باران حکمت(26)
(تفسیر تمثیلی قرآن)
پیامبر ما جام بود!
اشاره:
درسلسله مباحث تفسیری "باران حکمت"، که به صورت روزانه پیشکش حضورتان می شود، برآنیم تا در هر نوبت، کام جانتان را با یک شاخه نبات از مفاهیم بلند سوره بقره شکربار کنیم.کتاب عشق در طاق بلند است
به آسمان که نگاه میکنی میبینی که ستارهها بسیار نزدیک و دوشادوش یکدیگرند، حال آنکه گاه فاصله آنها با یکدیگر به قدر فاصله زمین تا خود آنهاست.
داستان ما و قرآن درست شبیه داستان همین ستارههاست یعنی قرآن اگر چه به ظاهر در دستان ما و پیش روی ماست اما در حقیقت فرسنگها با آن فاصله داریم.
کتاب عشق در طاق بلند است
ورای دست هر کوته پسند است
چون اساساً زندگی ما با آن زندگی که در این کتاب طرح و ترسیم شده بسیار دور و بعید مینماید، تا جایی که هیچ کجای زندگی ما کسی را به یاد هیچ آیهای از آیات قرآنی نمیاندازد، و تو گویی هیچ آیهای از قرآن کریم در زندگی ما ردپایی ندارد.
از این رو خداوند به شیوه عاشقان در همین ابتدای کتاب که در حقیقت، نامه عاشقانه خود به بندگان است به گونهای لطیف و غیر مستقیم از دوری ما یاد کرده و میگوید: ذلک الکتاب، یعنی آن کتاب.
و پیداست که واژه «آن» برای اشاره به دور است، پس وقتی میگوید: آن کتاب یعنی شما از کتاب دورید و زندگی و رفتار و منش شما با آن همخوانی ندارد، البته نوعی دعوت به نزدیک شدن به این کتاب نیز میباشد، چون آدمی تا خود را دور نبیند هوای نزدیک شدن پیدا نمیکند.
بیا به مکتب ما و کتاب عشق بخوان
که خواندن از سر ذوق این کتاب خوش باشد
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
وقتی که چشمهای گوارا میجوشد و آب زلال آن حتی در یک جوی پاک جاری شده و به پیش میرود سرانجام رنگ، طعم و بوی آن تغییر کرده و دیگر زلالی و طعم آب چشمه را ندارد، اما همین آب اگر در یک جام پاک قرار گیرد دیگر هیچ گونه تغییر و تفاوتی در آن اتفاق نمیافتد.
و پیامبر صلیالله علیه و اله وسلم، جام بود:
بهره نیابی ز شوق مشرب مستان
تا نچشی جرعهای ز جام محمد
پس کتاب او دقیقاً همان کتاب و کلام خداست بیآنکه حتی کلمهای زیاد و کم شده و یا جابجا شده باشد.
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
و این درست برعکس پیامبران دیگر و کتابهای آسمانی ایشان است.
پیامبران دیگر جملگی همچون جوی بودند پس کتاب و کلمات آنها اگر چه ریشه در وحی داشت اما ساخته و پرداخته خود آنها بود، درست مثل ابر که دریا نیست اما بر آمده از دریاست، حال آنکه این کتاب یعنی قرآن کریم خود دریاست:
امر قل زین آمدش کای راستین
کم نخواهد شد بگو دریاست این
و یک شاهد زیبا بر اینکه پیامبر صلیالله علیه وآله و سلم جام بود و نه جوی، و اینکه قرآن کتاب و کلمات خداست و نه پیامبر، همین واژه «قل» در آغاز پارهای از سورهها مثل سوره توحید است.
برای توضیح بیشتر میگویم: وقتی کسی به شما میگوید: بگو خدا یکتاست. شما میگویید: خدا یکتاست، یعنی دیگر واژه «بگو» را بکار نمیبرید.
اما این پیامبر نازنین صلی الله علیه وآله وسلم حتی واژه «بگو» را هم از قلم نیانداخته یعنی بجای آنکه بگوید: هو الله احد، میگوید: قل هو الله احد، و این خود گواه روشنی است که پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم جام است و نه جوی.
زهی شراب و زهی ساغر و زهی ساقی
که جانها و روانها نثار باد نثار
صحابیان که برهنه به پیش تیغ شدند
خراب و مست بدند از محمد مختار
غلط، محمد ساقی نبود جامی بود
پر از شراب و خدا بود ساقی ابرار