تبیان، دستیار زندگی
باید توجه داشت که صلح و امنیت به هیچ وجه هدفی نیست که از سوی نظامیان خارجی در افغانستان دنبال می شود،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دلیل قدرت گیری مجدد طالبان

یاوز ازوگز

دکتر "یاوز اوزوگز" کارشناس مسائل سیاسی و مدیر سازمان "راه اسلام" در آلمان، ایران را کشوری می داند که با توجه به قدرت و نفوذ منطقه ای خود قادر است به حل کامل وضعیت بحرانی افغانستان کمک کند.

به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر "یاوز اوزوگز" کارشناس آلمانی و مدیر سایتهای "بازار اسلام" و "دایره المعارف اسلامی" در تشریح اوضاع افغانستان به خبرنگار مهر گفت: اوضاع افغانستان طی ماههای اخیر رو به وخامت گذاشته و در این مدت شرایط نظامی و سیاسی برای نیروهای خارجی بسیار بدتر شده است، آنها در مدت حضور خود در این منطقه نه تنها قادر به شناخت وضعیت حاضر این کشور از نظر نظامی و امنیتی نشده اند، بلکه از درک واقعی ساختار فرهنگی و اجتماعی آن نیز عاجز مانده اند.

وی در بیان علل شکستهای اخیر نظامیان خارجی مستقر در افغانستان و قدرت گیری مجدد طالبان خاطرنشان کرد: یکی از دلایل ناکامی ناتو در مقابله با شورشیان محلی در این کشور ناآشنایی آنان با موقعیت جغرافیایی و پیچیدگیهای جنگ در منطقه ای مانند هندوکش بوده و مشکل دیگر نداشتن شناخت از مسائل فرهنگی و قومی در بین مردم مسلمان افغان است که امکان استفاده از کمکهای مردمی برای مبارزه با شورشیان را از آنها گرفته است. آنها هیچ اطلاعی از ساختار اسلام، خانواده های مسلمان و عقاید مردم این کشور ندارند و به همین دلیل حتی در صورت اثبات نیت خود در کمک به مردم نمی توانند از تواناییهای بومیان این کشور برای مقابله و کاستن از قدرت طالبان، بهره بگیرند.

ایران بعنوان پرنفوذترین و اثرگذارترین کشور منطقه، تنها کشوری است که می تواند با کمکهای خود صلح و آرامش را به افغانستان بازگرداند

دکتر اوزوگز با اشاره به پیروزی مجدد حزب "آنجلا مرکل" در انتخابات پارلمانی آلمان و به تبع آن بر سر کار ماندن دولت وی در این کشور گفت: دولت پیشین و جدید آلمان بیشتر از آنکه به فکر منافع ملی خود باشد، دنباله رو سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی است؛ رویکرد این دولت در جنگ با تروریسم در افغانستان نیز تابع استراتژی آمریکا است. این دولت در ماههای اخیر کارنامه سیاهی از خود در نبرد با طالبان بر جای گذاشت بطوری که در یکی از این عملیاتها دهها تن از غیرنظامیان افغان بدلیل هدایت غلط نیروهای آلمانی کشته شدند.

اکنون نیز همین دولت با برنامه های پیشین خود بر سر کار آمده و مطمئنا در تصمیم برلین در حضور نظامیانش در افغانستان تغییری بوجود نخواهد آمد. تنها امیدی که وجود دارد این است که فشارهای مردمی بر دولت مرکل بتواند تغییر در رویکرد نظامی این کشور در افغانستان را موجب شود زیرا به شهادت نظرسنجیها، مردم آلمان مخالف جدی حضور نظامی کشورشان در جنگ افغانستان هستند، اما در غیر اینصورت نباید انتظار دیگری در مورد تغییر عملکرد آلمانیها در این کشور داشت، هر چند این کشور در معادلات امروز افغانستان شاید جزو آخرین کشورهای تاثیر گذار باشد.

وی تاکید کرد: این در حالی است که ایران بعنوان پرنفوذترین و اثرگذارترین کشور در منطقه، تنها کشوری است که می تواند با کمکهای خود صلح و آرامش را به افغانستان بازگرداند و بدون توجه به این نکته هیچ تلاشی هر چند با نیت واقعی برقراری صلح، به نتیجه مشخصی منجر نخواهد شد.

ایران بعنوان پرنفوذترین و اثرگذارترین کشور منطقه، تنها کشوری است که می تواند با کمکهای خود صلح و آرامش را به افغانستان بازگرداند و بدون توجه به این نکته هیچ تلاشی هر چند با نیت واقعی برقراری صلح، به نتیجه مشخصی منجر نخواهد شد.

طالبان

این کارشناس ترکیه ای الاصل آلمانی در پاسخ به این سوال که "دلیل قدرت گیری مجدد طالبان در افغانستان با وجود تقویت نیروهای خارجی و افزایش شمار آنان بویژه پس از روی کار آمدن "باراک اوباما" در این کشورچیست؟" یاد آورد شد: عدم شناخت از اوضاع افغانستان موجب شده که مقامهای غربی در تصمیم گیریهای خود پیرامون جنگ در این کشور با مشکل مواجه شوند، این موضوع شبیه به یک مسئله ریاضی است که هر قدر فرضیات و داشته های فرد از آن غلط باشد، در یافتن راه حل و نتیجه گیری برای آن نیز راهی اشتباه می پیماید.

وی از دیدگاه نظامی نیز وضعیت کنونی افغانستان را ناشی از تصورات غلط آمریکاییها از تواناییها و امکانات شورشیان دانسته و اظهار داشت: تصور عمومی این است که نیروهای خارجی برای بازگرداندن صلح و آرامش خاک افغانستان را به اشغال در آورده اند، در حالیکه هدف غرب از استیلا بر این کشور چیز دیگری است. هر چند با توجه به نقش آمریکا در رهبری نیروهای خارجی در جنگ افغانستان، هر گونه شکست استراتژیک در این جنگ محصول به برآوردهای نادرست فرماندهان آمریکایی نسبت داده می شود.

اما واقعیت این است که یکی از اصلی ترین هدفهای آمریکا در لشکرکشی به افغانستان بدست گیری کنترل نظامی و چیره شدن بر کشورهای منطقه بویژه ایران است. از این رو است که پس از شکست طالبان در افغانستان سیل محموله های مواد مخدر تولید شده در این کشور راهی ایران شد. ایران تنها کشور در منطقه است که قدرت و نفوذ بسیار زیادی در کشورهای همجوار خود و نیز در کشورهای دور افتاده مخالف با آمریکا از جمله منطقه آمریکای جنوبی دارد.

این امر موجب خشم آمریکا شده و این کشور را بر آن داشته تا با اقدامات تلافی جویانه در تضعیف دولت ایران بکوشد؛ با توجه به این مسئله می توان علت افزایش کشت خشخاش در مناطق تحت کنترل آمریکاییها در افغانستان را توجیه کرد، چرا که آنان با هدیه کردن این محموله ها به ایران تلاش دارند مشکلات جدیدی را برای دولت و مردم آن بوجود آورده و این کشور قدرتمند را بی ثبات سازند. مشکل آمریکا با ایران مشکل ایدئولوژیکی است، ایران تنها کشوری در جهان است که با تمام توان در مقابل نظام سرمایه داری جهان ایستاده و با مظاهر آن به مقابله برخاسته است، این مشکلی است که آمریکا آن را نمی تواند از طریق نظامی حل کند.

اما واقعیت این است که یکی از اصلی ترین هدفهای آمریکا در لشکرکشی به افغانستان بدست گیری کنترل نظامی و چیره شدن بر کشورهای منطقه بویژه ایران است

وی در تحلیل اظهارات اخیر فرماندهان نظامی آمریکا در مورد لزوم اعزام نیروی بیشتر به افغانستان عنوان کرد: اعزام نیرو به افغانستان پیش از آنکه برای بهبود اوضاع این کشور باشد برای تحت فشار قرار دادن بیشتر ایران است. آمریکاییها طوری وانمود می کنند که گویی اوضاع افغانستان از کنترل خارج شده و برای ایجاد امنیت نیاز به شمار بسیار بیشتری از نیروهای نظامی به این کشور وجود دارد، اما توجه به اهداف پشت پرده این ماجرا نشان می دهد هدف اصلی از چنین اقدامی توجه دادن بیشتر ایران به حضور نظامی آمریکا در منطقه است، مضاف بر اینکه در این مدت هر چه شمار نیروهای آمریکایی در عراق کمتر شده، بر میزان این نیروها در افغانستان اضافه شده است و نکته قابل تامل در این مورد نیز این است که هرچه نیروها در افغانستان بیشتر می شود، حملات تروریستی نیز در این کشور شدت می یابد.

به اعتقاد دکتر اوزوگز برای پاسخ دادن به اینکه چرا طالبان طی ماههای اخیر در پاکستان و افغانستان قدرت گرفته اند، باید دید چه گروههایی این شورشیان را حمایت کرده و از نظر مالی و نظامی پشتیبانی می کند، بدون یافتن پاسخ این پرسشها نمی توان به تحلیل وضعیت کنونی پرداخت. تا جاییکه مشخص شده سرویس اطلاعاتی پاکستان و حامیان آنها در سازمان سیا از جمله حامیان اصلی طالبان در سالهای گذشته بوده اند، هر چند عدم همخوانی منافع این سازمانها با حضور طالبان بر قدرت موجب بر هم خوردن مناسبات میان آنها شد. در حال حاضر کشورهای غربی هر کس و گروهی را که در جنگ با نیروهای آنها در افغانستان کشته می شود، طالبان می نامد، در حالیکه این مسئله مضحک است، زیرا شمار زیادی از قربانیان جنگ غرب با تروریسم در این کشور را مردم عادی تشکیل می دهند.

مناطق تحت کنترل طالبان در افغانستان وپاکستان

اکنون نگاههای متفاوتی به حامیان طالبان در افغانستان وجود دارد، اما بخشی از نیروهای مردمی مخالف با اشغال این کشور نیز اقدام به مبارزه با نیروهای خارجی می کنند و در بین حملات تروریستی که بیشتر از سوی افراط گرایان صورت می گیرد می توان نشانه هایی از حضور چنین گروههایی یافت. آنچه که در اینجا قابل ملاحظه به نظر می رسد این است که همه گروههای مخالف اشغالگران، "طالبان" نیستند و این رسانه های غربی هستند که هر اقدام ضد خارجیها را به طالبان نسبت می دهند.

این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه سخنان خود افزود: باید توجه داشت که صلح و امنیت به هیچ وجه هدفی نیست که از سوی نظامیان خارجی در افغانستان دنبال می شود، از این روست که نقش کشورهای صاحب نفوذی مانند ایران برای پایان دادن به اوضاع بحرانی در افغانستان و علل عدم تمایل آمریکا برای شرکت دادن این کشورها در جنگ با طالبان روشن می شود. این در حالی است که ایفای چنین نقشی هر چند بصورت ضعیف تر توسط دیگر کشورهای اسلامی منطقه از جمله ترکیه نیز قابل تصور است، اما چنین اراده ای در میان اشغالگران دیده نمی شود، به بیان دیگر آنها مایل به از دست دادن منافعی که از راه بی ثباتی در افغانستان عایدشان می شود، نیستند.

تهیه و تنظیم برای تبیان: سعید آقازاده