یك تریلر مسحوركننده و روانشناختی
نگاهی به مستند تحسینشدهی «ماهیسیاه» ساختهی گابریلا كاوپِرسوِیت
ماهیسیاه Blackfish
كارگردان: گابریلا كاوپِرسوِیت. فیلمنامه: گ. كاوپِرسوِیت، اِلی ب. دِسپرِس. مستند، 83 دقیقه. محصول 2013
این مستند دربارهی تیلیكام است. یك وال قاتل كه در یك پارك آبی تفریحی به نام «دنیای آبی» زندگی میكند و تا به حال سه نفر، از جمله یك مربی درجهی یك، را به قتل رسانده است.
ماهیسیاه یك تریلر مسحوركننده و روانشناختی است كه در مركزش یك وال قاتل زخمی قرار گرفته است. این فیلم حتی از مستند خلیج (The Cove) كه سال 2008 برندهی اسكار شد هم فراتر میرود و حملهی مستقیمی به مجموعهی تفریحی «دنیای آبی» (Sea World) میكند كه در آن این پستانداران دریایی را در اسارت نگهداری میكنند. فیلم گابریلا كاوپِرسوِیت به عنوان مستندی كه روی یك موضوع متمركز میشود، فیلمی بهحق، منصفانه، فریبنده و كاملاً موفق است كه از ویدئوهای آرشیوی تكاندهنده و شهادت مربیهای سابق اوركاها (orca: نام دیگر وال قاتل) بهره میبرد تا با مداركی موثق از این گونهی باشكوه دفاع كند. «مگنولیا» و «سیانان فیلمز» ابزار آموزشی/ فرهنگی قدرتمندی را در دست دارند كه میتوانند علاوه بر نمایش عمومی و پخش از شبكههای كابلی، از آن در دیگر محافل علمی هم استفاده كنند.
شخصیت اصلی ماهیسیاه تیلیكام نام دارد كه یك اوركای نر دوازده هزار پوندی است. این وال قاتل در طول بیستوچند سالی كه به عنوان جاذبهی یك پارك تفریحی نگهداری شده، باعث مرگ سه نفر شده است. آخرین قربانی دان برانچو بود، مربی باتجربه و كاركشتهی مجموعهی «دنیای آبی» كه مرگش در ماه فوریهی سال 2010 به عنوان یك تراژدی انسانی تصویر شد؛ یك تراژدی كه میتوانست هرگز روی ندهد اگر این وال از همان ابتدا مورد بیرحمی قرار نمیگرفت و با زندانی شدن در یك محیط بسته و كوچك مورد آزار و اذیت قرار نمیگرفت. كاوپِرسوِیت با مربیهای سابق متعددی مصاحبه میكند كه با علاقه و مهری عمیق دربارهی والهایی صحبت میكنند كه با آنها كار میكردند. اما احساس گناه كاملاً آشكاری حرفهای آنها را در بر میگیرد. ظاهراً آنها بهخوبی میدانند كه برای تفریح آدمها چهطور در خدمت استثمار این موجودات بیگناه قرار گرفتهاند. دیگر منبع مهم و ارزشمندی كه این مستند در اختیار داشته، محقق و فعالی با نام هاوارد گَرِت است كه نهفقط ادعاهای دروغین «دنیای آبی» مبنی بر طول عمر بیشتر این والها در اسارت را برملا میكند و میگوید كه اوركاها به طور طبیعی در زیستگاهشان عمری بهمراتب بیشتر دارند، بلكه به این موضوع هم اشاره میكند كه این جانداران در حیاتوحش برای انسانها كاملاً بیخطر هستند؛ و تنها چیزی كه این موجودات بهشدت احساسی به آن نیاز دارند رهایی در دریاهای آزاد است (از قرار معلوم هرگز موردی از حملهی آنها به انسانها در حیاتوحش گزارش نشده است). فیلم سپس شرح حال روانشناختی مجابكنندهای را از تیلیكام ارائه میدهد كه پس از اسیر شدن در سال 1983، در یك پارك تفریحی كانادایی با نام «سرزمین دریایی پاسیفیك» نگهداری میشد كه حالا تعطیل شده است. تیلیكام در آنجا با روشهای آموزشی كاملاً سوءاستفادهآمیزی پرورش داده میشود و بارها در مخزن خودش مورد حملهی دو وال مادهی دیگر كه بزرگتر از او هستند قرار میگیرد و صدمه میبیند. اولین قربانی انسانی تیلیكام یك مربی جوان به نام كِلتی بیرن است كه سر میخورد و درون مخزن میافتد. هر سه وال به او حمله و در نهایت او را غرق میكنند.
فیلم گابریلا كاوپِرسوِیت به عنوان مستندی كه روی یك موضوع متمركز میشود، فیلمی بهحق، منصفانه، فریبنده و كاملاً موفق است كه از ویدئوهای آرشیوی تكاندهنده و شهادت مربیهای سابق اوركاها (orca: نام دیگر وال قاتل) بهره میبرد تا با مداركی موثق از این گونهی باشكوه دفاع كند.
تیلیكام در سال 1992 به «دنیای آبی» شهر اورلاندو منتقل میشود و فیلم نهفقط نشان میدهد كه ضربههای جسمی و تشویش و هراس این حیوان دریایی با او منتقل میشود بلكه میبینیم كه مسئولان این پارك هم در جریان سابقهی خشونتبار ارمغانی كه به دست آوردهاند، قرار نمیگیرند و البته تلاشی هم برای پی بردن به گذشتهی این جاندار دریایی به خرج نمیدهند. موضوع عجیب و غافلگیركنندهای نیست كه هیچ وكیل و نمایندهای از «دنیای آبی» پای دوربین و مصاحبهی كاوپِرسوِیت ننشسته است. بنابراین این برداشت و تصور در فیلم ایجاد شده است كه سازمانی (كه وضع مالی خوبی دارد) بر خلاف همهی ادعاهایش مبنی بر رفتار انسانی و حرفهای با حیوانات، شیوهها و كارهایی را انجام میدهد كه اساساً با رفاه و سلامت حیوانات در تعارض است و علاوه بر این موضوع، از پذیرفتن هر گونه مسئولیتی هم شانه خالی میكند.
حتی زمانی كه یك مربی سابق به توصیف رنج و اندوه اوركای مادر و آن جیغهای فراطبیعیاش (كه روی حاشیهی صوتی فیلم شبیهسازی شده) هنگام جدایی از فرزندش میپردازد، هیچ گونه جذابیت احساسی مبرم یا میلِ انسانگونه و سادهلوحانهای در فیلم احساس نمیشود. اصول و باورهای اخلاقی كه در برابر اسارت این حیوانات خودشان را نشان میدهند، بر خلاف مستند خلیج، منوط به نگاه سرخوشانه به این گونههای جانوری خاص نیست بلكه به عواقب نگرانكنندهی درافتادن با مام طبیعت برمیگردند.
این عواقب در طول فیلم بهواسطهی ویدئوكلیپهای متعددی از افتادن، سر خوردن یا كشیده شدن مربیها به داخل مخزن اوركاهای نهچندان راضی به نمایش گذاشته میشود. اوركاها معمولاً با كشیدن مزاحم به زیر آب، گاهی برای چند دقیقهی متوالی واكنش نشان میدهند. نتایج چنین درگیریهایی معمولاً مرگبار نیست اما به هر حال وحشتانگیز است و بیشباهت به ویدئوهایی نیست كه از حملهی حیوانات در یوتیوب یافت میشود. تصاویر آرشیوی كه به مرگ برانچو میانجامند، بازبینی میشوند و با دقت مورد بررسی قرار میگیرند؛ و از وضع روحی تیلیكام در آن روز گرفته تا تلاشهای بعدی «دنیای آبی» در كنترل آسیبها و خسارات وارده با مقصر دانستن خود مربی به تصویر كشیده میشوند. ماهیسیاه به استثنای زمختی و زنندگی تصاویر آرشیوی، با مهارت و استادی فیلمبرداری و تدوین شده است. موسیقی متنِ جف بیل هم توأمان اضطرار شوم و شگفتی طبیعی تصاویر را تلقین میكند.
* killer whale: گونهای از والهای درنده كه به دلفینها و سایر والها حمله میكنند؛ این جانوران خیلی باهوش هستند و بهراحتی میشود آنها را تعلیم داد.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع : ماهنامه سینمایی فیلم / جاستین چَنگ/ ترجمهی رضا حسینی
مطالب مرتبط:
چهار فیلم مستند ایرانی در جشنواره كانادا