حمام روح
به یاد دعای کمیل
این روزها احساس می کنم روحم به یک حمام گرم نیاز دارد می دانی چرا؟
در طول این دو سه هفته چه بسیار سخنها که نباید میگفتم اما با توجیه "روشنگری" و "دانستن حق است" ، بر زبان راندم.
چه بسیار صورتهای محرم و نا محرم را مشاهده کردم با توجیه اینکه "حضور سبز و سرخ مردم را دریابم".
چه بسیار نواها و نغمههای نادرست را شنیدم و در رد آن هیچ نگفتم .
چه بذر بغضها و کینهها در قلب خویش نشاندم و با آب بد گمانی و تهمت بارور ساختم.
خدایا دیگر از تحمل و بدوش کشیدن این بارهای سنگین و سیاه خسته و شرمندهام .
احساس میکنم، نه، از احساس گذشته است، حقیقتا باور میکنم در این مدت به خودم خیلی ظلم کردهام.
اکنون با تمام وجود فریاد میزنم:
ظَلَمتُ نَفسی وَ تَجَرّأتُ بجَهلی. یا نورُ یا قُدوس
ای خدای سراسر پاکی و نور، آیا میشود گناهانی را که پاکی مرا زدود درگذری؟
آِیا میشود این بارِ سیاه گناه که نعمتهای گوارایت را از من گرفته و بلا و سختی بر من نازل کرده با یک بارقه نورانیات برطرف سازی؟
خدایا امشب این بنده تو از زبان علی علیه السلام تو را میخواند و برای همه بندگان تو طلب بخشش و مغفرت میکند. پس این شب را شب پاکی و آزادسازی او از بدیها و پرواز در آسمان بیکران رحمت خویش قرار ده.
آمین
دل نوشتهای از : وبلاگ نویس تبیانی ، http://wistful654.tebyan.net
تنظیم : گروه دین و اندیشه – حسین عسگری