تبیان، دستیار زندگی
خوشنویسی به عنوان یكی از هنرهای اصیل ایرانی همچون دیگر هنرها، تاریخی سراسر افتخارآمیز و سرگذشت و قصه‌هایی تلخ هم دارد. ایرانیان گرچه به خوشنویسی شهره‌اند، اما در چند دهه گذشته، هنر خوشنویسی در سیستم آموزشی كشورمان مورد بی‌مهری قرار گرفته و درست به همین د
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهر در پیچ و تاب خط

خوشنویسی

گفت و گو با استاد جهانگیر نظام العلما خوشنویس

خوشنویسی به عنوان یكی از هنرهای اصیل ایرانی همچون دیگر هنرها، تاریخی سراسر افتخارآمیز  و سرگذشت و قصه‌هایی تلخ هم دارد. ایرانیان گرچه به خوشنویسی شهره‌اند، اما در چند دهه گذشته، هنر خوشنویسی در سیستم آموزشی كشورمان مورد بی‌مهری قرار گرفته و درست به همین دلیل است كه امروزه انجمن خوشنویسان ایران و انجمن صنفی خوشنویسان برای حفظ این هنر، كه با تار و پود فرهنگ ایرانی عجین شده است، مسئولیت بزرگ‌تری احساس می‌كنند و می‌كوشند.

در میان استادانی كه به خط خوش فارسی عشق ورزیده و تمام عمر خود را به فراگیری این هنر و آموزش آن پرداخته می‌توان از استاد جهانگیر نظام‌العلما نام برد. وی در 24 اسفند 1314 شمسی، در بازارچه مروی و در نزدیكی مجموعه تاریخی «شمس‌العماره» در مركز تهران متولد شد.

به گزارش همشهری ، او اكنون عضو هیئت مؤسس انجمن صنفی خوشنویسان ایران است و ساكن منطقه ما. در میدان هفت‌تیر طی ملاقاتی 2 ساعته پای صحبت‌های استاد نشستیم. استاد نظام‌العلما با بیانی شیرین از گذشته‌های دور برایمان گفت. از دوران كودكی و عشق بی‌وصف خود نسبت به خطاطی و ادبیات، از منزلت هنر خطاطی و دلایل كمرنگ شدن آن در چند سال اخیر و از شهر و قابلیت زیبایی شهر با هنر زیبایی چون خوشنویسی.

استاد جهانگیر نظام‌العلما در خانواده‌ای اهل علم متولد شد. بزرگان خانواده نظام‌العلما زمانی به خوشنویسی شهره بوده‌اند. اجداد وی در دوران قاجار، از علما و ادیبانی بودند كه بسیاری تسلط آنان را به انواع دانش‌ها پاس می‌داشته و فرزندان خود را برای تعلیم و تربیت به دست ایشان می‌سپردند، جهانگیر نظام‌العلما در چنین خانواده‌ای پاسداری از میراث مكتوب كشورمان را برعهده می‌گیرد.

عشق و علاقه وافر استاد را نسبت به خوشنویسی، وقتی بیشتر درك می‌كنیم كه متوجه می‌شویم او سال‌هاست به دور از خانواده‌اش و تنها به خاطر آموزش خطاطی به علاقه‌مندان به خط، در ایران تنها زندگی می‌كند و تنها سالی یك‌بار به دیدن خانواده خود به خارج از كشور عزیمت می‌كند.

اولین برخورد

وقتی شاهكار میرزا غلامرضا اصفهانی بر سر در مسجد سپهسالار نظر استاد نظام‌العلما را در كودكی به خود جلب كرد، تازه متوجه علاقه وافر خود به خطاطی شد. او خود این علاقه را این‌گونه توصیف می‌كند: «هنر خطاطی را بدون معلم آغاز كردم. معلم واقعی من در دوران كودكی كتیبه زیبای میرزاغلامرضای اصفهانی، بر سر در مسجد سپهسالار بود. هر روز كه از مدرسه به سمت خانه برمی‌گشتم، ساعت‌ها جلو مسجد میخكوب می‌شدم.

همان‌طور كه با چشمانم پیچ و تاب خط را بررسی می‌كردم، با انگشت اشاره بر روی درز شلوارم آن را اجرا می‌كردم. شب كه به خانه می‌رسیدم خطوطی را كه در ذهن حك كرده بودم بر روی كاغذ تمرین می‌كردم. استاد نظام‌العلما در دوران ابتدایی به قدری عاشق شعر بوده كه به گفته خودش در كلاس دوم ابتدایی كتاب اسكندرنامه را هر شب برای همسایه‌ها می‌خوانده.

استاد جهانگیر نظام‌العلما در خانواده‌ای اهل علم متولد شد. بزرگان خانواده نظام‌العلما زمانی به خوشنویسی شهره بوده‌اند. اجداد وی در دوران قاجار، از علما و ادیبانی بودند كه بسیاری تسلط آنان را به انواع دانش‌ها پاس می‌داشته و فرزندان خود را برای تعلیم و تربیت به دست ایشان می‌سپردند

او آنچنان بر ادبیات مسلط بود كه در ساعت دیكته در تمام دوران ابتدایی چشم تمام همكلاسی‌ها به دنبال نوشته‌های وی بود. او در این رابطه خاطره جالبی از شیطنت‌های كودكی‌اش را برایمان بازگو می‌كند. می‌گوید: در تمام دوران ابتدایی در ساعت دیكته به همكلاسی‌هایم تقلب می‌رساندم تا جایی كه ناظم مدرسه كه متوجه این موضوع شده بود در ساعت دیكته مرا كنار خود می‌نشاند تا مراقب من و همكلاسی‌هایم باشد.

با این حال رمز و رازهایی را میان خودمان هماهنگ كرده بودیم كه ناظم سردرنمی‌آورد. مثلاً وقتی كلمه‌ای با حرف «سین» نوشته می‌شد من بر روی پیشانی‌ام می‌زدم و همه متوجه می‌شدند. اولین مسابقه، اولین حضور استاد نظام‌العلما در سال 1333 در مسابقه خط كه روزنامه اطلاعات برای استخدام خطاطان برگزار كرد حضور یافت. استاد نظام‌العلما با بیان اینكه در این امتحان فرزندان و شاگردان استادان برجسته خط شركت كرده بودند می‌گوید:

هیئتی در اتاق معاونت كل روزنامه اطلاعات حضور داشتند. آنها وقتی نمونه‌های خط را بررسی می‌كردند به نوشته من كه رسیدند خط مرا بسیار پسندیدند. پایین كاغذ هم امضا كرده بودم «نظام العلما». وقتی مرا به داخل جلسه صدا كردند تمام اعضا به احترامم ایستاده بودند.

اما وقتی با جهانگیر نظام‌العلمای 20ساله روبرو شدند هیچ‌كدام سرجایشان نمی‌نشستند. چرا كه انتظار نداشتند این خط یك جوان 20ساله باشد. با تعجب نگاهی به من انداختند و گفتند: نظام‌العلما تو هستی؟ گفتم بله. من همان روز به استخدام روزنامه اطلاعات درآمدم و سالیان سال در این روزنامه به خوشنویسی پرداختم.

نشان‌ها بر سینه دیوار،

نظام‌العما در محضر استادان برجسته خط و خوشنویسی، تعلیم گرفت، استاد علی‌‌اكبر كاوه از نخبگان این فن، كه خود برجسته‌ترین شاگرد مرحوم عمادالكتاب سیفی بود، از لحظه آشنایی با نظام‌العلما به سال 1330 او را تحت تعلیم خود قرار داد. استاد نظام‌العلما با استعداد ذاتی كه داشت به قدری در محضر استاد كاوه موفق بود كه بسیاری از خوشنویسان، بر مشابهت خط او با آثاری كه از مرحوم عماد الكتاب به یادگار مانده بود، مهر تأیید زده‌اند.

سرانجام در سال 1358 جهانگیر نظام‌العلما در 45سالگی موفق به دریافت گواهی استادی شد. وی تا به حال به دریافت مدال‌ها و افتخارات زیادی در سال‌های پیش و بعد از انقلاب اسلامی نایل آمده است كه از آن جمله می‌توان به دریافت نشان درجه اول هنر در سال 1369 كه بالاترین پذیرش رسمی خلاقیت هنری وی محسوب می‌شود، اشاره كرد.

اما همه زندگی وی به خوشنویسی ختم نمی‌شود و استاد نظام‌العلما از همان دوران نوجوانی علاقه خاصی به شنا، كوهنوردی و اسكی داشته است. او كه تا به حال اكثر قله‌ها را صعود كرده است به خاطرات كودكی‌اش بازمی‌گردد و دلیل علاقه خود به كوهنوردی را این‌گونه شرح می‌دهد:

در دوران كودكی و نوجوانی به همراه دو برادرم هر شب روی پشت‌بام خانه می‌خوابیدم و من هر سحر طلوع آفتاب را از پشت قله دماوند تماشا می‌كردم و همیشه علاقه داشتم بدانم خورشید از كجا به بالای قله می‌آید، به همین خاطر به كوهنوردی علاقه‌مند شدم.

در سال 1338 به همراه گروهی از كوهنوردان قله دماوند را فتح كردم اما وقتی به ارتفاع 5هزارمتری رسیدم متوجه شدم بر روی ابرها راه می‌روم و چون ابر همه جا را فرا گرفته بود متوجه نشدم آفتاب از كجا درمی‌آید، در تمام عمر با طناب از این سوی قله كوه به كوه دیگر می‌رفتم مادرم بسیار نگران من بود. برایم دعا می‌كرد و نماز می‌خواند.

خوشنویسان همیشه زیباترین كلام یا شعر را انتخاب می‌كنند و این است كه بیشتر به دل و روح آدمی می‌نشینند.اما آیا ما در شهرمان به قدر كفایت این هنر را می‌بینیم؟نقاشی، آثار گرافیكی زیبا در شهر، بسیارند و حتی این روزها در متروهای شهر كاشیكاری و سرامیك و... اما كارهای خوشنویسی جذاب و بدیع در شهر كمتر  ارائه شده است.

بازگشت به خوشنویسی

استاد در ادامه از خط برایمان می‌گوید از جایگاه هنر خوشنویسی و و راز ماندگاری آن طی قرن‌های گذشته و اینكه چرا اكنون این هنر در میان ایرانیان كمرنگ شده است. او با اشاره به قدمت هنر خوشنویسی در ایران می‌گوید: خوشنویسان قدیم، بدون وضو خط نمی‌نوشتند. می‌كوشیدند كه آیات و احادیث و اشعار و جملات آموزنده را بنویسند.

یك راز ماندگاری و پویایی خوشنویسی همین بوده است. از طرفی خوشنویسی در قالب كتیبه‌ها و كاشیكاری‌ها و معماری مساجد همواره زینت‌بخش معماری و بناهای مذهبی بوده بنابراین ماندگار شده است. وقتی از استاد درباره دلایل نابودی هنر خوشنویسی در چند سال اخیر سؤال می‌كنیم با اشاره به حضور پررنگ رایانه در میان خانواده‌‌ها می‌گوید:

در شرایط فعلی كه همه چیز كامپیوتری شده اكثر افراد باسواد، خط بدی دارند. وقتی نیاز به نوشتن نباشد و تنها با كلیدهای كامپیوتر كار شود افراد نسبت به اصول و قواعد خطاطی بی‌اطلاع می‌مانند و از طرفی برای خوشنویسان امكان اشتغال وجود ندارد. تمام كسانی كه هنر خوشنویسی را ادامه می‌دهند زندگی دوگونه‌ای دارند و منبع درآمد جدایی دارند. در حقیقت اكثر هنرمندان خرج هنر می‌كنند. بنابراین انگیزه افراد برای گرایش به این هنر هر روز كمرنگ‌تر می‌شود.

ترویج هنر با خط خوش

سخن كه به اینجا رسید از استاد در مورد چگونگی استفاده از هنر خط در سطح شهر و به تبع آن ترویج خطاطی در میان مردم می‌پرسیم كه استاد ایده‌های جالبی را مطرح می‌كنند. می‌گوید: زمانی نام هر كوچه را با خط زیبای نستعلیق بر روی كاشی حك می‌كردند و روی دیوار نصب می‌كردند.

اما اكنون می‌بینیم  روی حلبی و با خط ماشینی این كار انجام می‌شود. اگر اداره زیباسازی به این موارد كوچك اهمیت دهد، هم هنر كاشیكاری رونق پیدا می‌كند و هم شهر زیباتر می‌شود. از طرفی معتقدم تمام اطلاعیه‌ها و بنرهای تبلیغاتی باید با خط خوانا و زیبای نستعلیق باشد. مدیران شهرداری می‌توانند ترویج هنر خطاطی را با تزیین ساختمان‌های شهرداری توسط تابلوهای خط شروع كنند و یا در فرهنگسراها مكانی هر چند كوچك را با عنوان موزه در نظر بگیرند و تابلوهای ارزنده را در آن به نمایش بگذارند.»

وی معتقد است كه اگر مدیران در حوزه هنر از كارشناسان هر رشته هنری در همان حوزه استفاده كنند و مشورت بگیرند، در كوتاه‌مدت شاهد گسترش هنر در سطح شهر خواهیم بود. استاد نظام‌العلما در ادامه به تبلیغاتی اشاره می‌كند كه در مكان‌های درستی قرار نمی‌گیرند و یا در دید نیستند او دراین‌باره می‌گوید:

گاهی شاهدیم جملات طولانی و یا آیه‌ای از قرآن مجید روی بنر در بزرگراه‌ها در معرض دید می‌گذارند. جاهایی كه نه جای توقف است و نه امكان خواندن این‌گونه عبارات آموزنده وجود دارد. او پیشنهاد می‌كند در زینت شهر با خط نستعلیق در بزرگراه‌ها و یا روی پل‌ها از عبارات كوتاه و نغز استفاده شود.

وی معتقد است كه جملات آموزنده با خط نستعلیق باید در توقفگاه‌ها مانند پارك‌ها، میدان‌های میوه و تره‌بار یا پاركینگ‌ها نصب شود تا هم شهروندان از خط نستعلیق لذت ببرند و هم نكات آموزنده‌ای را دریافت كنند.

نباید اجازه دهیم هنر خط در ایران نابود شود. خطاطی بزرگ‌ترین هنر اسلامی ایرانی است. باید معلمان و مدرسان خطاطی در انجمن خطاطی تعلیم ببینند. در هر منطقه‌ای هنرمندان بزرگ و بنامی زندگی می‌كنند كه مدیران در مناطق از آن بی‌خبرند در حالی كه می‌توانند از این حضور بهترین استفاده را ببرند.

هر منطقه یك هنر

همان‌طور كه می‌دانید در منطقه 7 استادان خوشنویسی برجسته‌ای همچون استاد ساعتچی رئیس انجمن صنفی خوشنویسان و یا استاد اخوین برجسته‌ترین استاد نستعلیق معاصر مشغول به فعالیت هستند.  استاد نظام‌العلما در این مورد پیشنهاد جالبی برای مراكز فرهنگی و هنری و همین‌طور سازمان فرهنگی و هنری شهرداری دارد.

او می‌گوید: «باید در هر منطقه معاونت اجتماعی شهرداری به دقت مراكز هنری را بررسی كند و هنر برجسته‌ای كه در هر منطقه است را شناسایی كند. به این ترتیب هر منطقه‌ای را در شهر با یك هنر مشخص كند.

بطور مثال همه بدانند منطقه 7، منطقه خوشنویسی است. از این رو این هنر را در منطقه حمایت كنند تا بتوانند خدمات ارزنده‌ای را به همه شهروندان ارائه دهند. مانند تالار رودكی كه مركز اجرای موسیقی است.

سخن آخر

استاد نظام‌العلما در پایان گفت‌و‌گو به  اوضاع نا خوشایند بد هنر خوشنویسی در كشور می‌كند و می‌گوید: نباید اجازه دهیم هنر خط در ایران نابود شود. خطاطی بزرگ‌ترین هنر اسلامی ایرانی است. باید معلمان و مدرسان خطاطی در انجمن خطاطی تعلیم ببینند. در هر منطقه‌ای هنرمندان بزرگ و بنامی زندگی می‌كنند كه مدیران در مناطق از آن بی‌خبرند در حالی كه می‌توانند از این حضور بهترین استفاده را ببرند.

خوشنویسان همیشه زیباترین كلام یا شعر را انتخاب می‌كنند و این است كه بیشتر به دل و روح آدمی می‌نشینند.اما آیا ما در شهرمان به قدر كفایت این هنر را می‌بینیم؟نقاشی، آثار گرافیكی زیبا در شهر، بسیارند و حتی این روزها در متروهای شهر كاشیكاری و سرامیك و... اما كارهای خوشنویسی جذاب و بدیع در شهر كمتر  ارائه شده است.

هر چند در همان مترو چند مورد پیدا می‌شود. در حالی كه زیر پل‌ها یا پارك‌ها ازجمله جاهایی است كه البته به فراخور خود می‌توان از این هنر به وفور استفاده كرد. حتی با وجود هنری چون نقاشی‌خط كه چند سال است باب شده می‌توان جلوه‌ای دیگر از هنر را آفرید و رنگ را نیز به فراخور مكان به آنها افزود.اگر به تاریخ تكامل تمدن بشری نظری بیندازیم، می‌بینیم كه اختراع و پدید آوردن خط به وسیله رفتگان ما، مسئله‌ای است توجه برانگیز.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی