تبیان، دستیار زندگی
هنر اسلامی دارای ماهیتی دینی و معنوی است كه نه تنها در بارزترین مظهر آن ، یعنی معماری مسجد بلكه همچنین در عرصه های خوش نویسی ، هنرهای تزئینی و تصویری جلوه گر است و در واقع ، تبلور روح ایمان توحیدی مسلمان است . در درون مرزهای جهان اسلام ، گوركانی هند ، ترك
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رابطه قرآن و هنر

رابطه قرآن و هنر

■انسان از آن هنگام كه در هبوط گرفتار آمد ، همواره اميد داشت تا روزي خود را به جايگاه حقيقي اش باز رساند ، همين اميد بود كه به او پويايي مقدسي بخشيد تا در حركت تكاملي خود در بازگشت به « فردوس برين » به هر ابزاري دست يابد تا مگر بتواند جام وصل را به دست آورد و جان خود را سيراب كند . بر اين مژده ، خداوند نيز تصريح مي كند :

« يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه »

اي انسان تو براي رسيدن به پروردگارت سعي بسيار داري و سرانجام به حضورش خواهي رسيد .( انشقاق / 16 )

و سرانجام در ميان راه هايي كه امتحان كرده بود . هنر و وحي را بهترين و مطمئن ترين راه ها يافت ؛ از يك سو ، با آفرينش

هر اثر هنري ، در واقع ، خاطره بهشت از دست رفته را زنده مي كرد و از سوي ديگر ، با نزول لوح محفوظ در قالب كلمات و آيات وحي ، تصوير آن را عيان مي ديد . از آن پس ، ديگر حجت بر او تمام گشت ، چه مي توانست هر كمبود و نقصاني را در آفرينش هنري خود با التجا به وحي جبران كند و از آن زمان بود كه انسان قدم به قدم مسير واقعي خود را شناخت .

تاريخ گواه است كه هر آينه انسان هنر را با مضامين روحاني و الهي آميخت و با ابزار خاكي درونمايه اي افلاكي آفريد ، به تعالي رسيد و هر اثر هنري كه بدين ترتيب آفريده شد ، به رغم پشت سر نهادن فراز و فرودهاي روزگار ، ماندگار شد و با ماندگاري خود ، هنرمند را نيز حتي در اين جهان فاني جاودان ساخت .

سخن گفتن از رابطه هنر و قرآن هم سهل است هم محال ؛ محال از اين نظر كه قرآن كلام بي واسطه خداوند است و هنر صرفاً تقليدي ـ هر چند خلاقانه ـ است از جلوه هاي هستي و بدين ترتيب هنر هرگز نمي تواند سر به ساحت رفيع قرآن برساند ؛ اما از نگاه ديگر ، هنر و قرآن يك جلوه از هستي اند ، بدين صورت كه از يك سو ، قرآن كريم دربردارنده عصاره رموز آفرينش است و از سوي ديگر ، هنر نيز در ماهيت خود جز آفرينش و تجلي بخشيدن به رموز هستي نيست ، چه ، هنرمند واقعي در خلق هر اثر هنري جلوه اي از جلوه هاي پنهان آفرينش را عيان مي سازد . از اين رو ، هنر مي تواند ـ در مفهوم راستين خود ـ بازگو كننده حقايق قرآني از زمان و مكان فراتر رود و در غايت خود ، در دل قرآن جاي گيرد .

قرآن در بردارنده همه آن چيزهايي است كه انسان براي رستگاري خود به آنها نياز دارد و از زمان جاري شدن وحي تاكنون ، منشا و سرچشمه پيدايش و تطور و تكامل حكمت ها و معارف ، شعر و ادب و هنرهايي همچون خوشنويسي ، تذهيب ، نگارگري و آداب تلاوت و قرائت بوده است .

رابطه قرآن و هنر

عظمت اين كتاب در جامعيت و كامل بودن آن است . زيرا سخن خداست و در همه قرون و اعصار ، انسان را به تفكر ، انديشه ، عقل و خردورزي دعوت مي كند و با وجود آن كه در قالب زباني مشخص و برپايه مقتضياتي معين نازل شده است فراتر از زمان و مكان و زبان ، شيوه و راهي پيش روي انسان مي نهد كه به شرط درك مكنوناتش هدايت گري مبين و صادق تواند بود : « انه لقرآن كريم . في كتاب مكنون ، لايمسه الا المطهرون » . به راستي قرآن كتابي است گرانمايه در كتاب و نوشته اي پنهان . كه جز پاكان دست بر آن ننهند .( واقعه / 77 ـ 79 )

از ديگر سو ، هنر نيز خلق و زيبايي نيست و غايت آن هم زيبايي و بيان آن نيست . هنرمند موحد در آفرينش خود ، تمام اشياي عالم را با همه كثرت ـ از زمين و آسمان تا جمادات و نباتات و از افلاك تا خاك ـ از خدا مي داند و در عين كثرت ، وحدت را مي نماياند . با اين تعبير ، هنر امري مقدس جلوه مي كند . اما همه اشكال هنرها مقدس نيستند .

اصالت در هنر مقدس بر اساس دستور ديني و باور مؤمنان معتقد شكل مي گيرد . ممكن است گونه اي از هنر در خدمت دين قرار گيرد و هنر ديني قلمداد شود اما هنر مقدسي نباشد زيرا چه بسا كه پيرايه ها و قرائت هاي متفاوت و تحريف ها از دين توسط زورمندان انجام گرفته ؛ اما هنري كه از اعتبار راسيتن قدسيت برخوردار بوده و تذكر دائمي حقيقت ازلي و ابدي را جلوه گر باشد ، ماهيتي مقدس دارد ؛ يعني با عنايت الهي توام است وسيله اي است براي تجلي ساحت قدسي و رهانيدن آن گوهر پاك و زيبا و در عين حال ارائه آن در قالبي جامع و آراسته و مقدس .

از اين روست كه هنر قدسي هم در درون و هم در بيرون عشق به حق را در ذات خود دارد و فارتر از يك مرز يا يك دوره يا حتي يك عمر عمل مي كند ؛ محدود به زمان و مكان خاصي نيست ، جوششي است از درون هنرمند كه همواره در گذر لحظه ها و ادوار جاري و ساري است زيرا اساس آن تقرب به حق و مقدس است .

عشق به يگانه محبوب و جميل هستي ، در اين ميان ، ساخت و ساز هيات آن را در عهده دارد تا چهره قدسي در هنر شكل گيرد .

بهره گيري و تاثيرپذيري از قرآن كريم در حوزه هاي گسترده فرهنگي و هنري در جهان اسلام ، سنتي جاري بوده است كه در فراز و فرود تاريخ به گونه اي مختلف ، رواج و رونق داشته است . اين سنت در ايران اسلامي نيز منشا پديداري آثار گرانقدري شده كه حجم گسترده و غناي بسيارش اين سامان را از ديگر سرزمين هاي اسلامي متمايز ساخته است .

بدين ترتيب ، قرآن و هنر را مي توان دو عطيه الهي دانست كه خداوند نزد انسان به امانت گذارده است تا از رهگذر آنها انسان بتواند روزنه اي به سوي نجات بگشايد

هنر از ديدگاه قرآن

■هنر نردباني است كه به بام حقيقت منتهي مي شود ، به شرط آنكه بر ديوار قرآن تكيه كند و در واقع « هنر ، پلكان اضطراري در آسمانخراش روح است . البته هنر در قرآن ، در بردارنده حسي اجتماعي انسان جز با ديانت ممكن نيست :

هيچ هنرمندي نمي تواند از جان و دل به كار بپردازد مگر آنكه احساس كند جماعتي از مردم مخاطب او هستند ... هر هنرمندي كه بخواهد به مرتبه عالي برسد ، بايد به حس اجتماعي مردم توسل جويد و تا كنون بالاترين « حس اجتماعي » همان ديانت بوده است . كساني كه رابطه ضروري ميان هنر و ديانت را منكرند ، بايد حس اجتماعي ديگري معادل ديانت پيدا كنند كه براي هنر ، يك مداومت تاريخي غير ديني را تضمين كند ...

هنر در قرآن تمايلات اين جهاني را براي دستيابي به آرمان هاي معنوي به كار مي گيرد و پا به پاي اشراق انقلابي هر لحظه پويا و پويا تر مي شود

خدمات متقابل قرآن و هنر

■با نزول قرآن و آشنا شدن مسلمانان با اين معجزه الهي رفته رفته قرآن در اعماق جانها نفوذ كرد و در اين ميان هنرمندان راستين كه به واسطه داشتند طبعي ظريف ، مستعد پذيرش انوار حق بودند با تمام وجود آن را پذيرفتند و در هنر خود به كار گرفتند .

هنر اسلامي داراي ماهيتي ديني و معنوي است كه نه تنها در بارزترين مظهر آن ، يعني معماري مسجد بلكه همچنين در عرصه هاي خوش نويسي ، هنرهاي تزئيني و تصويري جلوه گر است و در واقع ، تبلور روح ايمان توحيدي مسلمان است . در درون مرزهاي جهان اسلام ، گوركاني هند ، تركي عثماني و غيره پديدار شدند كه هر چند هر يك ويژگي هاي خاص خود را داشتند ولي در ذات خود به آرماني يگانه وفادار بودند كه همان روح آموزه هاي قرآني بود .

تاثير قرآن در جوامع اسلامي چنان گسترده بود كه تمام زوايا و شئون فرهنگ مسلمانان را تحت شعاع قرار داده و از آنجا كه هنر همواره بخش جدايي ناپذيري از جوامع بشري بوده است ، به نوبه خود داد و ستدهايي با قرآن داشته است . از يك سو مضامين قرآني در خدمت بيان هنري قرار گرفتند و در اشاعه و گسترش آموزه هاي وحي كوشيدند و از سوي ديگر ، هنر نيز به سهم خود در تقويت و گسترش جايگاه قرآن كوشيد . كم نيستند قرآن هاي نفيسي كه اكنون ، صرفاً از لحاظ جنبه هاي هنري مورد توجه محافل هنري جهان قرار دارند و در موزه ها و مجموعه هاي هنري سراسر جهان نگهداري مي شوند و از اين طريق قرآن نه تنها در جوامع اسلامي ، بلكه حتي در جوامع غير اسلامي نيز به واقعيت شايان توجهي دست يافته است

هنرهاي قرآن و قرآن هاي هنري

■در داد و ستدي كه هنر و قرآن با يكديگر داشته اند ، از يك سو ، هنرهايي ابداع شد و هنرهايي تكامل يافت و از سوي ديگر قطعات و مصحف هاي نفيسي از قرآن پديد آمد كه بر تارك هنر اسلامي مي درخشيد . از اين ميان ، به موارد ذيل مي توان اشاره كرد :

1ـ خوش نويسي :

رابطه قرآن و هنر

در ميان هنرهاي اسلامي خوش نويسي نزديك ترين پيوند را با قرآن دارد و اساساً علت و سرچشمه پيدايش اين هنر نيز قرآن بوده است . تا آنجا كه كتاب كلام الله مجيد هم توفيقي ربوبي محسوب مي شد و هم هنري زيبا ؛ در سر حلقه اين هنر نيز مولاي متقيان حضرت علي ابن ابي طالب حضور دارد كه خط كوفي را در مقام امامت و ولايت مطلق در اوج زيبايي و كمال كتابت فرمود . رفته رفته هنر خوشنويسي مي توانست به سبب دستيابي به كمال زيبايي شناختي به جايگاهي محوري در ميان ساير هنرهاي بصري دست يابد . فراوانند مصحف هاي شريفي كه تنها از جنبه منحصر به فرد بودن شيوه خوشنويسي شان اهميت هنري دارند . هنر خوشنويسي تا آنجا پيش رفت كه تنوع و گوناگوني شاخه هاي آن ـ از انواع خط هاي رايج گرفته تا نقاشي خط ـ هر يك مهارت و استادي خاص خود را مي طلبد

2ـ تذهيب :

رابطه قرآن و هنر

از آنجا كه عنصر جوهر اساسي اسلام قرآن است ، با برآمدن تمدن اسلامي هنر كتاب سازي رواج يافت و شكوفا شد . تذهيب ، هنر تزيين صفحات كتاب است كه هر چند پيش از اسلام در چين و ژاپن و برخي كشورهاي اروپايي قرون وسطي سوابق باستاني داشت ، اما اين دين اسلام ـ و مشخصاً كتاب قرآن ـ بود كه اين هنر را در سطحي وسيع پروراند و به اوج عظمت رساند تا جايي كه اكنون صفحات مذهب و جلدهاي طلا كاري شده قرآن زينت بخش موزه هاي سراسر جهان است .

3ـ نگار گري قصص قرآني :

قرآن سرشار از قصه ها و داستان هاي پند آموز است كه در آنها به گونه اي نمادين عبرت هاي بشري آورده شده است . اساساً بهره گيري قرآن از قالب قصه براي بيان مقصود خود ، نشانگر توجهي است كه به هنر و جنبه هاي هنري در آن شده است و اين خود يكي از وجوه اعجاز قرآن به شمار مي آيد . هنرمندان اسلامي نيز از اين ويژگي قرآن نهايت بهره را بردند و تصاويري بديع و شگفت انگيز از قصه هاي قرآني ( همچون خلقت آدم و حوا ، يوسف و زليخا ، سرگذشت بني اسرائيل و ... ) را در لابه لاي صفحات كتابها و تابلوها و حتي ديوار كاخ ها آفريدند .

4ـ كتيبه نويسي و كاشيكاري :

رابطه قرآن و هنر

همراه با باليدن تمدن اسلامي ، در سراسر سرزمين هاي اسلامي ساخت و ساز مساجد رونق گرفت و هنرمندان مسلمان نهايت تلاش خود را در زيبا سازي مساجد به كار گرفتند كه از جمله اين تلاش ها نوشتن آيات قرآن بر روي كاشي ها و كتيبه هاي زيبا بود ؛ به گونه اي كه رفته رفته سبك هاي متنوعي در كاشيكاري و كتيبه نويسي پديد آمد و به هنر مستقلي تبديل شد و همراه آنها از انواع ريزه كاري هايي همچون معرق كاري و نقش گل و بته و جز اين ها بهره گرفته شد .

5ـ قرآن و هنر كلامي :

قرائت و حفظ قرآن مجيد ، به ويژه در اوايل اسلام ، از نخستين واجبات مسلمانان بوده است . عبارات قرآني به زبان گويندگان و نويسندگان جاري بود و در هر كار از دين ، شرع ، لغت ، انشا ، تهذيب اخلاق ، تدبير قول و سياست مدن مرجعيت يافته بود . خطيبان ، نويسندگان و شاعران از سبك قرآني بهره ها گرفته اند . از قصص قرآني بارها در شعر شاعران به تلميح اشاره رفته است . تقريباً هيچ نويسنده يا شاعر مسلماني نبوده است كه در تجربه هاي ادبي ـ شعري خود از مضامين قرآني استفاده نكرده باشد . اين رابطه به يقين دوسويه بوده است : از يك سو ، ادبيات در نشر و اشاعه مفاهيم قرآني كوشيده است و از سوي ديگر ، بهره گيري از همين مفاهيم قرآني ، رمز پرباري و غناي هنر كلامي ( شعر ، داستان ، قصه و ... ) بوده است .

بديهي است كه رابطه هنر با قرآن صرفاً به چند مورد ياد شده خلاصه نمي شود و شاخه هاي هنري بسيار ديگري نيز هستند كه مستقيم يا غير مستقيم از قرآن تاثير پذيرفته اند يا در ترويج آن مؤثر بوده اند ؛ هنرهاي همچون معماري ، قاليبافي ، نساجي ، سفالگري و جز اينها


منبع: سايت شميم

تنظیم:امید واضحی آشتیانی_حوزه علمیه تبیان