تبیان، دستیار زندگی
پدیده‌ی پرخاشگری كه در این سریال نسبتا نمایان بود، یك امری عادی تلقی شد؛ در صورتی كه صحیح این است « وقتی یك نمایش روی پدیده‌ای تمركز می‌كند باید پیامد‌های واقعی و حقیقی آن را نشان دهد» تا به‌طور مثال مخاطب پرخاشگری را سبك و روشی برای حل مسائل و روابط زناش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقدی بر دلنوازان

دلنوازان

یك روانشناس در نقد سریال«دل‌نوازان»:

الگوهای ناموفق ازدواج باید پیامدهای نامطلوب‌تر داشته باشد

برای نشان‌دادن خوبی لزومی به نمایش شخصیت‌های دست‌نیافتنی نیست

یك روانشناس در نقد كارشناسی سریال «دل نوازان» متذكر شد: پدیده‌ی پرخاشگری كه در این سریال نسبتا نمایان بود، یك امری عادی تلقی شد؛ در صورتی كه صحیح این است « وقتی یك نمایش روی پدیده‌ای تمركز می‌كند باید پیامد‌های واقعی و حقیقی آن را نشان دهد» تا به‌طور مثال مخاطب پرخاشگری را سبك و روشی برای حل مسائل و روابط زناشویی تلقی نكند.

دكتر یعقوبی در گفت‌وگو با ایسنا، تاكید كرد: باور‌پذیر بودن الگوهای شخصیتی در تلویزیون به عنوان رسانه‌ای دانشگاهی در لایه‌های عمیق رفتاری افراد تاثیر‌گذار است.

پدیده‌ی پرخاشگری كه در این سریال نسبتا نمایان بود، یك امری عادی تلقی شد؛ در صورتی كه صحیح این است « وقتی یك نمایش روی پدیده‌ای تمركز می‌كند باید پیامد‌های واقعی و حقیقی آن را نشان دهد» تا به‌طور مثال مخاطب پرخاشگری را سبك و روشی برای حل مسائل و روابط زناشویی تلقی نكند.

وی درخصوص ضرورت باور‌پذیر بودن كاراكترهای مثبت و منفی فیلم‌ها تصریح كرد: شاید بتوان «منصور» سریال «دل‌نوازان» را به عنوان منفی‌ترین شخصیت فیلم واقعی تلقی كرد؛ اما از شخصیت مثبت دختری به نام «مهتاب» كه جوان و مجرد است این همه پختگی، مورد اعتماد بودن و مورد مشورت قرار‌گرفتن و حلال مشكلات بودن، باور‌ پذیر نیست و مصداق خارجی ندارد كه دختری به عنوان شاهد در مراسم عقد خواستگار خود، بالقوه شركت كند.

این روانشناس گفت: ما برای نشان‌دادن خوبی لزومی ندارد كه نمونه‌ی كامل، عینی و دست نیافتنی آن را در فیلم و سریال‌ها به نمایش بگذاریم؛ چرا كه همانند‌سازی با كاراكترهای سینمایی در صورتی رخ می‌دهد كه برای مخاطب ملموس و قابل قبول باشد؛ دراین راستا شخصیت‌های خاكستری كمك بیشتری برای باور‌پذیری این الگو‌ها و درنهایت همانند‌سازی و درون‌سازی رفتار‌ها در افراد می‌كند.

یعقوبی در بررسی و نقد روانشناسانه سریال «دل نوازان» خاطرنشان كرد: در هر فیلمی شخصیت‌ها معمولا یا مثبت‌اند یا منفی و انتظار می‌رود كه طبق اصول روانشناسی و تربیتی رفتار مثبت و شایسته پیامد مطلوب و رفتار منفی پیامد نامطلوبی داشته باشند؛ اگر تلویزیون به عنوان یك دانشگاه وظیفه‌ی آموزش و آگاه‌سازی افراد را دارد، باید این نتایج را به همراه داشته باشد كه در این سریال مشاهده نشد.

باور‌پذیر بودن الگوهای شخصیتی در تلویزیون به عنوان رسانه‌ای دانشگاهی در لایه‌های عمیق رفتاری افراد تاثیر‌گذار است.

این عضو هیات علمی دانشگاه شاهد تهران اضافه كرد: ازدواج «بهزاد» با «یلدا» در این فیلم یك انتخاب ناسالم، ناپخته و انفرادی است؛ در صورتی كه در ازدواج دو خانواده با هم پیوند برقرار می‌كنند، اما «بهزاد» سریال «دل نوازان»، علی‌رغم انكار خانواده با شخصی كه اصلا خانواده او را نمی‌شناسد، وصلت می‌كند و این الگوی ناسالم باید پیامد نامطلوب و نتیجه‌ای بد به همراه داشته باشد كه بعضا این‌طور نبود و ناگهان «یلدا» را انسانی سالم، مثبت، خوب، رنج‌كشیده و قربانی معرفی می‌كنیم كه با معرفی چنین شخصیت‌هایی در آثار نمایشی الگوهای انتخاب همسر را به هم می‌ریزیم.

وی، ازدواج «رامین» و «روشنك» را به عنوان یكی‌دیگر از الگوهای نادرست انتخاب همسر در سریال «دل‌نوازان» دانست و اظهار كرد: این ازدواج نیز به دلیل این‌كه زوجین هم از نظر فرهنگی و هم از نظر سطح طبقاتی و اقتصادی با یكدیگر سازگار نیستند، الگوی نادرستی است؛ به همین دلیل باعث ایجاد اختلاف تنش و درگیری بین آن‌ها می‌شود و باید این الگوی غلط ازدواج نیز نتیجه‌ی نامطلوبی در پی داشته باشد و اشكالات به‌وجود آمده در زندگی آنان را در انتخاب نادرست معرفی كنیم نه موضوع اقتصاد نامطلوب كشور را.

یعقوبی در پایان متذكر شد: این الگوهای ناموفق ازدواج، باید پیامدهای نامطلوب‌تری در پی داشته باشد كه تبعات و تاثیر‌های مثبتی در جامعه بگذارد و اگر این‌ها به طلاق منجر می‌شد، پایان بهتر، علمی‌تر و باور‌پذیرتری بود و نهایتا الگو‌سازی بهتری برای جوانان و مخاطبان صورت می‌پذیرفت.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی