تبیان، دستیار زندگی
آیه شریفه « انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً » [احزاب/33] از آیات محكم كلام الله مجید است كه علاوه بر روایات فراوان شیعه، به گواهی احادیث بی شمار منقول از طریق اهل سنت نیز در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است . این آیت روشن الهی كه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تافته های جدابافته!

(2)

اهل بیت

اشاره:

سخن در شان نزول آیتی از قرآن بود که چون تاج افتخار بر سر امامان معصوم می درخشد، اما مع الاسف برخی از دانشمندان و مفسران سنی مذهب، دانسته یا نادانسته، این حقیقت را کتمان و بعضا شأن نزولهای ناسازگار دیگری را برای آن برشمرده اند، برای روشن شدن حقیقت مطلب در شماره نخست نوشتار حاضر به تبیین پاره ای از کلیدواژه های محوری آیت تطهیر همچون"رجس"، ادات حصر "انما"، "اراده" و... پرداختیم، در این شماره، نیز می کوشیم تا ضمن تحلیل واژه کلیدی "اهل بیت" دیدگاههای موافق و مخالف را بررسیم:

اهل البیت

گر چه تركیب اضافی فوق به معنای خانواده و خاندان است؛ اما هر گاه به طور مطلق و بدون هیچ قیدی بكار رود، به دلیل آیه تطهیر، به خاندان پیامبر (ص) اختصاص می یابد [1] ؛ بنابراین توجیه تكلف آمیز مؤلف محقق كتاب « التحقیق فی كلمات القرآن » در نفی سخن مذكور و اثبات عدم اختصاص اهل بیت R ـ آنگاه كه مطلق بكار رود ـ [2] به خاندان پیامبر (ص) بر تحقیق عمیق استوار نبوده، چندان قابل اعتماد نخواهد بود. به ویژه این كه پیامبر (ص) بر تحقیق عمیق استوار نبوده، چندان قابل اعتماد نخواهد بود. به ویژه این كه پیامبر (ص) پس از نزول آیه تطهیر، ماهها پیش از نماز صبح به در خانه حضرت فاطمه (ص) آمده، با صدای بلند می فرمود : « السلام علیكم اهل البیت و رحمة الله و بركاته ». [3]

به علاوه در حدیث قریب به تواتر « ثقلین» ، پیامبر با صراحت اهل بیت را در كنار قرآن قرار داده، چنین فرمود: « انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتی اهل بیتی ....». [4]

بسیاری از علمای عامه دخول پنج تن اصحاب كسا را در شمول آیه تطهیر انكار نمی كنند ؛ اما جماعتی از آنان تخصیص اجماعی شیعه را نپذیرفته، بر این باورند كه سیاق ورود آیه و چگونگی قرار گرفتنش در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) ، به همراه برخی روایات ، بهترین گواه صحت ادعای آنان و رد مدعای شیعه است.

آری پس از چنین تأكیدهای فراوان بود كه اصطلاح مذكور به تدریج به عنوان نامی خاص، بلكه صفتی ممتاز برای جماعتی مخصوص، یعنی پنج تن آل عبا گردید.

یادآور می شود كه اصطلاح اهل بیت سه بار در قرآن بكار رفته است:

1ـ در سوره هود: « رحمة الله و بركاته علیكم اهل البیت » [ آیه 73] كه مقصود از آن حضرت ابراهیم و همسر اوست ؛

2ـ در سوره قصص : « فقالت هل ادلكم علی اهل بیت یكفلونه لكم»[آیه 12] كه مراد از آن، پدر و مادر حضرت موسی است؛

3ـ در سوره احزاب ، كه به آیه تطهیر ـ آیه مورد بحث ـ معروف گشت .

نكته قابل توجه در كاربرد سه گانه فوق ، آن است كه تنها در سومین مورد، واژه اهل بیت یك معنای اصطلاحی خاصی به خود گرفته و مصادیق مشخصی یافته است . چنانچه علامه طباطبایی در این باره می فرماید:

و بالبناء علی ما تقدم، تصیر لفظة اهل البیت اسماً خاصاً ـ فی عرف القرآن ـ بهؤلاء الخمسة و هم النبی (ص) و علی و فاطمة و الحسنان (ع) . لایطلق علی غیر هم و لو كان من اقربائه الاقربین [5] .

3ـ شأن نزول آیه تطهیر

پیش از این، به اجمال گذشت كه آیه مذكور در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) قرار گرفته است و همین امر موجب به اشتباه افتادن گروهی شد كه نزول آیه را عام دانسته، زنان حضرت را نیز مشمول آن قرار دهند؛ در حالی كه به اجماع علمای شیعه و بسیاری دیگر از دانشمندان اهل تسنن، آیه تطهیر نزولی خاص داشته و مخصوص پنج نفری است كه در زیر یك عباگرد آمدند و به اصحاب كسا معروف گشتند.

ابن جوزی از علمای بنام اهل سنت می نویسد:

در شأن نزول این آیه مجموعاً سه عقیده ابراز شده است:

الف ـ برخی نظیر عكرمة و مقاتل با اصرار بسیار آن را در شأن زنان پیامبر (ص) می دانند؛

ب ـ گروهی همانند ضحاك، آن را شامل اهل، خانواده، زنان و خویشان حضرت می دانند؛

ج ـ جمعی دیگر نظیر ابوسعید خدری، ام سلمة ، عائشة و انس، نزول آیه را در شأن پنج تن آل عبا می دانند كه به نظر من به حقیقت و صواب نزدیك تر است [6] .

4-- اهل سنت و آیه تطهیر

بسیاری از علمای عامه دخول پنج تن اصحاب كسا را در شمول آیه تطهیر انكار نمی كنند ؛ اما جماعتی از آنان تخصیص اجماعی شیعه را نپذیرفته، بر این باورند كه سیاق ورود آیه و چگونگی قرار گرفتنش در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) ، به همراه برخی روایات ، بهترین گواه صحت ادعای آنان و رد مدعای شیعه است. پیش از پرداختن به نقد تفصیلی این دیدگاه انحرافی، چند روایت مورد استشهاد آنان را ذكر می كنیم:

1ـ روی ابن جریر عن عكرمة انه كان ینادی فی السوق:« انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت » نزلت فی نساء النبی (ص) خاصة [7] ؛ ابن جریر از عكرمه چنین روایت كرده است كه او در بازارها این گونه آواز می داد : آیه « انما یرید الله ...» در شأن زنان پیامبر (ص) نازل شده است .

در خور یادآوری است كه روایت مذكور را سعید حوی در حالی از طیری نقل می كند كه طبری در ذیل آیه مذكور، بیش از ده روایت در اثبات شأن نزول خاص آیه تطهیر در شأن پنج تن آل عبا نقل كرده و تنها همین یك روایت را از عكرمه آورده است [8] . مع الاسف ، سعید حوی همه آن روایات را به یكباره به كناری می نهد و تنها روایت ضعیف عكرمه را دست مایه استدلال خویش قرار می دهد!

2ـ عن عكرمة انه قال : لیس بالذی تذهبون الیه. انما هو نساء النبی (ص) [9] ؛ عكرمه گفته است : واقعیت آن گونه كه می پندارید نیست، بلكه این آیه در شأن زنان پیامبر (ص) است.

3ـ عن عروة انه قال :« انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت » قال : یعنی ازدواج النبی (ص) نزلت فی بیت عائشة [10] ؛ از عروة بن زبیر نیز نقل شده است كه گفت: آیه تطهیر در خانه عائشه و در شأن زنان پیامبر (ص) نازل شده است .

اعتقاد عمومی اهل سنت و دیدگاه حاكم در بین آنان این است كه آیه تطهیر ، نزولی خاص ندارد؛ بلكه زنان پیامبر (ص) و احیاناً دیگران هم در شمول آن قرار دارند.

این اقاویل بخشی از مهم ترین روایاتی است كه اهل سنت در این باب بدان استناد می كنند. نكته جالب این است كه راویان بسیاری از این روایات اشخاصی همچون عكرمه، مقاتل و عروه هستند كه همگی به دشمنی و خصومت با اهل بیت (ع) به ویژه شخص حضرت علی (ع) معروفند. در پاره ای موارد، از دیگران، نظیر ابن عباس هم به عنوان یكی از راویان یاد می شود؛ اما تردیدی نیست كه چنین نسبت هایی از سوی افرادی مانند عكرمه، غلام ابن عباس انجام گرفته است تا از این طریق بتوانند برای ادعای دروغین و ساختگی خویش در بین مردم مقبولیتی دست و پا كنند . از ابن عباس احادیث بسیاری در تأیید نزول خاص آیه در شأناهل بیت (ع) نقل شده است كه اگر از صحت و استحكام بیشتری نسبت به آنچه اهل سنت ادعا می كنند برخوردار نباشد ، به طور قطع كمتر از آن هم نخواهد بود و در تعارض اخبار، خبرهای مرجوع از اعتبار ساقط است. روایات مربوط به نزول خاص آیه، مرجح است ؛ زیرا حداقل ترجیح این است كه ابن عباس از صحابه و شاهد نزول آیه بود، و این دسته روایات از نظر كمیت و تعداد به مراتب بیشتر از آن چیزی است كه از عكرمه نقل شده است . ولی عكرمه از تابعین است و روایات ادعایی او از نظر تعداد، كمتر از احادیثی است كه از ابن عباس نقل گردیده است.

درباره این سه نفر هم خواب است اشاره شود كه عكرمه سردسته طایقه ای از خوارج بود كه در راه منصرف ساختن مردم از علی (ع) از هیچ كوشش فروگذار نمی كرد . علاوه بر این كه متهم به كذب و جعل حدیث بود؛ به گونه ای كه مولای او، ابن عباس، به صراحت اعلام كرد كه عكرمه به او دروغ ها نسبت داده است [11] .

از ابن مسیب ـ فقیه مدینه ـ نیز نقل شده است كه به غلام آزاد شده خود سفارش می كرد: مبادا به من دروغ و خلاف واقع نسبت بدهی ؛ آن گونه كه عكرمه بر مولای خویش (ابن عباس) چنین كرد [12] .

به اجمال باید گفت: عكرمه از سه جهت مورد سوء ظن بود: 1ـ فاسد العقیده بودن به خاطر پیروی از خوارج؛

2ـ فاسق بودن به جهت اخذ صله و انعام از حكام جور؛ 3ـ جاعل و كاذب بودن به دلیل جعل حدیث و دروغ بستن به صحابه [13] .

روای دیگر ادعای مذكور، مقاتل بن سلیمان است كه بی تردید او را نیز باید در زمره دشمنان سرسخت امیرمؤمنان ، علی (ع) دانست. او از نظر اعتقادی، مشبهه است؛ یعنی از زمره كسانی كه خداوند را ـ نعوذ بالله ـ شبیه به انسان می پندارند.

ابوحنیفه درباره وی گفته است:

مقاتل در اثبات تشبیه، راه افراط پیش گرفته ، پروردگار را همچون خلق پنداشته است [14] .

دكتر محمد حسین ذهبی از دانشمندان سنی مذهب معاصر، به تفصیل درباره وضع و جعل حدیث به وسیله مقاتل سخن گفته، چننی می نگارد:

مقاتل بن سلیمان متهم مجروح ، و لا نعلم احداً من علماء عصره ناله مثل مائاله من الطعن و التجریح... و كان یأخذ عن الیهود و النصاری علم القرآن العزیزی الذی یوافق كتبهم، و كان مشبها یشبه الرب بالمخلوقین و كان یكذب مع ذلك فی الحدیث [15] .

مؤلف محقق مذكور پس از نقل جرح و قدح برخی دانشمندان نسبت به مقاتل می نویسد:

مقاتل بن سلیمان كان رجلاً جسوراً ، هو متروك الحدیث و مهجور القول، و كان یتكلم فی الصفات بما لاتحل الروایة عنه [146] .

جای بسی شگفتی است كه چگونه جماعتی به خود اجازه می دهند از چنین فردی كه خود به صراحت اعلام می كنند نباید از او حدیث نقل كرد، سخنانی به عنوان روایات مورد قبول، نقل كرده، بدان استناد نمایند! ولی از آن همه احادیث صحیحی كه علاوه بر كتب شیعه، در بسیاری از جوامع معتبر حدیثی اهل سنت نیز نقل شده است، به این راحتی دست شسته، از آن صرف نظر می كنند!

اما راوی سومی كه شأن نزول جعلی آیه تطهیر به او نیز منتسب است ، عروة بن زبیر، سرسخت ترین دشمنان مولای متقیان است. او رسماً حضرت را دشنام داده، احادیث دروغینی در مذمت علی (ع) نقل می كرد . از آن جمله است روایت جعلی ذیل كه ابن ابی الحدید معتزلی به صراحت آن را ساختگی می داند . طبق این نقل، وقتی علی(ع) به همراه عباس، عموی پیامبر(ع) ، به حضور حضرت شرف یاب شدند، پیامبر (ص) آهسته به عائشه فرمود: این دو به هنگام مرگ، غیر مسلمان از دنیا خواهند رفت !!! [17] .

ابن ابی الحدید ، پس از نقل سخن جعلی فوق می نویسد:

معاویه گروهی از صحابه و جمعی از تابعین را گرد خود جمع كرده، برای آنها پاداش و مقرری فراوانی تعیین نمود و به آنان دستو رداد تا می توانند اخبار نادرستی درباره علی (ع) جعل كنند و آنها نیز برای رضایت و خشنودی وی و كسب مزد و پاداش بیشتر، در انجام این كار از یكدیگر سبقت می گرفتند. از جمله این اشخاص: ابوهریره ، عمروبن عاص و مغیرة بن شعبه از صحابه و عروة بن زبیر از تابعین بوده اند [18] .

آیا واقعاً می توان به روایات چنین اشخاصی اعتمار كرده، شأن نزول آیه تطهیر را در شأن اهل بیت عصمت و طهارت به این راحتی انكار كرد ؟!

اصطلاح اهل بیت سه بار در قرآن بكار رفته است

چنانكه ملاحظه شد، اعتقاد عمومی اهل سنت و دیدگاه حاكم در بین آنان این است كه آیه تطهیر ، نزولی خاص ندارد؛ بلكه زنان پیامبر (ص) و احیاناً دیگران هم در شمول آن قرار دارند. مثلاً فخر رازی در این باره می نویسد:

اختلف الاقوال فی اهل البیت، و الاولی ان یقال : هم اولاده و ازواجه ، والحسن والحسین منهم، وعلی منهم لانه كان من اهل بیته بسبب معاشرته ببنت النبی (ص) و ملازمته للنبی (ص) [19] .

به عقیده آنان، قرار گرفتن آیه تطهیر در بین آیات مربوط به زنان پیامبر (ص) و روایات صحابه و تابعینی كه در شأن نزول آن ذكر كرده اند ، بهترین مؤید اثبات مدعای آنان است ؛ اما دلایل فوق هرگز كافی به مقصود نبوده ، به هیچ روی ادعای آنان را اثبات نخواهد كرد.

______________

[1] المفردات، ص 25.

[2] التحقیق فی كلمات القرآن، ج 1، ص 156.

[3] ر.ك: سیوطی، حافظ جلال الدین ، الدرالمنثور، ج 5، ص 199، حاكم حسكانی، شواهد التنزیل ، ج 2، ص 15ـ14، ابن كثیر، ابوالفداء ، البدایة و النهایة ، ج 8، ص 205.

[4] تفصیل منابع این حدیث را در كتاب ارزشمند « عبقات الانوار» بنگرید.

[5] المیزان، ج 16، ص 312.

[6] زادالمسیر، ج 6، ص 381، نیز بنگرید به : البحر المحیط، ج 7، ص 232 ـ 231، روح المعانی ، ج 22، ص 13.

[7] الاساس فی التفسیر، ج 8، ص 4437؛ نیز بنگرید به : شوكانی، فتح القدیر ، ج 4، ص 378.

[8] جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، ج 12، ص 8؛ نیز بنگرید به : الدرالمنثور ، ج 5، ص 198.

[9] روح المعانی، ج 22، ص 13؛ الدرالمنثور ، ج 5، ص 198؛ فتح القدیر، ج 4، ص 278.

[10] الدر المنثور، ج 5، ص 198؛ فتح القدیر، ج 4، ص 279.

[11] اشراقی، شهاب الدین ، اهل بیت یا چهره های درخشان، ص 40.

[12] همان، ص 41؛ اهل بیت در آیه تطهیر ، ص 1351.

[13] كاوشهای علمی دررجال و اسانید حدیث، ص 211.

[14] چهره های درخشان، ص 42.

[15] الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث ، ص 113.

[16] همان، ص 114.

[17] شرح نهج البلاغه ، ج 4، ص 359؛ نیز بنگرید به : اهل بیت در آیه تطهیر، ص 134؛ چهره های درخشان ، ص 43.

[18] شرح نهج البلاغه ، ج 4، ص 358.

[19] فخر رازی ، تفسیر كبیر، ج 13، ص 210.

نویسنده : دكتر نادعلی عاشوری


تنظیم برای تبیان: شکوری_کارشناس بخش قرآن