تلفیق مفاهیم با اندیشه های دیگر
نمونههایى از التقاط:
1. در برخى آیات آمده است كه تقواپیشگان كسانى هستند كه به غیب ایمان مىآورند و نماز را برپا مىدارند و به آخرت یقین دارند: «اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ ویُقیمونَ الصَّلوةَ ... * ... و بِالأخِرَةِ هُم یوقِنون» (بقره/2،3 ـ 4) مفسران اسلامى غیب را آنچه نادیدنى است (خدا، فرشتگان و ...) دانستهاند؛ اما در تفكر التقاطى، غیب معهود و شناخته شده مراحل ابتدایى رشد انقلاب توحیدى و زمان انجام تحولات كمّى بود؛ به این بیان كه انقلاب مرحلهاى پنهانى دارد كه مرحله رشد تدریجى آن است. در این مرحله نظام حاكم هنوز مسلّط است و مبارزه باید پنهانى باشد تا تغییر تدریجى كمّى به تغییر كیفى دفعى تبدیل شود (اصل چهارم دیالكتیك)، نظام جدید مستقر گردد و انقلاب از مرحله غیب به مرحله شهادت برسد.تفكر مزبور یقین به آخرت را نیز چنین تفسیر مىكرد: آنها به نظام برتر در مرحله شهادت انقلاب یقین دارند و مىدانند كه این موضعگیریهاى خاص و این روش انقلابى سرانجام آنان را به هدف خویش (نظام برتر) مىرساند؛ همچنین در تبیین اقامه نماز نیز مىگفت: آنان براى تحقق ایمان خود آن پیوستگى را كه در زبان مذاهب «نماز» خوانده مىشود برپا مىدارند، زیرا «صلوة» در لغت به معناى نماز نیست، بلكه شكل خارجى پیوستگى و ارتباط بین عناصر انقلابى همراه و نمودهاى برتر و قوانین حاكم بر آفرینش است، چنانكه بعضى زنادقه و باطنیان ضمن تأویل كردن آیات محكم، مراد از «اقیموا الصلوة» را اطاعت امام و مراد از «صوم» را نگهدارى اسرار دانسته و بدین ترتیب احكام شریعت را باطل مىكردند. ( => تأویل)
برخى در نقد تفسیر نماز به پیوستگى گفتهاند كه در كدام لغت و كدام تاریخ نماز به معناى پیوستگى میان اعضاى یك حزب یا پیوستگى به طور مطلق است؟ آرى قرآن در آیه «واعتَصِموا بِحَبلِاللّهِ جَمیعـًا و لاتَفَرَّقوا ...» (آل عمران/3، 103) به این پیوستگى توصیه كرده است.
2. در تفكر التقاطى «دنیا» همان زندگى در نظام سرمایهدارى و «آخرت» به معناى نظام عادلانه سوسیالیستى است كه بعد از آن نظام برقرار خواهد شد و «خلود» عبارت ازاین دانسته شده كه فرد در طریق تكامل جامعه فانى گردد، زیرا راه و تكامل جاودان است، هرچند فرد فانى است. در تفكر مزبور جمله «یَومٌ لا بَیعٌ فِیهِ ولا خِلـل» در آیه 31 ابراهیم/14 به معناى روزگارى كه در آن مبادله و شكاف طبقاتى نیست تفسیر مىشود. با كمترین آشنایى با قرآن مىتوان دریافت كه آیه یاد شده از روز رستاخیز سخن مىگوید كه نه خرید و فروشى در آن است و نه دوستى و رفاقت ثمر مىبخشد؛ نه روز دیگرى.همچنین قرآن «خلود و جاودانگى» را ویژه مؤمنان و پیشتازان تكامل و انقلاب ندانسته، بلكه كافران و منافقان را هم جاوید و خالد مىداند. در تفكر التقاطى جاودانگى آنها چگونه توجیه مىشود؟
3. در اندیشه التقاطى، فلسفه تاریخ براساس تضاد دیالكتیك توجیه شده و داستان هابیل و قابیل در قرآن فلسفه تاریخ و هابیل نماینده دوران اشتراك اولیه و دامدارى و قابیل نماینده عصر كشاورزى و مالكیت فردى معرفى مىشود كه اینگونه تأویلات به انكار شبیهتر است تا توجیه.
تنظیم برای تبیان: ابوذر سلطانی
منابع
پیرامون انقلاب اسلامى؛ تفسیر به رأى؛ تفسیر المنار؛ حركت و زمان در فلسفه اسلامى؛ سیر حكمت در اروپا؛ الصحاح تاجاللغة و صحاح العربیه؛ فرهنگ واژههاى انقلاب اسلامى؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجموعه آثار، استاد مطهرى؛ مطهرى افشاگر توطئه؛ المیزان فى تفسیر القرآن؛ نثر طوبى.
مجید زهدى و بخش فلسفه و كلام