تبیان، دستیار زندگی
می‏گویند شهدا انسان‏های والایی هستند. درست است چون فقط چنین انسان‏هایی می‏توانند از خود گذشتگی کنند و گران بهاترین سرمایه خود را که جان است، فدا کنند. شهید ویگن گاراپیدی (کاراپتیان) چهارمین
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سه گل از گلستان شهدای ارامنه

شهید ویگن کارایتیان :
گل رز

خواهر شهید : ویگن همیشه سعی می کرد دیگران را خوشحال کند .

می‏گویند شهدا انسان‏های والایی هستند. درست است چون فقط چنین انسان‏هایی می‏توانند از خود گذشتگی کنند و گران بهاترین سرمایه خود را که جان است، فدا کنند.

شهید ویگن گاراپیدی (کاراپتیان) چهارمین فرزند خانواده هفت نفری در تاریخ 3 فروردین سال 1344 در روستای خاکباد از توابع الیگودرز متولد شد. تحصیلات دبیرستان را ناتمام گذاشت و برای اعزام به خدمت، خود را به اداره نظام وظیفه معرفی کرد. پس از طی چند ماه دوره آموزشی در پادگان لویزان به لشکر 21 حمزه  در دهلران و سپس موسیان منتقل شد. در همین زمان، وی پدرش را از دست داد. بعد از دو ماه نبرد در جبهه، ویگن کاراپتیان هفتم فروردین 66 بر اثر اصابت ترکش خمپاره نیروهای دشمن بعثی، هنگام دیده‏بانی در منطقه زبیدات (شرهانی) به خیل شهدای 8 سال دفاع مقدس پیوست. پیکر پاک این رزمنده دلیر بعد از انتقال به تهران و انجام  تشریفات مخصوص مذهبی با حضور صدها نفر از هم‏وطنان مسیحی و مسلمان و نمایندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران در قطعه شهدای ارامنه تهران به خاک سپرده شد.

خواهر شهید درباره خصوصیات اخلاقی وی می‏گوید: ویگن پسر شاد و بسیار مهربانی بود و همیشه سعی می‏کرد دیگران را خوشحال کند. روزی که مطلع شدیم ویگن به شهادت رسیده است، روز بسیار سختی برای ما بود؛ دادن این خبر به مادری که به ویگن وابستگی شدیدی داشت، بسیار مشکل  بود. هنور پس از گذشت 20 سال از این واقعه، در خلوت خانه ساعت‏ها با او سخن می‏گوید. مادرم با مشقت زیاد او را بزرگ کرده بود. به یاد ویگن با هزینه برادرانم ساختمان مخابرات در روستای ما بنا شد تا اهالی آنجا بتوانند از آن استفاده کنند.

گل سرخ

شهید نوریک دانیلیان :

همسر شهید: هیچ‏گاه از مجروحیت‏هایش نگفت .

شهید دانیلیان (خاتون نژاد) چند بار مورد اصابت ترکش قرار گرفت، یک بار هم جراحی شد، اما در این مورد هرگز با خانواده سخن نمی‏گفت.

 جانباز شهید نوریک دانیلیان دومین فرزند از یک خانواده هفت نفری مستضعف ارمنی در فروردین سال 1342 در تهران چشم به جهان گشود. قبل از پایان دوره دبیرستان به علت اوضاع بسیار وخیم مالی خانواده‏اش، مجبور به ترک تحصیل شد. او در 11 سالگی مادرش را از دست داد. پدرش نیز درمانده از همه‏ جا، به مدت دو سال نوریک و برادرش را به محلی در جلفای اصفهان که در آن جا زیر نظر خلیفه‏گری ارامنه اصفهان و جنوب، از بچه‏های بی‏سرپرست حمایت می‏شد، سپرد. نوریک بعد از ترک تحصیل به کار در آرایشگاه، مکانیکی و تراشکاری پرداخت تا بتواند کمک خرج خانواده باشد. نوریک در زمان جنگ تحمیلی خود را به مرکز نظام وظیفه معرفی کرد و بعد از طی دوره آموزشی به جبهه‏های جنگ اعزام شد. برای درک حد و اندازه متانت شهید نوریک کافی است ذکر شود که وی در خلال دفاع قهرمانانه در دوران جنگ تحمیلی، به دفعات مورد اصابت ترکش واقع شد و یک نوبت نیز مورد عمل جراحی قرار گرفت؛ موج انفجار نیز یک بار به شدت او را زخمی کرد اما او هرگز سخنی در این باره به خانواده‏اش نگفت.

برای درک حد و اندازه متانت شهید نوریک کافی است ذکر شود که وی در خلال دفاع قهرمانانه در دوران جنگ تحمیلی، به دفعات مورد اصابت ترکش واقع شد و یک نوبت نیز مورد عمل جراحی قرار گرفت؛ موج انفجار نیز یک بار به شدت او را زخمی کرد اما او هرگز سخنی در این باره به خانواده‏اش نگفت.

در جبهه راننده آمبولانس نیز بود و دائم مجروحان را از خطوط مقدم به بیمارستان‏ها انتقال می‏داد. با همین حال نوریک تا پایان مدت خدمت قانونی در جبهه ماند. در سال‏های بعد از فراغت از خدمت، به کار و تلاش پرداخت و تشکیل خانواده داد که حاصل آن یک دختر است. نوریک بعد از اتمام دوره خدمت سربازی همواره تحت معالجه قرار داشت. در این مدت ترکش به جای مانده نزدیک ستون فقرات را که باعث عفونت شده بود، با عمل جراحی بیرون آوردند اما حال عمومی او روز به روز به وخامت گرایید تا اینکه در شب ژانویه سال 2004 یعنی دهم دی ماه 1382 روح بزرگش به ملکوت اعلی پیوست. شهید نوریک دانیلیان بدون هیچ‏گونه تشریفات، در تهران به خاک سپرده شد. همسر شهید نوریک دانیلیان درباره او می‏گوید: نوریک مرد ساکت و آرامی بود. زمانی که با نوریک ازدواج کردم، حالش خوب بود. بعد از چهار سال دردهایش شروع شد. او از ناحیه ماهیچه‏های پا، درد شدیدی داشت. درون بدنش هم ترکش‏هایی وجود داشت اما زیاد باعث ناراحتی او نمی‏شد. او کم‏کم لاغر شد و وجود ترکش‏ها او را آزار می‏داد. چند ترکش با انجام عمل جراحی از بدنش خارج شد اما به دلیل ضعف شدید روز به روز حالش بدتر می‏شد. خودرویی داشت که با آن در آژانس مشغول به کار شده بود. بعضی وقت‏ها نیز مسافرکشی می‏کرد. اما زمانی که حالش بدتر شد آن را فروختیم. هفت سال زندگی مشترک داشتیم. زمان تولد دخترمان حال جسمی او بد نبود اما به تدریج حافظه خود را از دست داد تا اینکه قبل از سال میلادی 2004 دیگر قادر به حرف زدن نبود. همیشه من از او پرستاری می‏کردم، حتی زمانی که ترکش به نخاع او رسیده بود.

گل

شهید رایمون باغرامیان :

شهید رایمون باغرامیان (خاتون نژاد) از جمله شهیدان دوران دفاع مقدس است. شهید رایموند باغرامیان (خاتون‏ نژاد) در تاریخ

26 تیر ماه 1342 در شهر تهران متولد شد. در شش سالگی به همراه خانواده به شهرستان اصفهان نقل مکان کرد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس ارامنه «آرمن و کاتاریتیان» گذراند و پس از آن در دبیرستان ابوذر اصفهان در رشته صنایع فلزی مشغول به تحصیل شد. در سال 1364 همراه دوستان خود به خدمت سربازی رفت. پس از اتمام دوره آموزشی در مرکز آموزشی 05 کرمان، به لشکر 64 ارومیه (قسمت توپخانه) پیوست. پس از مدتی به شهرستان پیرانشهر اعزام شد و در تاریخ 29 اردیبهشت ماه سال 1365 در منطقه حاج عمران بر اثر موج شدید ناشی از انفجار در زمان تک هوایی دشمن بعثی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید رایموند باغرامیان پس از انجام مراسم مذهبی، با حضور پرشور صدها نفر از ارامنه شاهین شهر و اصفهان در حالی که با برگزاری راهپیمایی علیه حکومت بعثی صدام حسین، اسرائیل و حامیان جانی آنان همراه بود، در فضایی آکنده از غم و اندوه در گورستان ارامنه اصفهان به خاک سپرده شد. یکی از سخنرانان در نطقی اعلام کرد: امروز، نام رایموند عزیزمان در کنار اسامی ارمنیانی قرار می‏گیرد که با نثار زندگی خود در راه آزادی و خوشبختی ملت ایران، باعث سربلندی و عزت جامعه ارمنی شده‏اند. در این لحظه  که پیکر جوان او را به خاک  می‏سپاریم امیدواریم تا خون ریخته شده وی، موجبات تحکیم بیشتر روابط ارمنیان با دیگر هم‏وطنان مسلمان خویش را فراهم آورد.

منبع:

سند غربت به نقل از :

کتاب گل مریم(بررسی نقش ارامنه در هشت سال دفاع مقدس نوشته دکتر ارمان بوداغستان) و ‏ایسنا