تبیان، دستیار زندگی
زندگی جای دیگریست با سراغ گرفتن از اصیل و تاثیر گذارترین مفهوم بشری یعنی مرگ و رویارویی مستقیم شخصیتهای داستانش با آن، هرآنچه داشته را در سبد حرکت شخصیت ها روی نوار باریک مرگ و زندگی قرار داده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوار باریک مرگ

نگاهی به "زندگی جای دیگریست" ساخته منوچهر هادی


"زندگی جای دیگریست" با سراغ گرفتن از اصیل و تاثیر گذارترین مفهوم بشری یعنی مرگ و رویارویی مستقیم شخصیتهای داستانش با آن، هرآنچه داشته را در سبد حرکت شخصیت ها روی نوار باریک مرگ و زندگی قرار داده است.

زندگی جای دیگری است

فیلمنامه نویسان این فیلم با کنار هم قرار دادن شخصیت هایی که هریک به نوعی درگیر چگونه زندگی کردن و چگونه مردن هستند به روایت کشمکش های درونی و بیرونی آنها پرداخته اند. در دنیای فیلمنامه "زندگی جای دیگریست" یکی در تلاش است از مرگ رهایی یابد و از اعدام جان سالم به در ببرد و دیگری در فکر آن است که چگونه فرجامی بر زندگی رو به پایانش بنویسد. "زندگی جای دیگریست" روایت‌گر در هم تنیدگی و تو در تو بودن سرنوشت شخصیت ها و وابستگی تام و تمام شکل و شمایل ادامه زندگی آنها به تصمیمات و رفتارهای یکدیگر است. این در هم تنیدگی نه در سطح شخصیت های اصلی داستان که حتی در شیوه رفتاری دخترک کوچک فیلم هم دیده می شود.

طرح مسئله مرگ در طول تاریخ سینما یکی از جذاب ترین ایده ها محسوب می شده است. این همه از آن خصوصیت مایه میگیرد که هر امر ناشناخته برای بشر به خودی محل سوال و بحث تعلیق است. پس سینما هم از این اصل به خوبی بهره برده و سراغ گرفتن از مسئله مگر از زوایای مختلف موضوع ساخت آثار بسیاری بوده است. طرح مسئله مرگ در سینما از دو وجه اصلی مورد توجه بوده است. یکی روبروی شخصیت اصلی با مسئله مرگ و سیر تحولات روحی و فکری و عقیدتی که پیش از وقوع مرگ و پس از آن بر خود سوژه می گذرد. دیگر وجه تاثیر گذار مسئله مرگ ظهور و بروز آن بر پایه اصل فقدان است. به این معنا که اشخاص  و رخدادهای اطراف مرگ یک شخصیت دراثر در پی فقدان حضور فیزیکی او دچار چالش شده و همین خصوصیت محمل وقوع نقاط عطف بسیار و گره افکنی های داستانی با هدف خلق کنش و واکنش های پیشبرنده داستان می شود.در واقع مرگ همانطور که در گفتمان همیشگی متفکران برجسته و حتی مردم عامی بخش مهمی از زندگی روزمره را تشکلی می شده در سینما نیز محل بحث و استفاده بسیار بوده است.

پاشنه آشیل فیلم اما در مرحله پرداخت داستان و ایده اولیه و شیوه کنار هم چیدن داستانک ها و روابط علت و معلولی با هدف سیر داستان از نقطه عزیمت ابتدایی به نقطه پایان آن است.

اما وجه مهم دیگر روبرو شدن با مسئله مرگ ایجاد نقطه عطف جدی در زندگی و حالات و افکار شخصیتی است که با مرگ رو در رو شده و می بایست وضعیت تازه و چینش نویی از رفتارها و افکار و کنش و واکنش ها را در پیش بگیرد. از آنجا که در داستان نویسی و به تبع آن فیلمنامه نویسی ایجاد تعلیق و نقاط عطف قابل اتکا نقشی تعیین کننده در سرنوشت داستان یا فیلمنامه دارد ایده بهره گیری از حضور مرگ در فیلمنامه  میتواند ابزار قدرتمندی در اختیار نویسنده قرار دهد تا شانس بیشتری برای موفق شدن در ارائه متنی قابل دفاع داشته باشد. از دیگر سو این ویژگی که مفاهیم مطرح شده در فیلمنامه ریشه در فهم و درک تجربه شده مخاطب  شکل گرفته باشد و بهره گیری از تجربه ادراکی و سود جستن فیلمنامه نویس از داشته های پیش فرض جامعه هدف اثر میتوانبه برنگ برنده فیلمنامه نویس برای ایجاد حس همراهی در مخاطب کمک شایسته ای بکند.

زندگی جای دیگری است

مسئله مرگ واجد هر دو این ویژگی ها است. از یک سو مرگ به مثابه جزیی از روال زندگی بشری و امری که همواره و هر روزه برای مخاطب قابل درک بوده و حتما اوقات زیادی از زندگی هر مخاطبی صرف مواجه شدن با آن یا تفکر حول و حوش آن شده، به راحتی می تواند در نقش یک نقطه عطف یا بهانه ای برای آغاز داستان یا ایجاد یک گره جدی برای جذاب تر شدن داستان به کار بسته شود. از سوی دیگر نباید از ذهن دور داشت که در عین تنیده شدن موضوع مرگ با زندگی تک تک افراد جوامع بشری نمی توان از میزان تراژیک ، دلهره آور و دگرگون کنندگی موضوع مرگ در مرحله رویارویی مستقیم با آن چشم پوشی کرد. این امر باعث می شود تا مسئله در ظاهر سهل اما در باطن ممتنع مرگ برای مخاطب این قابلیت را داشته باشد که تبدیل به نقطه عطفی جدی در مسیر روایت داستان فیلم و ایستگاهی برای پیچیده تر شدن داستان و جذابیت بالاتر پیگیری داستان برای مخاطب و بهانه ای قابل قبول و منطقی برای تغییر رفتارها و افکار شخصیت های داستان است.

فیلمنامه نویسان "زندگی جای دیگریست" هم با شناخت درست از قابلیت های سوژه مرگ سراغ این موضوع رفته اند اما در مرحله اجرا و پرداخت فیلمنامه مقهور کشش و پتانسیل های ایده اولیه شده اند و از مرحله به بعد عنان کار را در اختیار خود ایده قرار داده اند. این همه با این برداشت شاید صورت گرفته که مرگ به تنهایی میتواند میزان قابل توجهی از حس همراهی را در مخاطب برانگیزاند پس نیازی به پرداخت جزییات داستانی ، دور ماندن از کلی گویی و طرح داستانک های کلیشه ای و قابل پیش بینی، تمرکز روی اجرای درست بازیگران برای انتقال حالات روحی شان و ... نیست.

طرح مسئله مرگ در طول تاریخ سینما یکی از جذاب ترین ایده ها محسوب می شده است. این همه از آن خصوصیت مایه میگیرد که هر امر ناشناخته برای بشر به خودی محل سوال و بحث تعلیق است.

پاشنه آشیل فیلم اما در مرحله پرداخت داستان و ایده اولیه و شیوه کنار هم چیدن داستانک ها و روابط علت و معلولی با هدف سیر داستان از نقطه عزیمت ابتدایی به نقطه پایان آن است. در واقع به سیاق بسیاری دیگر از فیلمنامه هایی که این روزها در سینمای ایران تبدیل به فیلم می شوند ، فیلمنامه "زندگی جای دیگریست" هم دچار آفت توقف در مرحله ایده و ناتوانی در پرداخت دراماتیک ایده اولیه و بسط و گسترش دادن داستان با هدف اغنا میل مخاطب برای کسب اطلاعات در مورد موقعیت ها و شخصیت ها شده است.در مجموع باید گفت "زندگی جای دیگریست" بیش از آنکه فیلمی قابل دفاع و ماندنی باشد اثری است با عنوانی جذاب که انتظارات بسیاری را برای مخاطب ایجاد میکند ولی تنها عایدی مخاطب از همراهی با آن روبرو شدن با ایده ای خام و نخراشیده است که اجرای بد بازیگران و کارگردانی سهل انگارانه آن تیر خلاصی بر ماندنی شدن فیلم زده است.شاید تنها نقطه امید بخش در مورد این اثر بازی قابل اعتنا و پر از تازگی یکتا ناصر (در نقش همسر صیغه ای حامد بهداد) است که چشم پوشی از آن به دور از انصاف است.

محمد رضا مقدسیان

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

مردم طبقه بندی شده

حمله به وال استریت