فیلم ترسناک در ایران
2 دهه پیش مرحوم حمید رخشانی با «شب بیست و نهم» اولین فیلم ترسناك سینمای پس از انقلاب را كارگردانی كرد .
فیلمی كه بهخوبی مفهوم ترس را با مفاهیم ایرانی منطبق كرده بود ولی نگاه از بالا و روشنفكرانه منتقدان آن دوران، این تجربه را كاملا نادیده گرفت و مدیریت سینمایی وقت هم به فیلم بیاعتنایی كرد و با درجه كیفی «جیم» در شرایطی نامطلوب اكرانش كرد. به این ترتیب نه سازنده «شب بیست و نهم» این تجربه را پی گرفت و نه دیگران به دنبال چنین مسیری رفتند.
فیلمی كه بهخوبی مفهوم ترس را با مفاهیم ایرانی منطبق كرده بود ولی نگاه از بالا و روشنفكرانه منتقدان آن دوران، این تجربه را كاملا نادیده گرفت و مدیریت سینمایی وقت هم به فیلم بیاعتنایی كرد و با درجه كیفی «جیم» در شرایطی نامطلوب اكرانش كرد. به این ترتیب نه سازنده «شب بیست و نهم» این تجربه را پی گرفت و نه دیگران به دنبال چنین مسیری رفتند.
سینمای ژانرگریز ایران، به معدود تجربههایش در ژانرهای كمتر جدی گرفته شده، عموما بیاعتنا بوده تا عملا 2 ژانر مشخص (بی آنكه با مفهوم ژانر منطبق باشند) بر آن سلطه داشته باشند: فیلمفارسی و فیلم جشنوارهای.
در چنین شرایطی است كه باید تجربهای از جنس «حریم» را با وجود كاستیهایش جدی گرفت و مغتنم شمرد.
«حریم» به عنوان فیلمی داستانگو، چیزهای زیادی كم دارد. فیلم موقعیتهایی را میسازد و روایت داستانی را آغاز میكند كه در میانهها چنان كه باید پرورشش نمیدهد.
اینجا دیگر صحبت از كمبود مصالح داستانی نیست چون داستان به صورت بالقوه قابلیتهایی دارد كه فیلمنامهنویسان به عمد یا به سهو نخواستهاند خیلی به آن بپردازند. با چنین فیلمنامهای، فیلمساز چندباری هم تماشاگر را از كاراكترها جلو میاندازد و با این همه فیلم تا انتها سرپا میماند و مخاطب خود را حفظ میكند.
رضا خطیبی كارگردان «حریم» نشان میدهد كه فیلم زیاد دیده است و با زیرگونههای ژانر وحشت آشنایی كامل دارد. اینكه فیلمنامه پرو پیمانی ننوشته بخشی از آن به ضعف عمومی سینمای ایران در این حیطه باز میگردد و او در عوض موفق میشود با اجرای خوبش تا اندازهای مشكل داستان را كمرنگ كند.
در سینمایی كه چندان میانهای با استاندارد بودن ندارد و به محصولاتی كه در آن اجرا سهلانگارانه است، عادت كردهاند «حریم» به عنوان نمونهای استاندارد و خوش ساخت تجربهای با ارزش است. خلأهای داستانی را هم میشود به پای ضعف ریشهای فیلمنامهنویسی در سینمای ایران گذاشت و در عوض از ظرافتهای كارگردانی لذت برد.
فیلمهای وحشت ایرانی، اغلب به دلیل اجرای بد، در عمل به كمدیهای ناخواسته تبدیل میشوند و تماشاگر را به جای آنكه بترسانند میخندانند! «حریم» خوشبختانه چنین مشكلی ندارد و در لحظاتی- به خصوص در نیمه دوم فیلم – تماشاگر را غافلگیر میكند و میترساند.
كارگردان از جنگل استفاده مطلوبی میكند و فضای رعبآلودی میسازد. در این مسیر هم از حاشیه صوتی استفاده درستی میكند و هم در شكلدهی ساختار بصری موفق میشود حسی از تعلیق و ترس را با پرداختی استاندارد متبلور كند.
«حریم» اگر فیلمنامهاش هم به پای اجرا و كارگردانیاش میرسید، به نمونهای درخشان در نوع خودش تبدیل میشد. در شمایل فعلی اما ، فیلم كوششی است قابل قبول و تجربهای مغتنم كه نشان میدهد كارگردانان ایرانی هم میتوانند فیلم وحشت بسازند.
خطیبی در انتخاب لحن اثر و تغییر مسیرهایی كه میدهد تحت تاثیر برخی از فیلمهای سینمای روز جهان نشان میدهد. مثلا فیلم با مولفههای سینمای معمایی شروع میشود و از نیمه به بعد به فیلم وحشت تبدیل میشود و این كار را هم چنان به تدریج انجام میدهد كه تماشاگر چندان آن را حس نمیكند.
فیلمهای وحشت ایرانی، اغلب به دلیل اجرای بد، در عمل به كمدیهای ناخواسته تبدیل میشوند و تماشاگر را به جای آنكه بترسانند میخندانند! «حریم» خوشبختانه چنین مشكلی ندارد و در لحظاتی- به خصوص در نیمه دوم فیلم – تماشاگر را غافلگیر میكند و میترساند.
محمداحمدی به عنوان فیلمبردار سهم زیادی در توفیق فیلم دارد. حركتهای دوربین حساب شده و همسو با حال و هوا و فضایی است كه «حریم» در بستر آن شكل میگیرد.
در سینمایی كه چندان میانهای با استاندارد بودن ندارد و به محصولاتی كه در آن اجرا سهلانگارانه است، عادت كردهاند «حریم» به عنوان نمونهای استاندارد و خوش ساخت تجربهای با ارزش است. خلأهای داستانی را هم میشود به پای ضعف ریشهای فیلمنامهنویسی در سینمای ایران گذاشت و در عوض از ظرافتهای كارگردانی لذت برد.
منبع : همشهری
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی