تبیان، دستیار زندگی
این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم:

عیاران و شطاران و زواقیل و صعالیک

از نوشته‏های و قایع نگاران چنین استنباط می‏شود که عیاران از اواسط قرن نهم تا دوازدهم میلادی اهمیت بیشتری یافته‏اند. عیاران در این دوره بیشتر مواقعی ظاهر می‏شدند که مملکت دچار هرج و مرج شده و هر کس بدون مانع بر ضد دیگری جنگ می‏کرد. آنها در این دوره بیشتر در بغداد قیام می‏کردند و با قدرت هر چه تمام‏تر حکومت را در دست می‏گرفتند. ولی از آنجا که حکومت آنها صورت تروریستی به خود می‏گرفت نه تنها اوضاع  بهبود نمی‏یافت بلکه اوضاع مملکت را نابسامان تر می‏ساخت. به طوری که ابن الاثیر می‏نویسد: در ظرف سال‏های (1135- 1144 میلادی) یک حکومت تروریستی به مدت نه سال به وسیله عیاران در بغداد بوجود آمد ولی از هدف اصلی و مقاصد سیاسی آنها اطلاعی در دست نداریم. 1 روی همه رفته از نوشته‏های (پراکنده مورخان می‏توان به پاره‏ای از خصوصیات اخلاقی عیاران پی برد.

نخست: آنکه آیین مخصوص ورود به این تشکیلات عبارت بود از بستن یک پیشبند (فوطه یا محزم) به پیکر داوطلب 2 ارکان میان بستن شش بوده است: اول آنکه استاد اقسام شد و انواع آن را داند و بیان کند. دوم فرزند را چهل روز خدمت  فرماید. سوم آب و نمک در مجلس حاضر کند.

چهارم چراغ پنج فتیله روشن سازد، پنجم میان فرزند به شرط بندد. ششم حلوای شد ترتیب نماید. آب و نمک اشارتست بدانکه اهل طریق باید که چون آب صافی و روشن دل باشند و حق نمک یکدیگر را رعایت کنند تا چون آب و نمک در همه جا راه داشته باشند. چراغ پنج فتیله اشارتست به چراغ دل که به محبت پنج تن آل عبا باید افروخت تا عالم وجود بر آن روشن گردد.

در موقعی که می‏خواستند میان کسی را بندند در مکان وسیع پاکیزه‏ای مجلس می‏ساختند و پیرو پدر عهد و استاد شد و نقیب و برادران طریق در محل حاضر می‏شدند... و پس از انجام تشریفات مخصوصی شیخ خطبه طریقت می‏خواند و بعد از آن ارکانی که در کتاب فتوت نامه مذکور است می‏خواندند و آنگاه استاد شد میان فرزند را می‏بست. به عقیده فتیان خلفای امیرالمومنین علی (علیه‏السلام) در میان بستن چهار تن بوده‏اند که هر یک را آن حضرت به ولایتی فرستاد. اول سلمان فارسی مامور مداین، دوم داود مصری مامور مصر، سوم سهیل رومی مامور روم، چهارم ابومحجن ثقفی مامور یمن. فتیان لباس و تاج‏های مخصوص رنگارنگی داشتند که مجموع آن را لباس الفتوة می‏گفتند. و گویا شلوار مخصوص (سروال الفتوة) در نزد آنها بیشتر اهمیت داشته است. بدین معنی که شلوار فتوت در پیش آنان به منزله خرقه در نزد صوفیه بوده است. 3

این مطلب خود می‏رساند که پایه فتوت از ایران است: زیرا که شلوار مختص به آن دسته از اقوام آسیایی است که سوار کاری از جمله آداب و رسوم آنها به شمار می‏رفته است. و شلوار در ایران لااقل از زمان هخامنشین متداول بوده و در صورتی که اعراب بدان احتیاج نداشته‏اند. 4 علاوه بر اینها فتیان در جلسات عمومی خود از جام فتوت موسوم به (کاس الفتوة) آبی را که دارای نمک بود می‏نوشیدند و این رسم در نزد آنها فوق‏العاده اهمیت داشته است. 5

دوم- با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت. ابن‏الجوری با لحنی تحقیرآمیز می‏نویسد: «این است فتوت در نظر آنها. این عمل از طرف اعضای دیگر به زور خواسته می‏شد و هر کس از انجام آن سرباز می‏زد از جانب اعضاء تحریم می‏شد و بعد از آن دیگر با او آب و غذا نمی‏خوردند. 6

جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام اهالی شهرها را در دوره‏های اول اسلامی به دو گروه تقسیم می‏کند:‏7 نخست صنعتگران و بازرگانان و پیشه‏وران و دوم مردمی که با دزدی و جیب‏بری و چاقوکشی زندگی می‏کردند. او (زعران) بیروت را که تا چندی قبل در آنجا نفوذ داشتند نمونه کوچکی از عیاران آنروز بغداد می‏داند زیرا عیاران بغداد به چند دسته تقسیم می‏شدند از این قرار: عیاران، شطاران، زواقیل، صعالیک و غیره که در اینجا به طور مختصر از هر دسته سخن می‏گوییم:

با وجود خشونتی که داشتند پایبند شرافت و حسن اخلاق و ناموس پرستی و راستگویی بودند. اگر راجع به زن فتی و یا زن یکی از بستگان او بد گفته می‏شد شخص فتی بدون تحقیق آن زن را می‏کشت.

1- عیاران

در اواخر قرن دوم هجری طایفه‏ای به نام عیار در بغداد پدید آمد. این عیاران در جنگ مابین‏ امین و مامون عامل موثری گشتند. چون امین در بغداد محاصره شد از عیاران کمک گرفت. این جنگجویان با تن برهنه به میدان می‏رفتند، فقط لنگی به کمر بسته بودند و کلاهی از پوست درخت خرما در سر داشتند. اینان به دسته‏های منظمی تقسیم شده بودند. یعنی هر ده نفر زیر نظر یک فرمانده به نام «عریف» می‏جنگیدند و هر ده عریف یک نقیب (فرمانده) کل داشت. دسته دیگری از مردان پیاده، همراه آنان می‏رفتند و به گردن خود زنگوله و صدف‏های زرد و سرخ آویخته بودند. عده عیاران  در آن روز بالغ بر پنجاه هزار می‏شد و دشمنان را با سنگ قلاب و فلاخن می‏زدند. این عیاران اگر چه خوب می‏جنگیدند ولی در برابر منجنیق و سپاهیان منظم نتوانستند پایداری کنند و سرانجام با دادن تلفات بسیار شکست خوردند و شاعری درباره آنان می‏گوید: (ترجمه شعر)

«این سپاهیان از عرب‏های قحطان و نزار نبودند»

«اینها با زره‏های حصیری مانند شیران جنگی به میدان رفتند»

«اینها از فرار عار داشتند، اینها یک تنه با هزار  نفر می‏جنگیدند»

«و در جنگ جوانمردی به خرج داده بر یکدیگر سبقت می‏جستند»

در سال 251 که مستعین و معتز (دو خلیفه عباسی) با یکدیگر جنگ داشتند. مستعین از عیاران کمک گرفت. عیاران در سایر شهرهای اسلامی نیز وجود داشتند و غالباً وزیران و بزرگان دولت با آنها همدست می شدند و از غارتگری و خرابکاری آنها سهم می‏بردند.

2- شطاران

شطاران دسته‏ای از چاقو کشان بودند که لباس مخصوصی به تن می‏کردند و از آن جمله پیش‏بندی داشتند که آن را پیش‏بند شطار می‏نامیدند. شمار آنان بیش از عیاران بود و در ممالک اسلامی بیشتر دوام آوردند و حتی در اندلس مدت‏ها باقی ماندند. شطاران غارت و راهزنی را گناه نمی‏دانستند بلکه آن را نوعی زرنگی می‏شمردند و معتقد بودند که چون توانگران زکات نمی‏دهند لذا غارت اموال آنان حلال می‏باشد.8

این بطوطه راجع به شطاران خراسان در سفرنامه خود چنین می‏گوید: 9«در خراسان دو تن بودند یکی به نام مسعود و دیگری محمد که پنج تن هوادار داشتند. اتباع آنان را در عراق شطار و در خراسان سربداران و در مغرب (آفریقا و اندلس) صقوره می‏نامند. در ابتدا این هفت نفر با هم یکی شدند و به فساد و راهزنی پرداختند. مرکز آنها در کوه بلندی نزدیک شهر بیهق (سبزوار) قرار داشت. این عده روزها پنهان می‏شدند و شب‏ها به قراء و کاروان‏ها حمله می‏بردند. به زودی بر عده آنها افزوده شد و شهر بیهق را به تصرف خود در آوردند و به شهرهای دیگر نیز دست یافتند. بعد از بسیج لشگریان و فراهم آوردن  سواران بی‏شمار مسعود سردسته آنان خود را سلطان خواند. سربداران همچنین شهرهای نیشابور و جام را تصرف کردند و در بیرون آن شهر به قصد حمله به شهر هرات اردو زدند. ولی سرانجام با وجود مقاومت زیاد در جنگ شکست خوردند و مسعود پادشاه آنان فرار کرد.» 10

3- دسته‏های متفرق دیگر

علاوه بر عیاران و شطاران دسته‏های دیگری از آن قبیل در ممالک اسلامی به وجود آمدند که آنها را صعالیک، زواقیل، حرافیش و غیره می‏خواندند و عده هر دسته آنها بالغ بر چندین هزار نفر می‏شد این قبیل چاقوکشان و جیب بران جامعه نه تنها در بغداد بلکه در تمام شهرهای اسلامی به اسامی مختلف مزاحم مردم می‏شدند. از مهمترین این دسته‏ها می‏توان: غلامان سیاه، کاغانی ، فلور، مزیدی را نام برد.11

ادامه دارد ...


پی نوشت ها :

  • 1- مجله دانشکده ادبیات، دی ماه 35.
  • 2- متن سخنرانی پروفسور نیشنر.
  • 3- مجله شرق، شماره ششم، مقاله مرحوم عباس اقبال- نیز مقاله پروفسور نیشنر
  • 4- متن سخنرانی پروفسور نیشنر (مجله دانشکده ادبیات، شماره 42، سال چهارم).
  • 5- ایضاً مقاله پروفسور نیشنر- افادات مرحوم استاد سعید نفیسی.
  • 6- نقدالعلم و العلماء (تلبیس ابلیس)، صص 422- 421- ایضاً مقاله مرحرم عباس اقبال در مجله شرق- و مقاله پروفسور نیشنر.
  • 7- تاریخ تمدن اسلام، تالیف جرجی زیدان، صفحه 57.
  • 8- تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان، ترجمه مرحوم جواهر کلام، جلد پنجم صفحه 60.
  • 9- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 10- سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه آقای موحد، جلد اول، صفحه 389.
  • 11- تاریخ تمدن اسلام، جلد پنجم، ترجمه مرحوم جواهر کلام، صفحه 60.

دکتر اسماعیل حاکمی

تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی