد به یکی از نقاط ضعف قاریان نسل جدید اشاره کنید، آن نقطه ضعف چیست؟
نقطه ضعف جوانان این است که چون نمیتوانند ضمن رعایت صحت، زیبا بخوانند صحیح خواندن را کنار میگذارند. جوان ما میبیند که اگر بخواهد خشک بخواند تلاوتش زیبایی ندارد، اگر هم بخواهد زیبا بخواند که رعایت تجوید برایش سخت میشود به نظرم میتوان مرزی بین این دو پیدا کرد که همان «تجوید درست و زیبا» است. متاسفانه رفتار بعضیها باعث شده قاریان نسل جدید نسبت به تجوید بدبین شوند، در حالی که اگر آنها بدانند رعایت تجوید باعث زیباتر شدن تلاوت میشود حتما سراغش میروند.متاسفانه در کشور ماکرسی تلاوت بسیار کم است و چون کرسی تلاوت نداریم طول میکشد تا یک قاری بتواند خودش را پیدا کند. کرسیهای تلاوت ما در اختیار قاریان محدودی قرار گرفته و این قاریان خیلی خوب پیشرفت کردهاند.
- اگر بخواهیم یک تعریف از قرائت صحیح و زیبا داشته باشیم، این قرائت از نظر شما دارای چه ویژگیهایی است؟
قرائت قرآن نباید طوری باشد که یکی از اجزای آن خودش را پررنگتر از بخش دیگر نشان بدهد. دقیقا یک قاری قرآن مثل کسی است که ده تا بچه را با هم بزرگ میکند؛ پس باید به همه آنها به یک اندازه توجه کند. اگر یک نفر در قرآن خواندن فقط به تجوید توجه کند و لحن را رها کند یا برعکس، قاری موفقی نخواهد بود. قاری موفق قرآن کسی است که بتواند مدیریتی درست بر تمام این فروعات در زمان قرائت داشته باشد. البته مسلما این کار سختی است.
- یعنی همه اجزای قرائت به یک اندازه در شکلگیری تلاوت صحیح تاثیر دارند و هیچ یک مهمتر از دیگری نیستند؟
گاهی تلاوتهایی که صوت در آنها حرف اول را زده است، توانسته تاثیر بیشتری داشته باشد؛ مثل تلاوتهای عبدالباسط و منشاوی که ابرصوتهای دنیای قرائت هستند. اگر درجه تجوید در این تلاوتها کمتر هم باشد باز تاثیرش به دلیل صوت خوب بیشتر است اما اگر در یک تلاوت، صوت ضعیف و تجوید عالی باشد، باز هم تلاوت ضعیف خواهد بود.- نظرتان خیلی متفاوت است. قاریان معمولا یا روی تجوید تاکید بیشتری میکنند یا روی لحن و کمتر شنیدهایم کسی صوت را مهمترین عامل تلاوت زیبا و صحیح بداند؟
بله، همینطور است. متاسفانه الان سهم صوت در تلاوتها بسیار کم دیده میشود. اگر ما بتوانیم به این مرحله برسیم که قاریان جوان بیشتر از اینکه به آهنگها و الحان توجه کنند، سراغ زیبایی صوت بروند، موفقتر میشوند. صوت مثل جنس یک پارچه است و لحن مثل مدل دوخت آن. اگر پارچهای صلاحیت دوخته شدن را نداشته باشد هر چقدر هم دوخت زیبایی داشته باشد، باز هم نمیتوان از آن لباس زیبایی تهیه کرد. قاریان جوان ما بیشتر به دنبال مدلها و دوختهای جدید هستند ولی از جنس و اصل صدا غافلند. گاهی با صداهای زشت و غیر جذاب، ملودیهای پیچیدهای را میخوانند، اما میبینند که تاثیر زیادی روی مخاطب نمیگذارد.- ولی صوت که یک موضوع خدادادی است و نمیتواند ملاک خوبی برای ارزیابی یک قاری باشد؟
این حرف کاملا اشتباه است که چون صوت را خدا داده، پس باید رهایش کرد. صوت نسبت به همه بخشهای دیگر قرائت قابلیت پردازش و تربیت بیشتری دارد. نوع صوت شما هنگام صحبت کردن با یک بچه با نوع صوتتان موقع صحبت کردن با استادتان فرق میکند. شما دائما در طول روز در نوع صدایتان تغییرات ایجاد میکنید. این تغییرات در تلاوت قرآن هم باید وجود داشته باشد. صوت جای کار زیادی دارد ولی متاسفانه میگویند که صوت را خدا داده، پس رهایش کنیم و سراغ بخشهای دیگر تلاوت برویم.- ولی در آییننامه مسابقات بینالمللی همه کشورها هم، به صوت کمتر توجه میشود و امتیاز بسیار ناچیزی را برای آن در نظر میگیرند.
سهمبندی در مسابقات هم اشتباه شده است. خیلی سال پیش چند نفر در کشور مالزی دور هم نشستهاند و این سهمبندی را مشخص کردهاند. آنها گفتهاند که تجوید 40 نمره دارد، صوت چون خداداد است و مهم نیست 15 نمره، لحن 25 نمره و 20 نمره هم وقف و ابتدا. آنها این سنگ را در چاه انداختند و حالا هزار تا قاری دیگر نمیتوانند این سنگ را در بیاورند. اولین چیزی که برای شنونده ایجاد جاذبه کرده و حواس او را جمع میکند، رنگ و لعاب صوت قاری است. مثلا استاد منشاوی در عین داشتن یک موسیقی ساده، روان و هنرمندانه، با صدای ملکوتی خودش دنیا را فتح کرد. صوت در درجه اول تاثیرگذارترین ابزار قرائت قرآن است.- اگر قرار باشد شما آیین نامه مسابقات را تدوین کنید، چه سهمی برای صوت قائل میشوید؟
حداقل 40 نمره از 100 نمره را به صوت میدهم. تا به حال تعریفی از صوت خوب نشده و کسی سراغش نرفته چون همه فکر میکنند که خدادادی است. همه کسانی که میگویند مصطفی اسماعیل با لحنش معنای آیات را به شنونده میفهماند، اشتباه میکنند چون این نابغه قرائت با صوتش این کار را انجام میداد. متاسفانه الان صدای زیبا و پر تحریر باید نمره اندکی در مسابقات بگیرد و این در حالی است که به قاری برای رعایت وقف و ابتدا بین 15 تا 20 نمره میدهند.- شما سالهاست که در جلسات مختلف به آموزش قاریان جوان میپردازید؛ فکر میکنید چه باید کرد که در آیندهای نزدیک شاهد ظهور نسل جدید قاریان موفق ایرانی باشیم؟
در خلبانی اصطلاحی داریم به نام «میزان ساعت پرواز» و به خلبانها متناسب با تعداد ساعتهای پروازی که داشتهاند، درجه میدهند. بین یک خلبان که 800 ساعت پرواز داشته با خلبانی که 2 هزار ساعت پرواز داشته اختلاف بسیار زیاد است. کار آقایان هم در این زمینه شبیه خلبانان است؛ یعنی هر چقدر بیشتر تلاوت کند، قاری موفقتری محسوب میشوند. متاسفانه در کشور ماکرسی تلاوت بسیار کم است و چون کرسی تلاوت نداریم طول میکشد تا یک قاری بتواند خودش را پیدا کند. کرسیهای تلاوت ما در اختیار قاریان محدودی قرار گرفته و این قاریان خیلی خوب پیشرفت کردهاند. در مصر کرسی تلاوت آنقدر زیاد است که به همه قاریان از جمله قاریان درجه دو، سه، چهار و پایینتر نوبت میرسد تلاوت کنند؛ به همین دلیل پیشرفت آنها بیشتر از ماست. در ایران کرسی مداحی خیلی زیاد است ولی فرهنگ داشتن کرسی تلاوت وجود ندارد. تعداد قرائتهایی که قاریان ایرانی انجام میدهند شاید یک صدم تلاوتهای قاریان مصری باشد.دانیال ابوالحسن، مجله همشهری آیه