بمناسبت سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی خمینی
شهید مصطفی خمینی به روایت خواهرش
خبرگزاری فارس: امام(ره) بسیار به برادرم اعتماد و اعتقاد داشتند و در سال 1345 فرمودند، "او در سنی كه هست از زمانی كه من به سن او بودم، بهتر است. " كسی كه بر سر سفره چنین استادی بنشیند از ایشان بهرههای فراوان خواهد برد.شناخت برادرم شهید حاج آقا مصطفی(ره) دقیقاً در كنار شناخت حضرت امام(ره) ممكن است. ویژگیهای اخلاقی پدرم، از جمله شجاعت، در ایشان هم وجود داشت و كمال یافته بود. او در مسائل علمی نیز جسارت و شهامت خاصی داشت و مباحثات وی با حضرت امام(ره) و دیگر بزرگان، زبانزد همه بود. حتی در تركیه صدای مباحثات طلبگی آنها به قدری بالا میگرفت كه صاحبخانه نگران میشد و سراغ ایشان میرفت. برادرم به هیچ وجه تحت تأثیر عظمت گوینده قرار نمیگرفت و پیوسته حرفش را با شهامت میزد.
***
او دائمالذكر بود. خود من در نجف شاهد بودم كه پیوسته مشغول نماز مستحبی و ذكر بود. اهل ریاضت بود و با آن كه از نظر جسمی تنومند بود، هرگز بر زیرانداز نرم نمینشست و روی تشك نرم نمیخوابید و به جایی تكیه نمیداد. هموراه پای پیاده از نجف به كربلا سفر میكرد و ما شاهد پاهای خونین و زخمهای پای او بودیم.
***
اهل مزاح و شوخی بود. طوری كه خاطرات شوخیهای او در ذهن اطرافیان مانده است. عاشق درس و تحصیل و تحقیق بود. در زمینههای مختلف مطالعه میكرد و در علوم گوناگون تبحر داشت. كتابهای بسیاری را نوشت كه متأسفانه بخش عمده آنها مفقود شده و فقط همین 28 جلد از او باقی مانده است.
***
ارادت خاصی نسبت به پدرمان داشت و خود را فانی در وجود او میدید، گویی امام(ره) همه وجود او بود. حكم مراد و مرید را داشتند و رفتارش بهگونهای بود كه گویی جز حفظ حضرتشان مقصود و مقصدی ندارد. روشهای مختلفی را به كار میگرفت تا امام(ره) لقمهای غذا بخورد و پیوسته مراقبت داشت كه ایشان بیمار نشوند و اگر هم میشدند، همه دستورات پزشكی را به دقت مینوشت و مراعات میكرد.
***در زمینه مبارزات، دنبال امام(ره) حركت و مسیر فعالیتهای سیاسی ایشان را هموار میكرد. البته او فقط با كسانی كه كاملاً به آنها اطمینان داشت همكاری میكرد و اجازه حضور هر كسی را در محضر امام(ره) نمیداد و ارتباطات ایشان را با دیگران با دقت و وسواس خاصی دنبال میكرد.
***
همگان از شخصیت علمی ممتاز او خبر داشتند. ایشان در قم هم تدریس میكرد و جلسه درسش جلوه خاصی داشت و از شلوغترین درسها بود. خود ایشان در زمینه تسلط بر فلسفه شهرت داشت.
***
پس از دستگیری حضرت امام(ره)، اخوی به عنوان یك فرد قابل اعتماد، مسیر حركت امام(ره) را تداوم بخشید و مورد عنایت علما و مراجع و طلبههای قم بود. پس از تبعید حضرت امام(ره) به تركیه، همین حركت و محوریت اخوی در قم سبب شد كه رژیم از حضور او احساس خطر كند و او را هم به تركیه تبعید كردند.
***
یادم هست آن روزها مادرم در كمال ناراحتی و گریه از اخوی میخواستند آرام بگیرد و میگفتند كه پدرتان آمادگی و
تحملش را دارد، ولی تو جوان هستی. اگر تو را بگیرند، جواب زن و بچهات را چه بدهیم؟ اخوی در جواب مادر گفتند، "من میدانم شما اینجا هستید و از زن و بچه من مراقبت میكنید، اما آقا آنجا تنهاست. " صحنه خداحافظی برادرم با زن و فرزند و دیگران بسیار سخت و سوزناك بود. هیچكس نمیدانست او را به كجا میبرند و چگونه باید با او تماس گرفت.
***
پس از مهاجرت حضرت امام(ره) به عراق، مرحوم حاج آقا مصطفی در درسهای علما شركت داشت و با اشكالاتی كه میگرفت و بحثهایی كه میكرد، توجه همه طلاب را برانگیخته بود و حوزه علمی نجف، از این طریق با حضرت امام(ره) آشنا شد و طلاب به سوی جلسات درس ایشان سرازیر شدند، رژیم گمان نمیكرد كه حضرت امام(ره) در نجف و در كنار دیگر مراجع، چهره درخشانی شوند، در حالیكه درس امام(ره) در نجف، از همان آغاز جلوه و درخشش خاصی داشت.
***
امام(ره) بسیار به برادرم اعتماد و اعتقاد داشتند و در سال 1345 فرمودند، "او در سنی كه هست از زمانی كه من به سن او بودم، بهتر است. " بدیهی است كسی كه بر سر سفره چنین استادی بنشیند و در كنار او رشد كند، با توجه به آشنایی كامل حضرت امام(ره) به ابعاد مختلف علمی و اخلاقی، از ایشان بهرههای فراوان خواهد برد.
***
اخوی در مسائل مربوط به خارج از كشور كه افراد مبارز به نجف میآمدند و اكثراً هم منزل ایشان بودند یا رفتوآمد میكردند، فعال بود و دستورات لازم امام(ره) توسط او به خارج منتقل میشد.
***
حاج آقا مصطفی در دورانی كه در تركیه و نجف بود، برای حفظ جان امام(ره) تلاش بینظیری كرد و چون مادری فداكار، با وسواس خاصی مراقب حالات ایشان بود، زیرا در آن زمان، امام(ره) بسیار خاموش بودند و رنج میكشیدند و من بارها در آن زمان از سكوت امام(ره) به یاد سكوت حضرت علی(ع) میافتادم، لذا اخوی با تمام وجود در تلاش برای حفظ جان و روحیه ایشان بود.
***
اخوی در همان مسجدی كه امام(ره) فقه تدریس میكردند، درس اصول فقه میداد و شاید شاگردان او بیشتر از امام(ره) هم بوده است. بسیاری از افراد محترم و علمائی كه امروز در كشور حضور دارند و در نجف بودهاند و برخی از مراجع معظم تقلید از دوستان هم مباحثهای او و برخی از فقهای محترم از شاگردان او در قم یا نجف بودهاند.
***
آنچه از كتب علمی ایشان میتوان استفاده كرد، مخصوصاً بنده درباره تفسیر و حاشیه بر اسفار اظهار نظر میكنم و دیگران درباره فقه و اصول ایشان، همه بر وسعت اطلاعات ایشان معترفند. یكی از مراجع نجف درباره ایشان گفته است، "من هیچ كس را ندیدهام كه تا این اندازه نسبت به مبانی و نوآوریهای خود حضور ذهن داشته باشد كه در هیچ موردی از آن عدول نكند و سخنی بر خلاف نظرات دیگر خود ابراز نكند. " او میافزاید، "تفسیر ایشان یك كتاب خاص و ویژه در تفسیر است كه سبك خاصی را دنبال میكند. در هر آیهای به بحثهای ادبی، اخلاقی، فقهی، اصولی، كلامی، فلسفی و حتی گاهی به بجثهای علوم غریبه میپردازد و استفادههایی را كه هر عالمی میتواند از آیه داشته باشد، مورد نقد و بررسی قرار میدهد. سپس با نگاههای مختلف و از ابعاد گوناگون به تفسیر و معنی كردن آیه میپردازد و به همین جهت در پنج جلدی كه از تفسیر ایشان منتشر شده، فقط سوره حمد و 46 آیه از سوره بقره مطرح شده است كه تفسیری بسیار عمیق و گسترده است و متأسفانه فرصت نشد تا به آخر برسد. "
***
حضرت امام(ره) هنگام شنیدن خبر شهادت او گفتند، "مصطفی امید آینده اسلام بود. " به نظر میرسد كه چون امام(ره) در آستانه یك انقلاب بزرگ بودند، لازم بود یكبار دیگر درس مقاومت را به ملت شهیدپرور ایران كه تا آن زمان جوانان خود را در راه اسلام داده بودند، بیاموزند، از اینرو با اقتدار و استحكام در مجالس ترحیم حاضر میشدند. مادرمان نقل میكردند كه خدا میداند امام(ره) چه حالی داشتهاند و برای از دست رفتن فرزندی كه میتوانست یاوری برای اسلام باشد، چقدر گریه كردهاند. امام(ره) بسیار عاطفی بودند. من خودم شاهد گریههای ایشان در مقابل تلویزیون و زمانی كه شهدا را تشییع میكردند، بودهام. همچنین هنگامی كه ستونهای جوانان به طرف جبهه حركت میكردند، بسیار متأثر میشدند و میگریستند.
***
امیدورام قدر و منزلت این شهید بزرگوار و خدماتی كه برای علم و جهان اسلام و انقلاب اسلامی انجام داد، هر چه بیشتر مورد توجه و عنایت واقع شود و روحش با روح پاك حضرت امام(ره) و با ائمه اطهار و پیامبر اكرم(ص) همراه باشد.
زهرا مصطفوی
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه