اینك آخرالزمان
رولند امریش كارگردان آلمانیالاصل شاغل در هالیوود، یكی از شاخصترین فنسالاران كارخانه رویاپردازی است.
فیلمهای امریش معمولا چندان موردتوجه منتقدان قرار نمیگیرد ولی در عوض گیشه پررونق و توجهی كه تماشاگران در سراسر دنیا (و نه فقط در آمریكا)به آثارش نشان میدهند، موجب شده تا او یكی از موفقترین كارگردانان فعلی آمریكا نام بگیرد.
به گزارش همشهری ، «2012» آخرین ساخته این فیلمساز در كنار توفیق در گیشه، توانسته حس احترام و ستایش منتقدان را نیز برانگیزاند؛ به طوری كه حتی برخی از كسانی كه فیلمهای قبلی امریش چون «روزاستقلال»،«گودزیلا» و «میهنپرست» را زیر تیغ نقد برده بودند نیز اینبار تسلط كارگردان بر تكنیك و تواناییاش در خلق حماسهای عظیم را تایید كردهاند.
2012 البته فیلم نخبهگرایانهای به شمار نمیآید. این فیلمی نیست كه علاقهمندان جدی سینما را به وجد بیاورد ولی قطعا آزارشان نیز نمیدهد و اگر كسی دو پرده اول را دنبال كند، در ادامه، جذب داستان و اتفاقات آن میشود.
در 2012 كارگردان كوشیده تا زبانی جهانی داشته باشد و به همین دلیل است كه فیلم حتی در كشوری چون چین نیز پرفروش میشود. این فیلم بار دیگرنشان میدهد كه پیشرفتهای تكنولوژیك و جلوههای بصری تنها در صورتی میتوانند تاثیری عمیق را بر پرده نقرهای به دنبال داشته باشند كه یك فنسالار پشت دوربین ایستاده باشد. امریش به عنوان یك تكنیسین كار بلد، موفق شده فیلمی مهیج و سرگرمكننده بسازد كه البته در لایههای زیرینش حرفهایی را نیز برای گفتن دارد.
در روزگاری كه بسیاری از تولیدات جریان اصلی سینمای آمریكا، حقیر و كمقدر به نظر میرسند، 2012 ارزش دیدهشدن بر پرده بزرگ سینما را دارد. بدیهی است كه امریش فاقد خلاقیت جیمز كامرون و نبوغ كریسنولان باشد ولی در مقام كارگردان چند سروگردن بالاتر از بسیاری از فیلمسازانی است كه در این سالها درامهای حماسی- تخیلی ساختهاند. در مورد بسیاری از فیلمهای عظیم از صفت «خوشساخت» استفادههای نابجایی میشود ولی در مورد 2012 به نظر میرسد كه انتساب چنین صفتی برازنده فیلم است.
این فیلم برگرفته از اعتقادات مایا و تقویم باستانی این قوم (Long Count Calendar) و واقعه بزرگ 2012 است. گفته میشود در سال 2012 سیارهها و هر چه در آن است تحولی گسترده را تجربه میكنند و بعد از آن دوره جدیدی از زندگی آغاز میشود.
به خاطر تشعشعات ناگهانی خورشید حرارت هسته زمین به درجه بیسابقهای رسیده و پوسته زمین به حركت در میآید. نتیجه تمام این اتفاقات، سناریویی شد كه در آن، اقیانوس آرام طغیان كرد و پارك ملی «یلواستن» با زمینلرزه شدیدی از بین رفت و سونامی بزرگی در جوار سواحل اقیانوسها اتفاق افتاد. این فیلم روی شخصیتهایی متمركز است كه هر كدام به نوبه خود از این فاجعه بزرگ فرار میكنند و به سمت یك كشتی در هیمالیا رهسپار میشوند. این كشتی توسط دانشمندان همه جهان ساخته شده است كه بتواند تا آنجا كه ممكن است جان انسانها را قبل از فاجعه نجات دهند.
دنكویز در واشنگتن پست درباره فیلم چنین مینویسد:آیا جهان واقعا به پایان میرسد؟ این سوالی است كه مایاهای باستان هیچوقت به آن جوابی ندادند؛ البته این تنها چیزی نیست كه با دیدن فیلم در شگفتی بسیار با آن مواجه میشوید. 2012 با زیباترین صحنهها برای از بین بردن تمام جهان، بهترین فیلم امریش است.
این فیلم از عدم درك اعتقادات مایاها مطابق با تقویم باستانی آنان كه روز قیامت را تعیین كردهاند، شروع میشود. امریش با استفاده از تاریخ ساختگی با بعضی از علومساختگی، تئوریهای خارج از منطق درباره شراره خورشیدی، نوترون داغ شده، هسته زمین و خرج میلیونها دلار، اثری خلق كرده كه از دیگر فیلمهای تخیلی او مانند،«روز استقلال» (1996) و «روز پس از فردا» (2004) به مراتب زیباتر و غنیتر است.
2012 فیلمی است درباره فاجعهای بزرگ كه یكباره زمین توسط شهاب سنگهای عظیم متلاشی میشود. كاخ سفید یكباره منفجر میشود و به نتیجه طبیعی آن نیز میرسد؛ پایان واقعی دنیا.
اگر فیلمهای دیگر، پر از سكانسهای انفجار است، 2012 حكم یك بمب اتمی را دارد با وسعت انفجاری كه منطقه «یلواستن» آمریكا را از روی نقشه محو میكند. اگر فیلمهای دیگر زمین لرزه داشتند، 2012 كل كالیفرنیا را در زیر مواد مذاب در دریا غرق میكند. اگر در فیلمهای دیگر میلیونها نفر كشته میشدند، در 2012 انسانهای بیشماری، بدون هیچ جراحتی در جا كشته میشوند. احتیاجی به گفتن ندارد كه 2012 كاملا تخیلی است؛ از آن نوع فیلمهایی كه بیننده را در حال انتظار میگذارد.
در صحنهای بعد از دیدن جمعیت زیاد هندیهایی كه از موج بزرگ نجات پیدا كردهاند، شخصی اصرار دارد كه سگ سفیدی از راه باریكی عبور كرده و در میان بازوهای صاحب خود قرار گیرد یا در حالیكه سفینه در حال فرورفتن در میان یخهاست، پدری به پسرش ابراز محبت میكند. فیلم امریش با رعایت چنین جزئیاتی است كه میتواند تماشاگر را در كنار سكانسهای عظیم با نمایش نكاتی به ظاهر كوچك، به هیجان بیاورد.
اما چه چیزی باعث شد كه 2012 فیلم 4ستاره شود؟ در زمانی كه هالیوود حتی قادر به نمایش یك فرمول ساده نیست، 2012 یك انقلاب است كه در عملكرد خود درست پیش رفته است؛ همه بازیگران بجا انتخاب شدهاند؛ جان كوساك به عنوان رماننویس منتقد، آماندا پیت به نقش همسر او، تام مك كارتی نقش همسر جدید خوش قلب آماندا، الیور پلاس نقش كاركنان كاخ سفید و وودی هرلسون نقش یك گوینده غیرقانونی رادیو را بازی میكند.
شما هیچوقت از دیدن این فیلم خسته نمیشوید چرا كه همیشه در طول مدت فیلم با این سوالها مواجه میشوید؛ چه كسی نجات پیدا خواهد كرد؟ چه كسی میتواند خانوادهاش را به چین برساند؟ رستگاری برای ثروتمندان، كجا منتظر ایستاده است؟ امریش دیگر بار كجا را منفجر خواهد كرد؟ دیالوگها نیز درست نوشته شدهاند و بیشتر تركیبی هستند از شوخیهای معنیدار بدون اینكه چشمها را از گریه نمناك كنند. به سیاق دیگر آثار امریش اینبار نیز جلوههای ویژه بسیار تكاندهنده و خارقالعاده هستند.
نقاط قوت این فیلم در قسمتهایی است كه زلزله میآید و شهاب سنگها مثل گلولههای آتش در مسافتهای زیاد، پرتاب میشوند. آیا 2012 یك اثر هنری است؟ كاملا نه، این فیلم یادآور فلسفه ابداع سینماست كه نه فقط برای استفادههای هنری، بلكه برای متبلور كردن احساسهای خوب در مخاطب است. و این ارزشمند است. بعد از 2012 امریش باید فیلمهای خود را در سیارههای دیگر و در مورد مهاجمانی كه به سمت آنها میروند، بسازد.
به روایت سازندگان 2012 این دقیقا همان مسیری است كه دنیا به پایان راه میرسد؛ با یك انفجار عظیم.
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی