تبیان، دستیار زندگی
تصویری که از نوح نبی الله در فیلم «نوح»به نمایش در می آید بیشتر شبیه یک اقتباس سمبولیک است .فقط دست مایه ای تاریخی برای اثبات نظریه ای مربوط به عصر حاضر شده.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک فیلم انحرافی دیگر درباره پیامبران


تصویری که از نوح نبی الله در فیلم «نوح»به نمایش در می آید بیشتر شبیه یک اقتباس سمبولیک است .فقط دست مایه ای تاریخی برای اثبات نظریه ای مربوط به عصر حاضر شده.

فیلم «نوح

کارکرد اجتماعی و فلسفی فیلمی مثل نوح در جنجال های رسانه ای مفهوم خود را از دست می دهد و در گیر شدن در باب ممنوعیت ها و سانسور و ... باعث می شود مسیر در پیش چنین تفکری کاملا مورد بررسی قرار نگیرد .

در میان جوامع مسلمان به همین که تصویر یکی ازپیامبران الهی بازسازی شده است اشکال وارد می کنند و طبیعی است که همین نکته ، قاطبه جامعه را از تاثیر فلسفی چنین فیلم هایی غافل می کند . در میان آرا محافل مسیحی نیز عدم تطبیق با متون عهد جدید را ملاک این تحریم می دانند .

نوح در واقع یک برداشت آزاد از یک رویداد دینی و تاریخی است . رویدادی که بیش از هر اتفاق دیگری در آموزه های دینی مورد بررسی و بحث قرار می گیرد . از این روی که به نوعی ادامه ی داستان آفرینش است و البته سر آغاز بشریت نوین در مفهوم فلسفی.

با این وجود نوح - نسخه ی دارن آرنوفسکی- در پی مطرح کردن سوال نیست و در واقع با نوع قرائتش تصویر فلسفی متفاوتی در ذهن مخاطب ارائه می کند . و از قضا همین بخش مسیر فیلم سازی در هالیوود است که بسیار زیرکانه در پی خلط مباحث دینی و تاریخی است .

در جایی کارگردان فیلم در توجیه و یا دفاع از فیلمش گفته که این فیلم نوعی برداشت آزاد از داستان نوح است که برای هر دو گروه مخاطب فیلم معنی پیدا می کند . چه کسانی که به این واقعه به چشم یک رویداد تاریخی ، دینی و واقعی می نگرند و هم آنانی که آن را افسانه می پندارند . از همین اظهار نظر به ظاهر ساده می شود به ریشه های این نوع برخورد با پدیده های دینی پی برد . این که قائلیت به افسانه بودن در مرحله ی طرح ، خود بخشی از مجال به حذف گزینه های حقیقی از یک موضوعیت مشخص است . به هر حال موضوع بحث ما یک فیلم است . فیلمی که با داستان پیش می رود و پیش از این هم در میان متون نمایشی که خاستگاهشان سینما و پیشتر تئاتر بوده است چنین قرائت هایی را سراغ داریم . برای نمونه از زندگی ژاندارک فیلم های زیادی ساخته شده است که روایت های متفاوتی دارند. حتی در مورد زندگی مسیح (ع) نیز این قرائت های مختلف وجود داشته و البته همیشه مورد مناقشه بوده است . اما زمانی این مناقشه به بحرانی در میان محافل مذهبی و روشنفکری تبدیل شده است که آرا فلسفی در گذر از یک برداشت آزاد به یک تعمیم مدرن منحرف شده است . به عنوان مصداق مشابه به آخرین وسوسه ی مسیح می توان اشاره کرد .

کارگردان فیلم در توجیه و یا دفاع از فیلمش گفته که این فیلم نوعی برداشت آزاد از داستان نوح است که برای هر دو گروه مخاطب فیلم معنی پیدا می کند . چه کسانی که به این واقعه به چشم یک رویداد تاریخی ، دینی و واقعی می نگرند و هم آنانی که آن را افسانه می پندارند

اسکورسیزی آخرین وسوسه ی مسیح را از روی کتابی به همین نام (نوشته ی نیکوس کازانزاکیس) ساخت و در موقع اکران هم با مخالفت های زیادی مواجه شد . اسکورسیزی در آن فیلم از برداشت آزاد و قرائتی امروزی و فلسفی تا نمایش صحنه های خلاف عادت فیلم های مذهبی پیش رفت و پایه گذار دیدگاهی دراماتیک در این چنین فیلم هایی بود . با این که آخرین وسوسه ی مسیح را محصول فضای ادبیات داستانی باید بدانیم اما نوع پرداخت سینمایی در این فیلم موجب شد تا این نوع نگاه فلسفی در واقع دست مایه ای به نام سینما ثبت شود و از آن به بعد بود که در دیگر متون نمایشی چنین دیدگاهی ادامه پیدا کرد .

بنا به اعتقاد مسیحیت که برای مصلوب شدن مسیح وجه حقیقی قائلند ( در حالی که به اعتقاد مسلمانان هرگز حضرت مسیح دستگیر و به صلیب کشیده نشده اند ) در لحظه ی واپسین ، مسیح لبخندی می زند که در یک جمله داستان آخرین وسوسه ی مسیح به این لبخند می پردازد . این که شاید مسیح با آن لبخند تصویر اندیشه ای را نمایش داده که شاید انتخاب نکردن مسیری مبارز گونه و الهی چه سرانجامی برایش در پیش خواهد داشت .

نوح نبی

در نوح هم علاوه بر سوالات فراوانی که در ذهن مخاطب ایجاد می کند آغازگر تلقین یک نقص ناخواسته به الهی بودن روح بشر امروز است . این جانبداری اومانیستی که اتفاقا ارزش حداقلی را نیز از انسان می گیرد در سطح قرار می گیرد و در دو مکالمه ی مشخص فیلم وجود دارد . اول جایی که پادشاه با نوح به مجادله می پردازد و خودش را پرچمدار محافظت از قابلیت های انسانی می شمرد و در جای دیگر مکالمه ی نوح با ایلا همسر پسرش چنین گفت و گوی مشابهی دارد . ظاهر پادشاه و اکت های نمایشی اش یادآور ضدقهرمان هاست در حالی که دیدگاهش بشری است . خب با این وجود می توانیم این توجیه را داشته باشیم که حرف های اخلاقی و انسان دوستانه می تواند از زبان یک موجود شر صادر شود . اما آن جایی که نوح در پایان فیلم همین حرف ها را از زبان عروسش می شنود و به موجودی منفعل تبدیل می شود که در میان بازماندگان سیل انگار از پایین ترین درجه درک حقایق بهره می برد کارکرد دراز مدت چنین فیلم هایی مشخص می شود .

در میان روایات تاریخی که هم در عهد عتیق و عهد جدید آمده است و هم در متون اسلامی اعتقاد به داشتن فرزند برای قابیل وجودندارد . اما با دیدگاهی مایوسانه در این فیلم این گونه مطرح می شود که سرنوشت ناگزیر بشر با آن قسم از هویتش رقم می خورد که خود نقشی در آن نداشته است .

در این فیلم نوح تصمیم ندارد جز خانواده اش هیچ انسانی را نجات دهد و دلیل این فقط دستور عنوان می شود و بعد در میانه ی گفت و گوهای اشخاص فرعی این طور می آید که انگار این ناگزیری از سر تقدیر محتوم است و جبر از نسل قابیل بودن چنین بلایی سر آدمی می آورد . در بسیاری از روایات وقتی هابیل به دست قابیل کشته می شود ، ادامه ی نسل آدم از شیث پدید می آید و اصلا قابیل هیچ فرزندی ندارد . حتی اگر دیدگاه فیلم در مورد نسل قابیل را بپذیریم وجود تنها یک خانواده پنج شش نفره از نسل شیث شبهه برانگیز خواهد بود .

در تمامی متون دینی از ارشادهای نوح سخن به میان آمده است . دعوت نوح به توحید و به تبع آن نجات از عذاب این جهانی و اخروی . با این که در فیلم هرگز نوح را در کنار قومش و یا در حال ارشاد نمی بینیم . هرگز از نوح عملی انسانی سر نمی زند که وجوه یک نبی الهی را متبادر کند . نوح در حدی مهربانی دارد که همسرش و پسرانش دارند و در بسیاری موارد باید به توصیه و نهیب خانواده اش میل رحم را در خود زنده نگه دارد .

مجتبی شاعری

بخش سینما وتلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

بچه رزماری

حمله به وال استریت

دوازده سالی که فراموش نمی شود