تبیان، دستیار زندگی
سینمای شخصی مهمترین ویژگی فیلم جدید عطاران است .نوعی از دل مشغولی که در برخی دقایق با ذهنیت تماشایی همسو می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رد کارپت


سینمای شخصی مهمترین ویژگی فیلم جدید عطاران است .نوعی از دل مشغولی که در برخی دقایق با ذهنیت تماشایی همسو می شود.

رد کارپت

جمعیت آمده بودند که فیلم دوم رضا عطاران را ببینند. موضوع فیلم آدمی مثل عطاران مهم نیست. شخصیت عطاران با آن پیشینه ی بازی و ساخت مجموعه های تلویزیونی آن قدری محبوبیت فراهم کرده است، که از خامی فیلم اولش (خوابم میاد) بگذرند و باز منتظر فیلم جدیدش باشند.

جمعیت آمده بودند که بخندند. فضای سالن و اکثریتی که می خواهند به خود بقوبولانند که فیلم عطاران خوب است، اجازه ی داوری درست را نمی دهد.

کوچکترین حرف و اکت کمدی همه را به خنده وا می دارد و طبیعتاً برای بقیه ای که خیلی هم خنده یشان نمی گیرد همین جو مناسب کمک حال تلقین یک فضای شاد می شود.

شاید برای تمام کسانی که در ایام جشنواره رد کارپت را می بینند اظهارنظر عاقلانه و غیرعجولانه به موسم اکران فیلم موکول باشد. هم در سینماهای مردمی و هم در کاخ جشنواره، محبوبیت رضا عطاران اجازه ی قضاوت درست را نخواهد داد.

علاوه بر این که حضور خود کارگردان به عنوان بازیگر اصلی در این نوع داوری و تأثیرپذیری لحظه ای دخیل خواهد بود.

پس از اکران فیلم اهالی رسانه و منتقدین نظرات متفاوتی در مورد ردکارپت داشتند گروهی از فیلم خوششان آمده بود شاید به خاطر حرف هایی که در بسیاری از فیلم های دیگر نمی توانند بشنوند شاید هم به خاطر فضای شادمانی که خودشان هم در موقع پخش فیلم به آن کمک کرده بودند.

گروهی از فیلم عصبانی بودند چه از جهت ساختار و چه از جهت محتوایی که خوشایندشان نبوده است. شاید این عصبانی بودن بیشتر معطوف به همان محتوا باشد ، آن هم خرده محتواهایی که به هیچ وجه با پایان بندی فیلم هماهنگ نبود.

این عدم هماهنگی مربوط به اشکال ساختاری فیلم نیست بلکه ناظر به همان خرده محتواهایی است که در قالب یک جامعه شناس خودمانی ارائه می شود.

تیتراژ فیلم، یکی از آن نمونه هایی است که شاید هر ده سال اتفاق بیافتد و قطعاً به لیست تیتراژهای خلاقانه ی هر مدرس و منتقدی اضافه خواهد شد. تیتراژ فیلم عطاران یک نمونه معمایی هماهنگ با کمدی غالب فیلم است

غرض از جامعه شناسی خودمانی همان سوزن و جوال دوزهایی است که عطاران به فرهنگ های مختلف می زند. خود انتقادی عطاران به برخی فرهنگ های حاکم بر نظام مدنی و فکری ایرانیان خرده محتوای رد کارپت را تشکیل می دهد و قاعدتاً بهانه ی عصبانیت.  اما از آن طرف این خود انتقادی، این جامعه شناسی خودمانی یکطرفه نیست و همین نقد برای فرهنگ های دیگر نیز وجود دارد. بسیاری از عادت های حاضرین در کن که از ملل مختلف هستند نیز در فیلم عطاران نقد و شاید هجر می شود.

هر گونه نقدی وقتی در لحن عطاران جاری می شود، بوی هجو می گیرد، نوعی اعتراض آنارشیستی است و لابد باعث عصبانیت برای عده ای  و این نوع جوال دوز و سوزن زدن را به تمسخر و مضحکه کردن تعبیر می کنند.

ردکارپت به ظاهر فیلم ساده ای است که روند شخصیت خود عطاران است و شاید مفهوم جدیدی را در قالب تصویر نمایش ندهد اما به هر حال نمونه هایی از خلاقیت را در خود دارد. تیتراژ فیلم، یکی از آن نمونه هایی است که شاید هر ده سال اتفاق بیافتد و قطعاً به لیست تیتراژهای خلاقانه ی هر مدرس و منتقدی اضافه خواهد شد. تیتراژ فیلم عطاران یک نمونه معمایی هماهنگ با کمدی غالب فیلم است. تیتراژ به اصول کلاسیک سینما پایبند است و در خلال نماهای فیلم ادای دین عطاران به سینمای اسکورسیزی و وودی آلن کاملا دیده می شود، حتی پایان بندی فیلم هم خالی از خلاقیت نیست و نشانه ی استفاده ی حداکثری از اسباب خود داستان فیلم است. پایان بندی فیلم عطاران شاید نجات بخش خود و فیلمش باشد در برابر عصبانیت کسانی که فیلم عطاران را با حرص و جوش زیاد دیده اند.

مجتبی شاعری          

بخش سینما وتلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

سایه روشن با فرزاد موتمن

چمران به روایت حاتمی کیا

رستاخیز