تبیان، دستیار زندگی
سخن از اعجاز قرآن، نظرها را معطوف به ادبیات قرآن می‏کند؛ به همین دلیل، اندیشه‏ها و قلم‏های بسیاری به کشف رمز و راز اعجاز ادبی قرآن پرداخته‏اند و حاصل آن صدها و بلکه هزاران اثر خواندنی و ارزشمند شده است. این آثار اگر چه بیشتر برای آشکار کردن اعجاز ادبی قرآ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعجاز ادبی قرآن سال‏هاست که مورد بررسی محققان علوم قرآنی قرار گرفته است اما مهم‏ترین ویژگی این کلمات چیست؟

معجزه کلمات

قرآن

سخن از اعجاز قرآن، نظرها را معطوف به ادبیات قرآن می‏کند؛ به همین دلیل، اندیشه‏ها و قلم‏های بسیاری به کشف رمز و راز اعجاز ادبی قرآن پرداخته‏اند و حاصل آن صدها و بلکه هزاران اثر خواندنی و ارزشمند شده است. این آثار اگر چه بیشتر برای آشکار کردن اعجاز ادبی قرآن تالیف شده‏اند ولی از همان رهگذر، مفسران را در فهم دقیق‏تر و عمیق‏تر قرآن مدد می‏رسانند. تاریخ تالیف نخستین رساله‏های مستقل در این باره به اواسط قرن سوم باز می‏گردد. البته همه این تصنیفات، خواندنی و مغتنم هستند اما هیچ یک حرف آخر را نزده‏اند؛ اگر چه شاید خود چنین ادعایی داشته باشند. بعضی از این مولفان بر این گمان بودند که موضوع اعجاز ادبی قرآن را به جایی رسانده‏‏اند که دیگر حرف و حدیثی باقی نمانده است! عبدالقادر جرجانی «دلایل الاعجاز» به چنین دعاوی و گمانه‏هایی نزدیک می‏شود و می‏نویسد: «من سخن خویش را آشکار می‏گویم و آن را پنهان نمی‏دارم و از هیچ مخالفتی هم بیم به دل راه نمی‏دهم. راهی برای اثبات اعجاز در نظم قرآن، جز آنچه من اکنون اشکار می‏سازم وجود ندارد.»

صفات «مبین»، «نور»، «عربی» و «من غیر ذی عوج» بیشتر دلالت بر سر راستی و سادگی دارند. در واقع اعجاز قرآن در همین جاست؛ یعنی جمع صورت ساده با معنای ژرف.

میان کسانی که قرآن را از حیث زبان و ادب آن معجزه دانسته‏اند، شمار اندکی قائل به اختصاص و انحصار شده‏اند؛ یعنی بیشتر محققان علوم قرآنی وجه اعجاز قرآن را در ادبیات و عربیت آن منحصر نکرده‏اند. به هر حال چه آنان که یک وجه برای اعجاز قرآن شمرده‏اند و چه آنان که وجوه متعددی را فهرست کرده‏اند، همگی بر اعجاز ادبی قرآن اذعان دارند. خواجه نصیرالدین طوسی در «تجریدالاعتقاد» می‏نویسد: «اعجاز قرآن به فصاحت آن است و بعضی دیگر گفته‏اند فصاحت و اسلوب آن، توامان وجه اعجاز قرآن است».

بنابراین می‏پذیریم که وجه عمده و یقینی اعجاز قرآن همانا زبان شگفت و اسلوب هنری آن است اما همچنان پرسش دیگری را پیش رو داریم: مراد از اعجاز ادبی چیست؟ این پرسش کوتاه منشا آثار فراوانی در علوم بلاغی و صنایع لفظی شده است. از صرف و نحو گرفته تا مطالعات زیبایی شناختی در زبان قرآن، همگی عهده‏دار پاسخ به این پرسش هستند؛ به ویژه آنکه قرآن هم خود را به بلاغت و زیبایی بیان ستوده است: «الله نزل احسن الحدیث کتابا منشاب‏ها مثانی...» (زمر، 39/23) یا «ولو جعلناه قرآنا اعجمیا لقالوا لولا فصلت آیاته «اعجمی و عربی ....». (فصلت، 4/44)

- ساده اما عمیق

بر خلاف آنچه مشهور است، قرآن بیش از زیبایی، از سادگی خود سخن می‏گوید. بر اهل فن پوشیده نیست

که صفات «مبین»، «نور»، «عربی» و «من غیر ذی عوج» بیشتر دلالت بر سر راستی و سادگی دارند. در واقع اعجاز قرآن در همین جاست؛ یعنی جمع صورت ساده با معنای ژرف.

در قرآن مجید نوعی از تناقض نمایی وجود دارد که به زعم نگارنده، از گرانیگاه‏های فصاحت این کتاب آسمانی است و آن جمع سادگی با ژرفایی است. اما نخست باید دانست که این عمق از جنس معما نیست که در آن، میان خواننده و معانی الفاظ فاصله بسیار می‏افتد. اگر آیات قرآن به دلیل عمیق بودن معماگونه بود، مخاطب را وا می‏‏داشت که از قبل مقدمه چنیی‏هایی داشته باشد و سپس مرحله به مرحله برای درک معانی آیات پیش برود. اما گاهی فهم سخنی نیاز به مقدمات چندانی ندارد و توجه به آن، فهم آن را ممکن می‏سازد. این دست سخنان را ساده و روان می‏خوانیم.

از سوی دیگر می‏توان جملات و گزار‏ه‏های معنا‏دار را به دو گونه «عمیق» و «بعید» تقسیم کرد که هر دو از دسترس فهم سطحی و عامیانه به دورند اما تفاوت در این است که سخن «عمیق» هرگز شنونده خود را هر قدر که عامی و سطحی باشد دست خالی بر نمی‏گرداند و چنانچه مخاطب خواهان معانی و لطایف بیشتری باشد، باید در همان سخن ساده و ظاهراً معمولی غور کند و ژرفای آن را بپیماید ولی معانی و سخنان «بعید» چنین نیستند؛ آنها یک معنا را بیشتر در خود نگنجانده‏اند که دور از فهم و درک همگانی باشد.

در مرحله بعد، سخنان عمیق را هم می‏توان به دو دسته دیگر تقسیم کرد: پاره‏ای از آنها در عین داشتن عمق، ابعاد متعددی هم دارند اما گروهی از آنها فقط عمیقند و بیش از یک بعد ندارند بسیاری از ضرب‏المثل‏ها و ابیات ناب فارسی و غیرفارسی از این گونه‏‏اند؛ یعنی بسیار عمیق اما تک بعدی‏اند. اما آیات قرآن را باید جزو دسته عمیق با ابعاد مختلف دانست.

درباره قرآن باید همیشه این حقیقت را در پیش چشم نگه داشت که فقط به عمق معانی آیات نیندیشیم بلکه در کنار عمق پیمایی می‏توان به لایه‏ها و برش‏های عرضی آیات هم توجه کرد. بسیاری از مضامین ساده و کوتاه قرآن چندین لایه و بعد دارند که غیر از عمق و لایه‏های درونی محسوب می‏شوند.

جوهر هنری در کلام قرآن بیشتر در ابعاد آیات است تا اعماق زیرا وقتی سخنی به هنر آراسته می‏شود و مجال بازگویی هنرمندانه می‏یابد، بر ابعاد خود می‏افزاید و سپس به سوی اعماق می‏رود. هنر، بعد افزاست و به طور خلاصه باید گفت که بخشی از هنر کلامی قرآن را باید در آیاتی جست‏وجو کرد که به نظر ساده و سهل می‏آیند اما مکعبی از سطح‏های گوناگونند و نباید سادگی و سهولت بعد نمایان آنها، ما را از ابعاد ناآشکارشان غافل کند.

در قرآن مجید نوعی از تناقض نمایی وجود دارد که به زعم نگارنده، از گرانیگاه‏های فصاحت این کتاب آسمانی است و آن جمع سادگی با ژرفایی است.

قرآن، هنری‏ترین کلام موجود است و به همین رو باید غیر از اعماق به ابعاد آن هم توجه کرد. کلام هنری کلامی است که ساده می‏کند اما یک‏سویه و تک بعدی نیست. سخن پیچیده می‏تواند بی‏ضلع و زاویه باشد اما سخن هنرمندانه شکلی هندسی و متشکل از چندین ضلع و زاویه است.

- هنرنمایی در ابعاد

آیاتی همچون «لیس کمثله شیء» (شوری، 42/11) با همه سادگی و روشنی، غیر از ژرفایی که دارند می‏توانند در جهات مختلف دید محقق قرار گیرند و از هر زاویه‏، معانی و اصولی مستقل را باز گویند. همین آیه شریفه چنانچه از منظر هستی شناختی بررسی شود، گویای هزار نکته باریک‏تر از مو است که کم‏وبیش به بحث و بررسی گرفته شده است؛ اما غیر از این، منظرهای دیگری هم وجود دارد که ما را به تماشا می‏خواند از این مناظر جدید، پیام‏های دیگری به بیننده مخابره می‏شود؛ مثلاً چنانچه همین آیه شریفه را به علم سیاست و مباحث اجتماعی بسیاریم، فرستنده این پیام مهم و بزرگ است که هیچ حاکم و قدرتی در جهان – هر قدر که مشروع و مقبول باشد- نباید همه شوون مادی و معنوی جامعه و حکومت را ملک خود بداند و مثلاً همچون خداوند، دانستن اسرار شخصی و کیفر و پاداش براساس انگیزه‏ها را هم در حوزه حکمرانی خویش آورد. بدین رو آیه‏ای مانند لیس کمثله شیء در دل خود پیام‏های بسیاری را نهفته است؛ از جمله: لیس کمثله موجود؛ لیس کمثله حاکم؛ لیس کمثله محبوب؛ لیس کمثله معشوق و لیس کمثله حکیم... .

بنابراین باید توجه داشت که روانی و سادگی و سهولت پاره‏ای از آیات قرآن، نباید محقق را به این گمان اندازد که راه را تا پایان پیموده است بلکه قرآن همچون سقف آسمان است که در عین ساده بودن، پر نقش است و این همان خصیصه و فضیلت کلام هنرمندانه است.

رضا بابایی، مجله همشهری آیه


تنظیم برای تبیان: شکوری