تشبیه انفاق به دانه گندم
مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه برویاند كه درهر خوشه، یكصد دانه باشد؛ وخداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شایستگى داشته باشد) چند برابر مىكند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع، و (به همه چیز) داناست.[1]
سوال: چرا انفاق تشبیه به گندم هفتصد دانه شده؟
با این كه ما از اكثر كشاورزان و مهندسین كشاورزى كه مطلع هستند و از میزان محصولات گندم كشورهاى مختلف باخبر مىباشند سؤال كردهایم كه اگر زمینى داشته باشیم از هر نظر آماده و آب را هم بموقع به آن بدهند و پرندگان هم دانهاى از آن را نبرند و دانه در زمین نیز خراب نشود و آفتى هم پیدا نكند و جنس خاك و جنس زمین هم خوب باشد - خلاصه تمام شرایط كشت غلات در آن مساعد باشد - از یك خروار گندم چقدر حاصل مىشود برداشت، جواب دادهاند سى و حداكثر چهل خروار و تا به حال دیده نشده زمینى بیش از این حاصل بدهد.پس در این صورت چطور خداوند مىفرماید: مانند دانهاى است كه هفتصد برابر محصول دهد، بلكه اگر بخواهد بیشتر؟!
پاسخ: در پاسخ این سؤال باید به دو نكته توجه داشت:
اولا: در آیه مزبور هیچ اسمى از «گندم» یا دانه دیگرى برده نشده، بلكه كلمه «حبه» كه به معنى «دانه» است ذكر شده و این سؤال كننده در آیه مزبور «گندم» را به عنوان مثال ذكر كرده است تفسیرى است كه در خود قرآن نیست؛ بنابراین، اگر در میان دانهها چنین دانهاى یافت شود كه از یك تخم هفتصد تخم به دست آید، براى واقعیت پیدا كردن مثال مزبور كافى است.
اتفاقا در میان دانهها چنین دانهاى داریم، از جمله «ذرت» است كه اگر دانههاى آن در زمین آماده و در فاصلههاى معینى كاشته شود، ممكن است از یك دانه هفتصد دانه (هفت خوشه ذرت، هر یكى صد دانه) یا بیشتر به دست آید.
مىگویند در دانه «ارزن» هم این معنى بسیار اتفاق مىافتد (در تفسیر منهج الصادقین در ذیل آیه، به این پاسخ اشاره شده است.)[2]
ثانیا:
به فرض این كه از پاسخ بالا صرف نظر كنیم، این سؤال راه حل دیگرى دارد و آن این كه بسیار مىشود كه در تشبیه دو چیز به یكدیگر براى «مشبه» امتیازى قائل مىشوند كه در «مشبه به» نیست - اگر چه در اصل موضوع با هم شباهت دارند - مثلا مىگویند: «روى او همچون قرص ماهى است كه محاق ندارد، یا آفتابى است كه غروب ندارد» یا این كه: «قامت او همچو سرو خرامان است» با این كه مىدانیم ماه همیشه محاق و خورشید غروب دارد و در عالم نمىتوان سروى پیدا كرد كه راه برود. بنابراین، منظور از این گونه تشبیهات این است كه مثلا روى او صفا و درخشندگى ماه را دارد - با این امتیاز كه او محاق ندارد و ماه محاق دارد - یا قامت او مزایاى سرو را دارد - با این امتیاز كه او خرامان است و سرو خرامان نیست - این قبیل مثالها در كلمات ادبا بسیار فراوان است.از مثالهاى شاعرانه كه بگذریم در خود قرآن هم این گونه تشبیهات و مثالها هست؛ مثلا، هنگامى كه قرآن مثالى براى سخنان پاكیزه و نیكو مىزند، مىگوید: «تؤتى اكلها كل حین؛ مانند درختى است كه همیشه میوه دارد» با این كه شاید درختى كه درتمام ایام سال میوه بدهد نداشته باشیم یا لااقل بسیار نادر باشد. پس منظور این است كه این درخت (سخن پاكیزه) امتیازى بر سایر درختها دارد و آنان كه خزان و محدودیت وقت میوه داده براى آن نیست.
در جاى دیگر وقتى مثال براى نور خداوند مىزند، مىفرماید: مانند چراغدانى است كه در آن چراغ باشد تا آنجا كه مىفرماید: «یكاد زیتها یضىء» نزدیك است روغن آن (از نهایت صفا و خلوص) بدون آتش روشن شود» با این كه هیچ روغنى هر قدر هم خالص باشد بدون آتش روشن نمىشود، این در حقیقت امتیازى است كه براى «مشبه» در این مورد گفته شده است.
در آیه مورد سؤال هم هفتصد برابر بودن حاصل دانه انفاق، امتیازى است كه این دانه (انفاق) بر تمام دانههاى عالم دارد.
تنظیم و ویرایش: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی
منبع:پاسخ به پرسش هاى مذهبى،ص: 555
پی نوشت ها:
[1]. بقره، آیه 261.
[2]. بعید نیست كه گاهى یك دانه گندم به هفتصد دانه تبدیل گردد؛ جالب این كه چندى قبل جراید نوشته بودند كه در برخى از نقاط استان ساحلى از یك خوشه گندم چهار هزار دانه به دست آمده بود!