تبیان، دستیار زندگی
در بین همه سریال‌های ماورایی تلویزیون در رمضان امسال، پخش مجموعه 3 قسمتی «ناز و نیاز» به كارگردانی و نویسندگی فلورا سام فارغ از برخی ضعف‌هایش بویژه در پایان‌بندی قصه، دلنشین‌تر و از حیث اخلاقی و مناسبتی بودن نیز تاثیرگذارتر بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رمز و راز بندگی

نگاهی به مجموعه ناز و نیاز اولین سریالی كه فلورا سام كارگردانی كرده است


در بین همه سریال‌های ماورایی تلویزیون در رمضان امسال، پخش مجموعه 3 قسمتی «ناز و نیاز» به كارگردانی و نویسندگی فلورا سام فارغ از برخی ضعف‌هایش بویژه در پایان‌بندی قصه، دلنشین‌تر و از حیث اخلاقی و مناسبتی بودن نیز تاثیرگذارتر بود.


رمز و راز بندگی

ناز و نیاز درباره سیامك پسری جوان است كه عاشق دختر پولداری به نام شهرزاد می‌شود. پدر شهرزاد كه مخالف ازدواج آنهاست با طرح نقشه‌ای به سیامك تهمت دزدی زده و او به زندان می‌افتد. با زندان رفتن سیامك مادر او نیز ناراحت به روستایی كه در گذشته در آن زندگی می‌كردند رفته و در همانجا فوت می‌كند. سیامك بعد از آزادی از زندان به روستا می‌رود و ساكن آنجا می‌شود، در این بازگشت، سیامك اتفاقاتی را تجربه می‌كند كه او را متحول كرده و از عشق زمینی به عشق الهی پیوند می‌زند.

این سیر اخلاقی و روحی كه در بستر تجربه‌های عاشقانه رخ می‌دهد نه فقط در سینما كه در ادبیات كهن ما سابقه دارد. نمونه تلویزیونی آن را می‌توان در سریال «شب دهم» حسن فتحی ردیابی كرد كه در آنجا نیز قهرمان قصه مسیری پر پیچ و خم از عشق زمینی تا عشق خدایی را طی می‌كند. این دگردیسی رفتاری البته واجد منطقی روانشناختی است كه متاسفانه در بسیاری از آثار نمایشی لحاظ نمی‌شود.

در ناز و نیاز گرچه سیامك به واسطه موقعیت دشواری كه در آن قرار گرفته مثل تهمت دزدی خوردن و تحمل زندان، مرگ مادرش و تنهایی، از دست دادن دختر مورد علاقه‌اش و در نهایت آشنایی‌اش با مشدلی (داریوش ارجمند) و گفتار و كردارهای او زمینه و مقدمات لازم برای ایجاد این تحول در وی دراماتیزه می‌شود، اما پایان‌بندی هندی‌وار قصه و اتفاقات شتابزده و تصادفی كه منجر به تحول اخلاقی همه شخصیت‌ها شده و حتی دختری مثل شهرزاد با آن خاستگاه فرهنگی و طبقاتی به زنی چادری بدل می‌شود كمی عجیب به نظر می‌رسد.

ناز و نیاز درباره سیامك پسری جوان است كه عاشق دختر پولداری به نام شهرزاد می‌شود. پدر شهرزاد كه مخالف ازدواج آنهاست با طرح نقشه‌ای به سیامك تهمت دزدی زده و او به زندان می‌افتد.

اگر پایان‌بندی احساساتی اثر را نادیده بگیریم خود درام و ساختار روایتی آن جذاب و گیراست. ناز و نیاز را می‌توان به 3 فصل مجزا در فرازهای مختلف داستانی تقسیم كرد و در این سه موقعیت به بازنمایی شخصیت سیامك پرداخت. قبل از زندان، بعد از زندان و پایان قصه كه سیامك را در شمایلی مذهبی و اهل ایمان می‌بینیم كه حتی ظاهرش نیز تغییر كرده است. هسته معنایی قصه در قیاس بین عشق انسانی و حب الهی صورت‌بندی می‌شود و مبتنی بر این شعر « تا خدا بنده‌‌نواز است به خلقش چه نیاز‌/‌ می‌كشم ناز یكی تا به همه ناز كنم» شكل می‌گیرد.

رمز و راز بندگی

منطق تحول در شخصیت اصلی قصه یعنی سیامك ممكن است روانشناختی و باور پذیر باشد، اما از لحاظ درام‌پردازی و روایت به زمان بیشتری نیاز داشت كه در یك مجموعه 3 قسمتی نمی‌توان همه ظرفیت‌های آن را بازنمایی كرد. تسلسل پرشتاب رخدادهای مختلف برای سیامك فرصت تحلیلگرانه شخصیت را برای كارگردان و هضم آن از سوی مخاطب را می‌گیرد و به همین دلیل دگردیسی شخصیت‌های داستانی كه بیش از منطق درونی به اتفاقات بیرونی متكی است از باورپذیری آن می‌كاهد.

وقتی موقعیت‌های نمایشی یك تغییر رفتاری محدود می‌شود بار قصه بیشتر بر دوش دیالوگ‌هایی می‌افتد كه اگرچه زیبا و قصارگونه است، اما به واسطه تراكم بیش از حد خود شعار زده به نظر رسیده و اشباع‌كننده می‌شود. البته در خیلی از موقعیت‌ها قصه این جملات زیبا از ظرفیت و قدرت تاثیرگذاری برخوردار است كه این مساله با دلایل روانی فرامتنی اثر كه با شب‌های معنوی قدر همراه است درهم آمیخته و ضمانت و عمق آن را افزایش می‌دهد.

انتخاب مناسب بازیگران و تناسب دراماتیكی آنها با نقش را در این هارمونی نباید دست كم گرفت. بازیگرانی كه سعی كردند نسبت به كارهای قبلی خود كنترل شده‌تر رفتار كنند و بیشتر به سمت بازی درونی حركت كنند حتی كامران تفتی كه همواره بازی‌های بیرونی پركنشی دارد در اینجا تسلط بیشتر برخودش داشته و درونی‌تر به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر بازیگران سعی كردند كه خود را با منطق درام و حال و هوای قصه انطباق داده و خارج از این گفتمان رفتار نكنند.

رمز و راز بندگی

فلورا سام به واسطه مناسبتی بودن این مجموعه تلاش كرده تا قصه خود را به گونه‌‌ای روایت كند تا هم از حیث زمانی و هم از لحاظ مضمون و درونمایه اخلاقی داستان با حال و هوای شب‌های احیا تناسب نمادین و مفهومی داشته باشد. شب‌هایی كه در آن انسان بیشتر از قبل به خود و اعمالش می‌اندیشد و فرصتی برای تغییر، توبه و دگردیسی است.

در واقع روح زمان بر كالبد اثر دمیده شده تا تحول اخلاقی قهرمان قصه واجد سویه‌های بیرونی و امكان همذات‌‌پنداری بیشتری با مخاطب شود و در نهایت تماشای ناز و نیاز را برای مخاطبان روزه‌دار دلنشین‌تر سازد. ریتم مناسب قصه و تداخل داستانك‌هایی را كه با پیام اصلی داستان همپوشانی دارد نیز باید از نقاط قوت ناز و نیاز دانست كه اگر نبود شتاب‌زدگی در تولید و رساندن آن به آنتن در شب‌های احیا قطعا از قوام و استحكام دراماتیكی بیشتری هم برخوردار می‌شد.  تم اصلی و مضمون اخلاقی كه در لایه‌های درونی اثر قابل درك است همان مفهوم توبه و بازگشت به سوی حق و حقیقت است كه مبتنی بر فلسفه ماه رمضان و آیین شب‌های احیا دارد.

ناز و نیازی كه بین خدا و بنده‌اش در این شب‌ها رخ می‌دهد تجربه شیرینی است كه در این قصه به یك تجربه مداوم و مستمر توصیه می‌شود و این‌كه اگر با حق باشی هر آنچه حقیقت است با تو خواهد بود. رمز و راز بندگی در تجربه‌های عاشقانه‌ای ریشه دارد كه شمایل كمرنگی از آن در عشق‌های زمینی قابل تجربه است.

بخش سینما وتلویزیون تبیان


منبع:سید رضا صائمی / جام‌جم