تبیان، دستیار زندگی
سریال «به كجا چنین شتابان»، ساخته ابوالقاسم طالبی مدتی است روی آنتن رفته است. به كجا چنین شتابان را می‌توان در ردیف سریال‌های خانوادگی جای داد؛ سریالی كه با محور قرار دادن جوانان سعی دارد نشان دهد اولین چالشی كه خانواده‌ها با آن روبه‌رو هستند، جوانان و خو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شتاب در رساندن پیام

به کجا چنین شتابان

سریال «به كجا چنین شتابان»، ساخته ابوالقاسم طالبی مدتی است روی آنتن رفته است. به كجا چنین شتابان را می‌توان در ردیف سریال‌های خانوادگی جای داد؛ سریالی كه با محور قرار دادن جوانان سعی دارد نشان دهد اولین چالشی كه خانواده‌ها با آن روبه‌رو هستند، جوانان و خواسته‌های آنان است كه با تمناها و خواسته‌های جوانان دیروز كاملا متفاوت است.

اما آیا طالبی توانسته این سوژه خوب و قابل اعتنا را در سریال خود بدرستی به تصویر بكشد و مخاطبان را با خود همراه كند؟ برای یافتن پاسخی مناسب به این پرسش، سریال به كجا چنین شتابان را از چند منظر بررسی می‌كنیم.

طرح قصه و فیلمنامه: در تیتراژ سریال به كجا چنین شتابان نام 2 نویسنده دیده می‌شود. یكی خود طالبی كه دیالوگ‌ها را نوشته و دیگری لیلی كریمان كه گویا اصل فیلمنامه را نوشته است. حضور یك زن در تركیب نویسندگان فیلمنامه را می‌توان دلیلی دانست بر این‌كه سریال به كجا چنین شتابان توانسته روابط میان خانواده‌ها را بخوبی ترسیم كند و نقش عزیز به عنوان بزرگ خانواده را پررنگ و باورپذیر جلوه دهد. فیلمنامه به كجا چنین شتابان خوب آغاز شد. مرگ پدر بزرگ باعث شد همه اعضای خانواده دور هم جمع شوند. خانواده‌ای كه به سنت‌ها پایبند هستند و در محله‌ای قدیمی زندگی می‌كنند. داماد خانواده كه از قماشی دیگر است و پولش از پارو بالا می‌رود نیز به مراسم عزاداری می‌آید و بیننده متوجه می‌شود كه پسر بزرگ خانواده با داماد كینه قدیمی دارد و اصلا نمی‌تواند او را تحمل كند. در همان قسمت اول، جناح‌بندی شخصیت‌ها شكل گرفت و آدم‌های خوب و آدم‌های بد مشخص شدند و بیننده متوجه شد كه از همین ابتدا باید حق را به چه كسی بدهد و حتی حضور عزیز هم نخواهد توانست باعث تلطیف این مرزبندی سیاه و سفید شود. عزیز هم به مرور تبدیل به شخصیتی شد كه طرفدار خوب‌های مطلق بود و به نوه‌های خود مدام گوشزد می‌كند كه از بدهای مطلق دوری كنند.

اشكال كار از جایی شروع می‌شود كه اصالت خانواده ایرانی و خطراتی كه این اصالت را تهدید می‌كند در دام شعارهایی می‌افتد كه از طریق دیالوگ‌ها به بیننده منتقل می‌شود

به گزارش جام جم ، اصل موضوعی كه فیلمنامه به كجا چنین شتابان طرح می‌كند، اصالت دارد. بیشترخانواده‌های ایرانی هنوز در دام مدرنیسم نیفتاده‌اند و به شیوه سنتی زندگی می‌كنند. در این سنت، حرمت به بزرگ‌تر حرف اول را می‌زند كه در سریال به كجا چنین شتابان این موضوع بخوبی پرداخته شده است. اما اشكال كار از جایی شروع می‌شود كه اصالت خانواده ایرانی و خطراتی كه این اصالت را تهدید می‌كند در دام شعارهایی می‌افتد كه از طریق دیالوگ‌ها به بیننده منتقل می‌شود؛ دیالوگ‌هایی كه كارگردان برای شخصیت‌هایش نوشته است. همین جاست كه دوگانگی در ساختار فیلمنامه به كجا چنین شتابان شكل می‌گیرد. از طرفی فیلمنامه راهی ساده را در پیش می‌گیرد كه نشان دهد عوامل مختلفی ازجمله زیاده‌خواهی جوانان، تعصبات كور و بیهوده خانواده‌ها، عدم ارتباط درست پدر و مادر با فرزندان خود بخصوص پسرهایی كه آرزوهای بزرگ در سر دارند، توضیح مناسب ندادن به فرزندان كه همیشه نباید به دنبال ثروت بود و نباید آن را از هر راهی كه شده به دست آورد و... باعث می‌شود جوانان راه را به اشتباه بروند. از طرف دیگر كارگردان كه نویسنده دیالوگ‌هاست انگار بلندگویی به دست شخصیت‌های سریال خود داده و آنها را وادار كرده پیام‌هایی را كه باید غیرمستقیم و در لایه‌های داستان به مخاطب عرضه كنند، فریاد بزنند. همین فریادزدن و شعار زدگی باعث شده سریال به كجا چنین شتابان بخشی از مخاطبان خود را از دست بدهد.

شخصیت‌پردازی این سریال تحت تاثیر همین شعارزدگی، رنگ باخته‌اند و همان‌طور كه گفته شد به 2 دسته سیاه و سفید تقسیم شده‌ است. در صورتی كه اگر طالبی اجازه می‌داد شخصیت‌های سریال بسادگی راه خود را بروند و زندگی خود را بكنند حتما به كجا چنین شتابان موفق‌تر از اكنون می‌شد. شعارزدگی باعث شده مسائل مهمی كه در این سریال طرح می‌شود گل درشت شود و مخاطب در باورپذیری آنها شك كند.

كارگردانی

طالبی در عالم كارگردانی كم تجربه نیست. او تاكنون فیلم‌های ویرانگر، آقای رئیس‌جمهور، عروس افغان، جنگ كودكانه، نغمه و دست‌های خالی را برای سینما كارگردانی كرده است كه از این میان می‌توان فیلم نغمه را جزو بهترین‌های او دانست. طالبی در نغمه زندگی زنی را به تصویر كشید كه عاشقانه كنار همسر جانباز خود زندگی و با تمام توان از او مراقبت می‌كرد. طالبی در این فیلم بدون افتادن در دام شعار، قصه خود را تعریف كرد و چون سراغ موضوعی تازه رفته بود، مورد ستایش منتقدان سینما هم قرار گرفت. به كجا چنین شتابان اولین سریالی است كه طالبی آن را كارگردانی می‌كند، اما در این سریال از تجربیات سینمایی خود استفاده كرده و دكوپاژ و میزانسن قابل قبولی را برای سریال طراحی كرده و بازی‌های قابل قبولی را هم از بازیگران گرفته است؛ هرچند در بازی گرفتن از بازیگران هم خط سیاه و سفید را رعایت كرده و با بزرگنمایی رفتار و كنش شخصیت‌های منفی آنها را تا حدودی غیرقابل باور كرده است.

اشكال كار از جایی شروع می‌شود كه اصالت خانواده ایرانی و خطراتی كه این اصالت را تهدید می‌كند در دام شعارهایی می‌افتد كه از طریق دیالوگ‌ها به بیننده منتقل می‌شوددر این روش دختر و پسر فریدون (داماد خانواده) كه هر دو معتاد هستند، بیشتر از بقیه آسیب دیده‌اند. طالبی در روایت خود از فرمول طرح و توطئه استفاده كرده است. آدم‌های بد، مدام در حال توطئه هستند تا جوان خوب قصه را به دام بیندازند و او را نفله كنند تا فریدون انتقام خود را از برادر زنش بگیرد. با استفاده از ترفند طرح و توطئه می‌توان مخاطب را غافلگیر كرد و او را پای سریال نشاند، اما وقتی از همان قسمت اول، این طراحی برای مخاطب لو برود، دیگر او را غافلگیر نمی‌كند تا باعث شود سریال را به صورت مدام پیگیری كند.

طرح و توطئه در یك سریال وقتی جواب می‌دهد كه بیننده در این طراحی، در هر قسمت با اطلاعات جدیدی روبه‌رو شده، نه این‌كه اطلاعات قبلی با رنگ و لعابی جدید به او داده شود.

بازیگران

انتخاب بازیگران سریال به كجا چنین شتابان خوب است. آهو خردمند را می‌توان بهترین گزینه برای نقش عزیز دانست. بازیگری كه تاكنون او را در نقش مادر بزرگ ندیده‌ایم. خردمند حس‌های مادری دلسوز را كه می‌خواهد با كلام خود فرزندان و نوه‌های خود را از ناهنجاری‌ها دور كند بخوبی به بیننده منتقل می‌كند. خردمند، رضا رویگری و بابك حمیدیان از بازیگرانی هستند كه در به كجا چنین شتابان توانسته‌اند بازی‌های خود را كاملا كنترل كنند و غلوآمیز ظاهر نشوند.

آنها هرچند باید دیالوگ‌هایی را كه كارگردان به آنها داده مقابل دوربین بگویند، اما تجربه سال‌ها بازی در نقش‌های مختلف به آنها كمك كرده كه نوع بیان، نوع نگاه و كنش‌های خود را كنترل كنند تا بتوانند شخصیتی قابل باور به مخاطب ارائه كنند؛ شخصیتی كه بیننده با او همذات پنداری كند و او را تقلبی و ساختگی نداند.

علی عمرانی از بازیگران تئاتر است كه او را در مجموعه‌هایی مانند نیمكت و در گوش سالمم زمزمه كن كه محمد رحمانیان برای تلویزیون كارگردانی كرده است، دیده‌ایم. تجربیات تئاتری، عمرانی را در اجرای نقش هاتف كمك كرده، چون به نظر می‌رسد كارگردان از او در اجرای نقش هاتف كه كینه دیرینه از فریدون به دل دارد، ری اكشن‌های غلو شده خواسته كه عمرانی بخوبی از پس آنها برآمده است. بازیگران جوان هم تا اینجای كار ضعیف ظاهر نشده‌اند، اما در میان همه این بازیگران و شخصیت‌ها نمی‌توان بسادگی از پسر بچه‌ای كه نقش پسر هاتف (امیرعلی) را بازی می‌كند، گذشت.

گویا طالبی خواسته با طراحی شخصیت امیرعلی، شخصیتی بی‌رودربایستی را به بیننده نشان دهد كه بدون ملاحظه بزرگ‌تری، كوچك‌تری یا ملاحظاتی كه بزرگان دارند، هر چه در دل و فكر دارد بیان كند. البته امیرعلی را نماد كارگردان سریال به كجا چنین شتابان نیز می‌توان دانست. طالبی هر جا كه نتوانسته شعارهای خود را در قالب دیالوگ‌هایی در دهان دیگر شخصیت‌ها بگذارد از طریق امیرعلی به مخاطبان می‌گوید بدون این‌كه فكر كند كودك تبدیل به شخصیتی بی‌ادب می‌شود كه بیشتر مردم دوست ندارند كودكان آنها این شخصیت را ببینند، چون براین باورند كه نشان دادن چنین كودكانی در یك سریال نمایشی، بدآموزی دارد و كودكان آنها را پررو و گستاخ می‌كند.

طالبی شاید بر این باور است كه سخن راست را باید از كودكان شنید، اما كارگردان به این نكته توجه نكرده كه كودك گستاخ، كودكی نیست كه سره را از ناسره تشخیص دهد. او كودكی است كه به خود اجازه می‌دهد در كار بزرگ‌ترها دخالت كند، به جای آنها حرف بزند، به جای آنها تصمیم بگیرد و... این كودك در آینده به سخن بزرگ‌ترهای خود هم گوش نخواهد كرد، چون از كودكی بر بزرگ‌ترهای خود حكم رانده است. چه بسا شخصیت امیرعلی در واقع مهم‌ترین هدف سریال كه احترام به بزرگ‌تر است را به چالش بكشاند.

نكته جالب در بین بازیگران سریال به كجا چنین شتابان، حضور حسن شكوهی به عنوان یكی از محافظان فریدون است. شكوهی تهیه‌كننده سریال است كه پیش از این سریال «شب‌های برره» را نیز برای مهران مدیری تهیه كرده و درچند سكانس هم این سریال هم بازی كرد. او در سریال «سلام» كه چند سال پیش از شبكه تهران پخش شد یكی از نقش‌های اصلی را بازی كرد، اما بازی او در سریال به كجا چنین شتابان در نقشی كاملا فرعی نشان‌دهنده علاقه شكوهی به مقوله بازیگری است.

با همه اینها سریال به كجا چنین شتابان قابلیت گسترش بیشتری داشت.به احتمال زیاد فریدون سردسته مافیای اقتصادی است كه می‌توان با بسط این مافیا سریال را جذاب‌تر كرد؛ البته تا پایان قصه به كجا چنین شتابان راه زیادی در پیش است. شاید این مافیا برملا و ماهیت دارودسته فریدون نیز افشا شود، اما واقعیت این است كه سریال به كجا چنین شتابان سنگ بنای خود را بر نصیحت‌های مستقیم جوانان گذاشت و تغییر این سنگ بنا در ذهن مخاطب كار چندان ساده‌ای نیست.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی