تبیان، دستیار زندگی
آشنایی من با کتاب های ایشان به تناسب سن و سال، ‌در سال های نخست بعد از انقلاب بود. زمانی که کتاب ایشان یعنی همان تاریخ تحلیلی اسلام به عنوان کتاب درسی برای دانشگاه مطرح شد. بعد از آن هم آثار دیگری از ایشان منتشر شد و من شناختم از ایشان هر روز بیشتر و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آن گنج نهفته

ادبیات سیاسی – مذهبی دکتر شهیدی در دهه بیست

آن گنج نهفته

آشنایی من با کتاب های ایشان به تناسب سن و سال، ‌در سال های نخست بعد از انقلاب بود. زمانی که کتاب ایشان یعنی همان تاریخ تحلیلی اسلام به عنوان کتاب درسی برای دانشگاه مطرح شد. بعد از آن هم آثار دیگری از ایشان منتشر شد و من شناختم از ایشان هر روز بیشتر و بیشتر شد.

مرحوم شهیدی از کسانی است که تحصیل را با علوم دینی آغاز کرد. در جوانی به نجف رفت و درس های عربی و دینی خود را خوب فرا گرفت. ایشان داماد مرحوم سید غلامرضا سعیدی بود و وقتی از نجف به ایران آمد، با ایشان در کارهای تألیفی و مطبوعاتی همکاری می کرد. نامه «فروغ علم» از آقای شهیدی بود که با کمک پدر زنش آقای سید غلامرضا سعیدی اداره می کرد. شماره اول این مجموعه فروردین 29 چاپ شد. این نشریه به عنوان نشریه انجمن اسلامی دانشجویان چاپ می شد. البته کتاب «اسلام و مهدویت» ایشان گویا مربوط به پیش از آن است. آن زمان که در بروجرد فعال بود و سخنرانی هم می کرد. این کتاب یعنی «اسلام و مهدویت» در بروجرد و در همان دهه بیست چاپ شد.

همان زمان کتابهایی هم از عربی به فارسی ترجمه کرد که بسیار خوب گرفت. در واقع کتاب هایی مثل «جنایات تاریخ» که خیلی هم گرفت و مکرر چاپ شد، نوعی ادبیات سیاسی ـ مذهبی یا به عبارتی انقلابی ـ مذهبی بود. این کتاب سه جلد بود و عنوان جلد سومش از مسند تجارت تا تخت سلطنت بود. پرونده آقای شهیدی در دهه بیست، یک پرونده سیاسی ـ انقلابی ـ مذهبی با نمره بالااست. بعدها ایشان با حاج سراج و شیخ عباسعلی اسلامی هم همکاری داشت و مقالاتی برای نشریات آن ها می نوشت. بیشتر آنها جنبه دینی و کلامی و توحید و این قبیل مسائل داشت.

بعد از سال 32 و بازگشت استبداد خشن، خیلی ها کنار رفتند. آقای شهیدی هم سراغ کار دانشگاهیش رفت. نمی دانم ایشان کی لباس روحانیت را کنار گذاشته است. اما آقای مهدوی راد از آقای شهیدی نقل می کرد که می گفت: من احساس کردم شأن این لباس آن قدر بالاست که من طاقتش را ندارم.  از این نمونه ها فراوان بود. به هر حال آقای شهیدی رفت موسسه دهخدا در کنار دکتر معین با اخلاص کار کردند. همه از خدمات ایشان آگاهی دارند. بعد هم طی سالهایی که معین کسالت شدیدداشت همه کارها را به نام او می کرد. در دانشگاه هم درس می داد. کار "دره نادره " که بسیار ارزشمند است مربوط به آن دوران است. اهالی تاریخ و ادب می دانند این متن , متن دشواری است و نثر شگفتی دارد. بیشتر کار ایشان در لغتنامه بود. این کارها معمولا گم شده و از نظرهاپنهان ماند. از آنها فهرستی در دست ما نیست. روشن هست که سالها کار می کرده و در لابلای لغتنامه درج شده است.

استاد همیشه یک متدین اصیل بود

مرحوم شهیدی نسبت به تدینش بسیار جدی بود. البته در حرف زدن حریت خاصی داشت. حتی ممکن بود کسی از شوخی های ایشان برداشت های مناسبی نداشته باشد اما استاد همیشه یک متدین اصیل بود. در زمینه فعالیت های علمی – مذهبی ایشان بعد از دهه بیست و پیش از انقلاب من آگاهی ندارم. البته مقالات مذهبی می نوشت. یکی از آنها که در مجله یغما در سال 52 چاپ شد مقاله ای در باره تطور شیعه و نقش علامه امینی به عنوان یک مجدد در آن بود. اما فکر می کنم انقلاب ایشان در این بعد زنده کرد. کتاب ابوذر غفاری ایشان نشان می دهد که تفکر انقلابی هنوز در ایشان زنده بوده یا دوباره زنده شده است. در واقع زمینه ای که فراهم آمد ایشان را به این مسیر کشاند که دست به کارهای بزرگی بزند. شاید اوج این کارها ترجمه نهج البلاغه بود. یک ترجمه ای که در شان نهج البلاغه هست و واقعا با هیچ ترجمه ای قابل مقایسه نیست. اصلا یک متن استثنایی در ادبیات فارسی است. بی مانند است. احیای نهج البلاغه بعد از انقلاب به خصوص در سالهای اول انقلاب بسیار جدی دنبال می شد و بنیاد نهج البلاغه دنبال آن بود. نکته دیگر این بود که بعداز انقلاب که تاریخ اسلام محقق جدی نداشت ولی نیاز به آن جدی بود آقای شهیدی وارد میدان شد. تجربه ای از دهه بیست داشت. مقصودم همان کتاب سه جلدی جنایات تاریخ بود. این بار کارش را شروع کرد. کتابش سالها کتاب درسی بود. کتاب خوبی بود اما واقعا برای تدریس برای یک درس دانشگاهی نبود. با این حال به خاطر فقری که وجود داشت دوام آورد. با این حال خودش دنبال کار نوشتن برای معصومین بود. درباره پیغمبر همان کتاب تاریخ تحلیلی اسلام را نوشت که بخشی مربوط به حضرت و بخشی مربوط به وقایع بعد از آن تا پایان عصر اموی بود. همچنین درباره حضرت زهرا، امام حسین و امام سجاد علیهم السلام آثاری را به رشته تحریر در آورد. اینها آثاری بود که مکرر چاپ شد. کتاب علی از زبان علی هم برای امام علی علیه السلام بود که فکر می کنم از دل ترجمه نهج البلاغه درآمده بود.

یادم هست آقای شهید ی گریه افتاد و گفت من جدم رو خوب زیارت نکردم. دوباره می خواهم برگردم. آقای قاضی عسکر هم لطف کرد زمینه بازگشت ایشان را به مدینه فراهم کرد و بعد از چند روز با هم به ایران برگشتیم.

نقادی که اندیشه نو داشت

تحصیلات آقای شهیدی تاریخی نبود، بلکه منهای تحصیلات حوزوی که از قبل داشت، در ادبیات تحصیل کرده بود. اما فکر می کنم آثار مصری ها به خصوص طه حسین و خیلی از نویسندگان عرب دهه پنجاه و شصت میلادی را مطالعه کرده بود. به نظرم بیشتر تجربه تاریخی ایشان از آن طریق بود. روش نقادی ایشان هم بسیار شبیه طه حسین بود، روش انکاری و تردید زا، روشی که در ایران خیلی رواج نداشت. البته خود ایشان روی نقادی کار کرده بود و در آثارش جنبه انتقادی آنها قوی و نیرومند است. این بحث باید یک وقت دیگری درست پیگیری شود.

این محقق ونویسنده، با تحسین شیوه نقادانه مرحوم شهیدی در آثارش, تصریح کرد: با روش نقادی ایشان که گاه خیلی هم جدی می شود موافقم اما با همه نتیجه گیری ها نه. مهم نتیجه گیری نیست. دست کم در همه جا. مهم این است که یک مورخ بتواند نقادی کند. ممکن است در صغری و کبرایش عیب باشد اما وقتی نگاه کنیم که تاریخ نویسی ما تا همین اواخر مثل ناسخ التواریخ بوده به خصوص تاریخ مذهبی ما، آن وقت قدر این قبیل کارها را می فهمیم. از نظر من برخی از نتیجه گیری ها تند بود. شاید بشود گفت یک سویه. مثلا بیشتر دلش می خواهد یک مطلبی را انکار کند. این خصوصیت را استاد ما سید جعفر مرتضی هم داشت. البته در دو جهت معکوس. اما به هر حال هم نقادی نو بود و هم اندیشه نو در آنها بود.

کتاب بعد از پنجاه سال کتاب جالبی است. یک گزارش منسجم و منظم و تحلیلی و تعلیلی از وقایع کربلاست. اوائل فکر می کردم خیلی روی مسائل قبیله ای تکیه کرده، بیش از حد، اما لااقل بخشی از آن بجاست. جنبه تعلیلی این کتاب و این که چرا بعد از پنجاه سال این اتفاق افتاده جالب است.

انقلاب، صفحه جدیدی در کارهای علمی شهیدی گشود

مرحوم دکتر شهیدی از انقلاب بسیار خشنود بود. انقلاب این فرصت را به او داد تا صفحه جدیدی در کارهای علمی اش بگشاید. واقعا او زنده شد. خوداو در جایی نوشته بود:‌ قیام اخیر ملت ایران تنها جنبه مذهبی و محلی ندارد. قیامی است به نام اسلام و برای نجات مسلمانان. (این مطلب را در آرام نامه نوشته بود که سال 61 چاپ شد.) انقلاب هم از ایشان به خوبی تقدیر کرد. انصافا همیشه و در طول انقلاب محترم بود. بارها از ایشان تقدیر شد و این حق طبیعی او بود. چنین تقدیری هیچ گاهی دررژیم شاه از او نمی شد. آقای شهیدی شایسته این تقدیر بود. اگر برای ترجمه نهج البلاغه اش صد جایزه سال هم می دادند کم بود. گفتنی است؛این کتاب سال 69 جایزه سال جمهوری اسلامی را گرفت.

در سفر حج همراه ایشان

آن گنج نهفته

بارها خدمت ایشان رسیده بودم. در نشستهای علمی و برخی جلسات. اما بیش از همه در سفر حج با ایشان محشور بودم. ایشان چند بار در بعثه مهمان بودند. در آن سالها ما هم به نوعی در بعثه کار می کردیم. چیزی که به یادم مانده در همان سفر اول من سال 71 وقتی از مدینه به مکه آمدیم و اعمال تمام شد قرار شد بنده دوباره برگردم مدینه. یادم هست آقای شهید ی گریه افتاد و گفت من جدم رو خوب زیارت نکردم. دوباره می خواهم برگردم. آقای قاضی عسکر هم لطف کرد زمینه بازگشت ایشان را به مدینه فراهم کرد و بعد از چند روز با هم به ایران برگشتیم. آقای شهیدی، هم قبل از انقلاب و هم بعد از آن برای حج کار کرده بود. مقالاتی هم داشت. یک کتابی هم برای اماکن شریفه حرمین نوشت. بخشی از کارهای نوشتنی ایشان ترجمه یا تألیف در این زمینه بود. کتاب در راه خانه خدا عزالدین قلوز که یک اثر تاریخی هنری بود ایشان ترجمه کرد و سال 57 چاپ شد. فکر می کنم ایشان در یادداشت های یکی از سفرها اسم من رو هم بردند. کتابی خریده بودم بردم خدمت ایشان. شرح آن کتاب را نوشتند. در آن سفر بارها خاطراتی از زمان اقامت خود در نجف می گفتند. خودش ایشان در جایی می گوید که حج واجب را سال 55 به جای آورده است. برخی از یادداشت های سفر حج ایشان در کتاب از دیروز تا امروز چاپ شده است.

منبع: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران (رسول جعفریان)

تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی