تبیان، دستیار زندگی
گوشوار عرش ،شعر ، اربعین
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گوشوار عرش[1]

گوشوار عرش

در این دل شكسته به غیر از شراره نیست

همراه من به جز جگر پاره‌پاره نیست

می‌ریزد از دو چشم‌ترم، اشك بی‌‌كسی

دیگر به آسمان دلم، یك ستاره نیست

خون خدا! تو مرگ مرا از خدا بخواه

«در كار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست»(2)

دریای غم، گرفته رهم را ز چار سو

بر هر طرف كه دیده گشایم، كناره نیست

تاب و توان نمانده كه گویم چها گذشت

تاب سخن كجا؟ كه توان اشاره نیست

ای گوشوار عرش! ز جا خیز و خود ببین

بر گوش دختران تو، یك گوشواره نیست

یك جرعه آب خورده رباب و هزار حیف!

شیر آمده به سینه ولی شیر‌خواره نیست

با اشك دیده، غسل زیارت نموده‌ام

خوش‌تر ز قتلگاه تو، «‌دار الزّیاره» نیست

با این سكوت خود به خدا! می‌كُشی مرا

با من سخن بگو، دلم از سنگ خاره نیست

حسینی، سیّد محسن

پی نوشت:

[1] دست‌نوشته‌ی شاعر.

(2)این بیت زبان‌زد از «حافظ» است.

بخش ادبیات تبیان

انتخاب شعر :جواد هاشمی