تبیان، دستیار زندگی

و اینک بهشت

دفاع در مقابل دشمن یک امر فطری و عقلی است و خداوند به هر موجود زنده ای ابزار دفاعی خاصی داده است. ولی این ابزار دفاعی در انسانها به دلیل داشتن قوه تعقل متنوع و گوناگون است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 

نگاهی به فیلم اینک بهشت

 

عملیات استشهادی در جهان امروز چیز تازه ای نیست. قرن بیستم ما از این کامیکازه ها بسیار به خود دیده است، اما در سه دهه پایانی قرن پیش تنها صهیونیستها نبودند که خواب راحت از چشمان شان گریخته بود، داستان انفجار برج های دوقلوی تجارت جهانی این پدیده را تبدیل به بحث روز تمام رسانه ها کرد. دیگر انفجار برای انتقام از سربازان صهیونیست در تل آویو با میانگین سی کشته مطرح نبود و این ماجرا ابعاد جدیدی به خود دید! آیا پای رژیم صهیونست در تبدیل عملیات استشهادی به انتحاری در اذهان عمومی وجود دارد؟.

دنیا بعد از پایان جنگ دوم جهانی کم کم با فراموش کردن کامیکازه های ژاپنی داشت آرامش در خیابان ها را زیر دندان مزه مزه می کرد، که کشوری جعلی با نام اسرائیل شکل گرفت، جنبش آزادی بخش فلسطین برای انتقام جنایات صهیونیست‌ها در سال 1964 شروع به انجام عملیات چریکی علیه صهیونیست ها کرد. کمتر از سه سال بعد ، زمانی که کرانه غربی و نوار غزه به اشغال در آمد، مبارزان فلسطینی در دهه هفتاد توانستند به هدف اولیه خود، یعنی جلب توجه افکار عمومی دنیا به ظلمی که بر ملت شان روا داشته شده بود، نائل شوند.

دهه هشتاد و نود میلادی اوج این عملیات‌ها برای مبارزه با متجاوزین بود تا آنکه پای صهیونیست‌ها برای تغییر ماهیت و نگاه مردم جهان به این نوع عملیاتها باز شد و در سال 1999 فیلمی با عنوان تروریست ساخته سانتوش سیوان ساخته شد. قصه دختری جوان که به قصد انجام عملیات عازم ماموریت می شود، اما در هنگام تهیه مقدمات کار با زندگی، عشق و انسان ها آشنا می شود. این فیلم که بر اساس ماجرای ترور راجیو گاندی ساخته شده بود، پایانی مبهم داشت و تماشاگر را با این سوال تنها می گذاشت که آیا دختر مرگ را انتخاب خواهد کرد یا زندگی را؟

.

پسا فیلم تروریست، فیلم اینک بهشت داستان دو جوان فلسطینی در آخرین چهل و هشت ساعت زندگی شان است. فیلم در نابلس می گذرد. روزی هم چون روزهای دیگر که زندگی اهالی به دلیل حملات هر روز اسرائیلی ها به نحی بند است. سعید و خالد دو دوست که از کودکی با هم بزرگ شده اند اوقات شان را با کار در یک تعمیرگاه ، نوشیدن چای و کشیدن قلیان می گذراند. به نظر نمی رسد که آنها از دلباختگان انتفاضه باشند. مخصوصاً سعید که بعد از آشنایی با سوها زندگی اش رنگی تازه به خود گرفته ، تا این که مردی برای شان خبر می آورد که برای انجام عملیاتی در تل آویو برگزیده شده اند. آن دو که آرزو داشته اند شهید شوند، مردن در کنار همدیگر – بهترین دوست خود – را برگزیده اند .

پس از آخرین دیدار با اعضای خانواده ، سعید به دیدن سوها می رود . سوها انسانی تحصیل کرده و میانه رو است و می خواهد بداند چرا سعید خواستار قطع رابطه ای در حال شکوفایی است . او هم دختر یک شهید است، اما چنین عملیاتی – حتی مبارزه مسلحانه - را نمی پسندد.

ابو اسد کارگردان این فیلم با نادیده گرفتن نقش کشورهایی مانند انگلیس و جنایات صهیونیست ها فلسطینیان را به خشونت محکوم میکند و  انتخاب راه های خشونت آمیز را نتیجه اشغال دراز مدت کرانه غربی می داندو ابو اسد در این فیلم میگوید هر کسی خواستار رسیدن به بهشت است ، اما بهشت من و شما با هم تفاوت بسیار دارد و نکته مهم این است: چه کسی چشم انداز این بهشت را برای ما ترسیم کرده است؟!

ابو اسد بیننده را به کنار آمدن با ظلم تشویق میکند و به کلی مبارزه برای آزادی قدس از دست صهیونیستها رو خشونت طلبی نمایش میدهد. ابو اسد با وجود روایت داستان از دیدگاه دو قهرمان خود با نشان دادن خصلت های انسانی آنها به شکلی موشکافانه و حتی بی رحمانه سرشت آنها و کارشان را می کاود. این که چرا چنین آدم هایی به انجام این کار رغبت نشان می دهند سوال اصلی فیلم است. ابو اسد می گوید چنین کاری فرجام یک مغزشویی گسترده است، چیزی که این روزها در گروه هایی مانند طالبان و القاعده میبینیم، اما تا کنون فیلمی به زبان عربی علیه آنها ساخته نشده است.

دو صحنه کلیدی در فیلم وجود دارد که از تاثیر گذارترین لحظات فیلم نیز به شمار می روند. اولی گفت و گوی میان سعید و سوهاست. سوها از سعید می پرسد آیا تا به حال به سینما رفته یا نه؟ سعید در پاسخ به او جمله ای معنی دار بر زبان می راند : " فقط یک بار، آن هم برای آتش زدن یک سینما بعد از به هم خوردن تظاهرات" سوها می پرسد: چرا؟ و سعید جواب می دهد: " چرا ما؟ " .

 

در این صحنه‌ها کارگردان با در مقابل هم قرار دادن هنر و مبارزه میخواهد این موضوع را القا کند که نقش های اصلی این فیلم پس از فریب خوردن قصد اتش زدن محل‌هایی که مرکز صلح و هنر هستند را دارند

بعد از انفجار سیاهی و سکوت پرده را می پوشاند. در میانه فیلم هنگام بستن کمربند انفجاری جوان ها پرسیده بودند بعد از انفجار چه خواهد شد، آیا بلافاصله فرشتگانی برای بردن آنها به بهشت خواهند آمد؟ و پاسخ شنیده بود: مسلماً. اما کارگردان میگوید بهشتی در کار نیست و بهشت را فقط می توانید اینجا و امروز در کنار صهیونیست‌ها پیدا کنید. چون درون واپسین کادر های فیلم سیاهی است و سکوت و خلاء...

به راستی چرا هیچ کس تا کنون درباره نا آگاهی مردم درباره تفاوتهای عملیات استشهادی و انتحاری چیزی نگفته است؟ آیا مردمی که هیچ وسیله‌ای جز جانشان برای دفاع از خود و وطن نداشتند توسط سینما هم رده تروریست های طالبان وو القاعده قرار خواهند گرفت؟

دفاع در مقابل دشمن یک امر فطری و عقلی است و خداوند به هر موجود زنده ای ابزار دفاعی خاصی داده است. ولی این ابزار دفاعی در انسانها به دلیل داشتن قوه تعقل متنوع و گوناگون است و هر قوم و ملتی با توجه به تواناییهایی که دارد از شیوه ها و ابزار دفاعی مناسب حال خود استفاده می کند. یکی از روشهای دفاعی که اخیرا مجاهدین مسلمان در سرزمین های اشغال شده مسلمین بخصوص سرزمین فلسطینی علیه نیروهای متجاوز و اشغالگر به کار گرفته اند، عملیات استشهادی است. بسیاری از مردم مسلمان درباره حکم شرعی این نوع عملیات از مراجع تقلید و فقهاء اسلام سؤال و استفتاء کرده اند.

بعضی از فقهای معاصر شیعه و اهل سنت به سؤال مذکور پاسخ داده و اکثر آنها با شرایطی، عملیات استشهادی علیه دشمنان متجاوز واشغالگر را جایز ومشروع دانسته اند. نگارنده این سطور نظرات فقهای اسلام را درباره این نوع عملیات از منابع مختلف و از طریق استفتا جمع آوری نموده و به بررسی آنها پرداخته است. مجموع این نظرات در سه محور مشروعیت عملیات استشهادی، شرایط این نوع عملیات و تفاوت آن با انتحار و عملیات انتحاری، بیان می شود، ابتدا لازم است بعضی از واژه هایی که در این مقاله بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند، تعریف شود.