تبیان، دستیار زندگی
ارجن در میان شخصیت‏های مهابهارات شخصیتی است خاص و منحصر به فرد و تقریباً بار بیشتر حوادث و جنگ‏ها را بر دوش می‏کشد. از این نظر هیچ‏کدام از پاندوان نیز با او قابل مقایسه نیستند. ولادت او در کوه شت شرنگ اتفاق افتاد. به هنگام ولادتش بزرگان به راجه پاند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مقایسه این ایرانی و آن هندی

مقایسه این ایرانی و آن هندی
مقایسه این ایرانی و آن هندی

مقایسه شخصیت رستم وارجن

در

شاهنامه و مهابهارات

چکیده:

مهابهارات اثر حماسی هندوان روایتگر جنگ پاندوان و کوروها بر سرحکومت منطقه‏ای به نام هستناپور است. در این جنگ که هیجده روز به طول می‏انجامد پاندوان بر پسرعموهای خود پیروز می‏شوند. ارجن در میان باقی قهرمانان این کتاب از نظر گاه‏های متفاوت شبیه رستم، جهان پهلوان شاهنامه است. این مقاله به مقایسه دو قهرمان از دو فرهنگ حماسی پرداخته است؛ ارتباط با خدایان، ازدواج در شهری بیگانه، جنگ با حاصل این ازدواج که پسری است. آگاهی از وجود دارویی زندگی بخش، رفتن به سفرهای خطرناک هفتگانه، کشتن برادر از جمله موارد مشترک میان این دو قهرمان است. این مقاله بر آن است که سرایندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن احتمالاً متاثر از داستان‏های حماسی ایران درباره رستم بوده‏اند؛ داستان‏هایی که به زعم بسیاری از پژوهشگران منشا سکایی داشتند ارتباطات فرهنگی میان ایران و هند، مهاجرت بسیاری از اقوام و نژادها از جمله سکاها به هند و بردن آیین‏ها، باورها، اساطیر، داستان‏های حماسی بدان سامان از دلایل اثرپذیری هندوان از داستان‏های حماسی ایران می‏تواند باشد که در این مقاله ضمن اشاره به آنها، مشابهت‏های میان دو شخصیت نیز نشان داده خواهد شد.

داستان اصلی این کتاب درباره نبرد دو خانواده به نام پاندوان و کوروهاست. مسبب اصلی جنگ، حسادت درجودهن، یکی از کوروها، به قدرت پاندوان است، از این رو در پی به دست آوردن قدرت، با آنان وارد قمار شده، پس از بردن بازی، پاندوان را به آوارگی سیزده ساله مجبور می‏کنند.

مقدمه:

ایران و هند از قدیم‏ترین ایام با یکدیگر ارتباط و مناسبت داشته‏اند. وداها و اوستا بخشی از این ارتباطات را در خود گرد آورده‏اند. از ایران اقوام و نژادهای گوناگون به هند رهسپار گردیده، سرنوشت دین و سیاست را در آن سامان رقم زدند. یکی از این گروه‏های مهاجر سکاها بودند. «سکاها که نژادی ناشناخته باقی مانده‏اند. بنابر اتفاق نظر بسیاری از محققان جزء نژاد هند و اروپایی و احتمالاً آریایی هستند» (بهزادی، 1382: 39).

سکاها مانند بسیاری از مهاجران و مهاجمان در مهاجرت به هند آداب، آیین‏ها، اساطیر ، داستان‏های حماسی و ... خود را نیز بدان سامان بردند و از آن میان احتمالاً داستان‏های حماسی مربوط به رستم و خاندان او نیز به هند رسیده و در ساخت داستان‏های حماسی آنجا تاثیر گذاشته است. «رستم و خاندان او بنابر نظر بسیاری از محققان از نژاد سکایی و مهرپرست بوده و احتمالاً یکی از دلایل حذف نام او از اوستا و خداینامه همین موضوع بوده است»(رضی، 1380: 438).

مقایسه این ایرانی و آن هندی

دارمستتر در مقاله‏ای احتمال تاثیرپذیری مهابهارات را از داستان‏های حماسی ایران نشان داده است و این مقاله نیز در پی نشان دادن تاثیر احتمالی حماسه هندوان از داستان‏های مربوط به رستم در پرداخت شخصیت ارجن است.

مهابهارات کهن‏ترین اثر حماسی هندوان و دنیا گنجینه‏ای است که باورهای هندوان را در خود گرد آورده و از قدیم الایام در میان مردم هند به ودای پنجم معروف بوده است. داستان اصلی این کتاب درباره نبرد دو خانواده به نام پاندوان و کوروهاست. مسبب اصلی جنگ، حسادت درجودهن، یکی از کوروها، به قدرت پاندوان است، از این رو در پی به دست آوردن قدرت، با آنان وارد قمار شده، پس از بردن بازی، پاندوان را به آوارگی سیزده ساله مجبور می‏کنند. آنان نیز پس از پشت سر گذاشتن سال‏های آوارگی به طلب آنچه از دست داده بودند با پسرعموها وارد جنگ می‏شوند در این جنگ که هیجده روز به طول می‏انجامد، پاندوان بر پسرعموهای خود پیروز شده، حکومت را در دست می‏گیرند.

پاندوان پنج برادر به نام‏های راجه جدهشتر، ارجن، بهیم سین، نکل و سهدیو هستند (1) که از میان آنها ارجن بسیار اهمیت دارد و در داستان‏های تاثیرگذار است.

معرفی ارجن

ارجن در میان شخصیت‏های مهابهارات شخصیتی است خاص و منحصر به فرد و تقریباً بار بیشتر حوادث و جنگ‏ها را بر دوش می‏کشد. از این نظر هیچ‏کدام از پاندوان نیز با او قابل مقایسه نیستند. ولادت او در کوه شت شرنگ اتفاق افتاد. به هنگام ولادتش بزرگان به راجه پاند مژده می‏دهند که مثل این فرزند در جهان نیست و خانواده شما از او نامدار خواهد شد (مهابهارات، 1380، ج 1: 135).

ارجن شاگرد کسی به نام درونا چارچ است. او به همراه برادران و کوروها در محضر استاد تلمذ می‏کنند. درونا چارچ به سبب هوش، ارجن را بیشتر از دیگران دوست دارد و از این رو چیزهایی به او می‏آموزد که از آموزش آنها به دیگران خودداری می‏کند. بنابراین ارجن سرآمد شاگردان استاد می‏شود.

ارجن بر خلاف رستم با خدایان نیز در می‏افتد. ناگفته پیداست که شاهنامه با پردازندگان منابع آن تعدد خدایان را به اعتقاد به خدای یگانه تبدیل کرده‏اند؛

ارجن آنقدر قوی است که به همراه کرشن با ایندرا نیز مقابله می‏کند و حتی بر او غالب می‏آید. وقتی عده‏ای از دیوته‏ها از ایندرا اجازه می‏گیرند تا با ارجن بجنگد، تعدادی از آنها را زخمی می‏کند و برخی را می‏کشد(همان: 208). پس ارجن بر خلاف رستم با خدایان نیز در می‏افتد. ناگفته پیداست که شاهنامه با پردازندگان منابع آن تعدد خدایان را به اعتقاد به خدای یگانه تبدیل کرده‏اند؛ بنابراین رستم به عنوان شخصیتی محبوب که در سپاه نیکی شمشیر می‏زند، نمی‏توانسته با خدای یگانه در افتد و چنین قدرتی نیز نه تنها در او که در هیچ کس دیگری نیست.

شباهت‏های میان ارجن و رستم بسیار است. با توجه به نظر دارمستتر درباره تاثیرپذیری داستان پاندوان از داستان کیخسرو، باید گفت پردازندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن نیز احتمالاً متاثر از داستان‏های مربوط به رستم بوده‏اند. البته طبیعی است که چون شخصیت کیخسرو و جدهشتر میان رستم و ارجن نیز متفاوت‏هایی وجود داشته باشد.

با وجود این تاثیرپذیری و اقتباس و ترکیب، داستان‏پردازی هندی در پرداخت شخصیت ارجن بسیار ضعیف عمل کرده‏اند هر چند ارجن یگانه زمان است، صلابت شخصیت رستم را ندارد. شاهنامه سعی دارد رستم را شکست‏ناپذیر- حتی تا دم مرگ- نشان دهد، اما مهابهارات چنین نمی‏کند. ارجن حتی از زنی شکست می‏خورد و چون می‏بیند از پس مبارزه با او بر نمی‏آید به صلح تن در می‏دهد. ارجن از پسر خود نیر شکست می‏خورد و به دست او کشته می‏شود.

ارجن در بسیاری از جنگ‏ها بی‏ حضور کرشن نمی‏تواند کاری از پیش ببرد. او به کرشن بسیار وابسته است. کرشن در مهابهارات شخصیتی است که با مرگش قدرت و حکومت پاندوان رو به زوال می‏رود. او در بهگود گیتا نیرومندترین خدایان است (مهابهارات، ج4: 485). اما رستم در شاهنامه جز در داستان اسفندیار که از سیمرغ یاری می‏گیرد، در بقیه موارد متکی به خود است. با این همه رستم و ارجن، قدرتمند و یگانه زمان‏اند.

به لحاظ جسمانی نیز رستم قهرمانی است تنومند آنقدر سنگین که هیچ اسبی جز رخش تاب وزن او را نمی‏آورد. رستم نشسته بلند قامت‏تر از کسانی است که در برابرش ایستاده‏اند. چنین شخصیتی باید به هنگام خوردن نیز غیرعادی باشد. از این منظر تنها بهیم سین در میان پاندوان شبیه رستم است.

ادامه دارد ...


پی نوشت :

1- در این مقاله نام‏های شخصیت‏ها مطابق با ترجمه فارسی مهابهارات برگزیده شده است.


حسینعلی قبادی/علیرضا صدیقی

تنظیم : بخش ادبیات تبیان