تبیان، دستیار زندگی
در عـصـر مـا ایـن شـاهراه ورود به زندگی ، با دقتى بیشتر و برنامه اى وسیع تر و بودجه اى افزون تر، انتخاب شده است وكودكان هر ملت و مملكتى ناگزیرند از این راه به مقصد برسند.مدرسه ، یكی از همان شاهراه هایی است كه كودكان را از محیط محدود و بسته خانواده وار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاهراهی برای ورود به زندگی

به مناسبت روز دانش آموز

مدرسه

شـایـد تـا نـیـم قرن پیش ، براى زندگى راه هاى مختلفی وجود داشت و دشوار بود كه یك متفكر اجـتماعى بتواند براى رسیدن به یك زندگى ایده آل ، شاهراهى انتخاب كند ، واگر چنین انتخابى هم امكان داشت ، به صورتى بسیار كلى و عمومى و مجمل بود ، مثلا شاعرى مى گفت :

همت بلنددار كه مردان روزگار                                        ازهمت بلند به جایى رسیده اند.

ولـى در عـصـر مـا ایـن شـاهراه ، با دقتى بیشتر و برنامه اى وسیع تر و بودجه اى افزون تر، انتخاب شده است وكودكان هر ملت و مملكتى ناگزیرند از این راه به مقصد برسند.

مدرسه ، یكی از همان شاهراه هایی است كه كودكان را از محیط محدود و بسته خانواده وارد اجتماع مى كند و خـانـه ی امید همه پدران و مادران ، و وسیله رشد قواى همه كودكان ، و سازنده سلول هاى اصلى پیكر یـك اجـتـمـاع سـالـم و بـا نـشـاط و زنـده اسـت .

ولـى كـدام مدرسه ؟! آیا مدارس كنونى جهان توانسته اندآن طور كه خواست همه روشنفكران است ، باشند یا نه ؟

اگر مساله را نه در دایره وسیع جـهـانـى ، بلكه در دایره محدود مملكت خودمان بررسى كنیم ،آیا مدارس ما تاكنون چنین ثمرى داشته اند و آیا توانسته اند خواسته هاى پدران و مادران و به طور كلى ، اجتماع و سرانجام آنهایى كه همه مدارس و تشكیلات مربوط به آن براى آنان به وجود آمده است ، راضى كنند؟

با كمال تاسف ، باید بگوییم :نه ! و این مطلبى است كه از بررسى جراید كشوربه خوبى روشن مى شود:

روزنـامـه كیهان در گزارش شماره7529 ، مدرسه را به عنوان خشت كج ! توصیف مى كند، سپس مى نویسد::سه مساله اساسى در زمینه آموزش ابتدایى و متوسطه ایران از دیرگاه مطرح است :

1ـ مساله كادر آموزشى

2- مساله جا

3ـ مساله كتاب و جزوات درسى .

البته عوامل فرعى ترى مانند شهریه ، نام نویسى ، عدم تجهیز مدارس ، نقل و انتقال مـعـلـمـان و محصلان و امور دیگرى هم وجوددارد .

نقص كار مدارس امروزی

در مـدارس و دانـشـگاه ها سعى مى شود كه افراد، همچون انبار فرمول ومحفوظات دیگر، پرورش یابند.

آن انـدازه كـه بـراى نـمـره ریـاضـیـات و دروس علمى دقت مى شود ، براى نمره نظم و انضباط دانش آموز دقت نمى شود.

نـاظم هاى دبیرستان ها و دبستان ها، منتظرند كه با فرا رسیدن موسم امتحانات ، سیاهه اى در این مورد تهیه كنند و تحویل دهند، بدون این كه واقعا درباره نظم و انضباط برنامه اى وجود داشته باشد یا كوششى انجام گیرد.

على (ع )به فرزندش امام حسن (ع )فرمود:قلب جوان ، همچون زمینى است كه از زراعت خالى است ومى تواند هرگونه بذرى كه در آن افشانده شود،بپذیرد و بپروراند، از این رو پیش از آن كه قلب و عقل و استعداد تو قابلیت خود را بر اثر چیزهاى ناشایسته از دست بدهند و نتوانند بذر تربیت سالم را بپرورانند، به تربیت تو مبادرت كردم .

چـه خـوب اسـت كادر آموزشى ما بعد از پدران و مادران ، این گفته را در سرلوحه برنامه هاى خود قرار دهند و به این وضع نابسامان خاتمه بخشند!

مدرسه

شماسرى به مدارس بزنید ، مى بینید هر ساعتى دو بار زنگها به صدا در مى آید.بـا بـه صـدا در آمدن نخستین زنگ ، گروهى طفل بالغ ونابالغ از اتاقهاى غالبا تنگ وتاریكى ـكه كـلاسـش نـام داده اندـ همچون آهوان وحشى ، بیرون مى ریزند و فضاى مدرسه را پر از غلغله مى سازند.جز هیاهو و زد و خورد ، چیزى نمى بینید و نمى شنوید.

دربـان مـدرسـه بـا تـمـام قـوا و نـیـروى خود، براى جلوگیرى دانش آموزان از فرار، مى كوشد و بلندگوى مدرسه مرتبا اعلام مى كند كه از خروج آنهاجلوگیرى شود.

طولى نمى كشد كه با به صدا درآمـدن دومـیـن زنـگ ، دانـش آمـوزان كـه راه فـرار را بـه روى خـود مـسـدود مـى بینند و از طـرفى ممكن است یك غیبت غیر مجاز دردفتر برایشان ثبت كنند و احیانامنجر به اخراج آنها شود، به طرف كلاس ها هجوم مى برند.

تازه این كوشش هاى پى گیر و در عین حال خسته كننده ، نه براى این است كه انسان هاى واقعى و شـریـف تـحـویل اجتماع داده شود، بلكه صرفا به منظوراین است كه از نظر نمره هاى درسى عقب نمانند و كارنامه قبولى خود را دریافت دارند.

مـعـلـمـان و استادان توجه نمى كنند كه حس شرافت و حس اخلاق ، خیلى مهم تر از موفقیت در امتحانات و كنكورهاست .

شاگردان نیز در این عدم توجه شریكند.

در حـال حـاضـر، روزانـه هـزار نـفـر در دنـیـا خـودكـشى مى كنند و غالب آنها جوانان تحصیل كرده و درس خوانده و به خصوص دختران جوان هستند.

گاهى اوقات ملاحظه مى كنیم كه كودكان خردسال به فجیع ترین جنایت ها دست مى زنند.

دخـتـر یـازده سـاله اى كه به جرم خفه كردن دو دختر بچه خردسال ، محكوم به حبس ابد شده بود گفت : من طرز خفه كردن طفل را از تلویزیون آموختم .

این است وضع دستگاه هاى تربیتى ما و وضع نوباوگانى كه توسط این دستگاه ها تربیت مى شوند.

نـه تنها پدر و مادر و معلم ، بلكه رادیو و تلویزیون و سینما و روزنامه و مجله وب در این گناه بزرگ شریك و در پیشگاه خداوند بزرگ مسوولند.

البته نمی توان منكرتلاش های پیگیر و روان شناسانه ی برخی مدارس در سالهای اخیر شد ، ولی آنچه ما را به تدوین این مقاله كشاند ، آمارها و شواهدی است كه شاید باور نكنیم ، ولی هنوز وجود دارد ، كه جای بسی تذكر و تاسف است .

منبع : برگرفته از كتاب " تربیت كودك در جهان امروز " نویسنده : دكتر احد بهشتی

با تغییر و تلخیص

تنظیم :داوودی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.