تبیان، دستیار زندگی
مجموعه تلویزیونی در چشم باد که هم اکنون روی آنتن شبکه اول سیما قرار دارد، نگاهی عمیق به تاریخ معاصر و جریان آزادی خواهی در دوران قاجار و پهلوی داشته و به ستایش آزادی خواهان آن دوران پرداخته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برشی موفق از تاریخ معاصر ایران

«در چشم باد» به مرحله موسیقی رسید

مجموعه تلویزیونی در چشم باد که هم اکنون روی آنتن شبکه اول سیما قرار دارد، نگاهی عمیق به تاریخ معاصر و جریان آزادی خواهی در دوران قاجار و پهلوی داشته و به ستایش آزادی خواهان آن دوران پرداخته است.

به گزارش ایرنا،جوزانی در ساخته اش کاراکترهای مرکزی داستان جذابش را با الگو گرفتن از شخصیت های واقعی آن سال ها خلق کرده و به همین دلیل نیز بسیار ملموس و در عین حال دوست داشتنی از کار درآمده اند.

نویسنده در بخش ها ی ابتدایی به معرفی شخصیت ها پرداخته و شناسنامه ای را برای هر یک تدارک دیده است.این موضوع به ویژه در رابطه با کاراکتر بیژن بیشتر نمود داشته که علاقه اش به پرواز در کودکی به خلبانی او در جوانی ختم می شود. ریتم کند و بعضا کشدار مجموعه نیز بیشتر ناشی از همین امر است که بیننده آسان پسند تلویزیون را فراری داده و در نقطه مقابل لذت شیرینی به بینندگان پر حوصله تر می بخشد.

وجه شاخص مجموعه های تاریخی ،شخصیت پردازی است که دقت در کارهای تاریخی این سال ها این نکته را به اثبات می رساند. در چشم باد از این لحاظ در اوج قرار داشته و بسیاری از کاراکترها از دل تاریخ بیرون آمده و رنگ و بوی تخیلی و فانتزی ندارند. به عنوان نمونه می توان به کاراکتر ایران - نخجوان و ماجرای تراژیکش با برادر شاه ملعون (علیرضا) اشاره کرد که در سریال نیز به تصویر کشیده شده است.

روزنامه نگاری آزادیخواه که به یاران میرزا کوچک خان پیوسته و سرانجام پس از شهادت میرزا و پایان کار نهضت جنگل ،روانه تهران شده است. شخصیت حسام از آن دسته شخصیت های نادر در تلویزیون ایران است که یک تنه بخش عمده ای از جذابیت های کار را به دوش کشیده و بیننده با پوست و گوشت و استخوانش او را درک کرده و برای رنج های پایان ناپذیر و مرگ غریبانه اش دل می سوزاند.

جوزانی در این کار شخصیت ها را تک بعدی و تخت ندیده و با ظرافت مینیاتورگونه ای کاراکترهایش را خلق کرده است. میرزا حسن ایرانی به عنوان مرکز ثقل داستان ،پرداخت فوق العاده ای داشته و فراز و نشیب های زندگی اش برای بیننده کاملا باورپذیر است: روزنامه نگاری آزادیخواه که به یاران میرزا کوچک خان پیوسته و سرانجام پس از شهادت میرزا و پایان کار نهضت جنگل ،روانه تهران شده است. شخصیت حسام از آن دسته شخصیت های نادر در تلویزیون ایران است که یک تنه بخش عمده ای از جذابیت های کار را به دوش کشیده و بیننده با پوست و گوشت و استخوانش او را درک کرده و برای رنج های پایان ناپذیر و مرگ غریبانه اش دل می سوزاند. سکانس خداحافظی اش با خانواده ایرانی به قدری خوب از کار درآمده که اشک بر چشم تماشاگرانش می آورد.

یکی از نقاط قوت در چشم باد ،حضور پررنگ زنان در پیشبرد داستان است ،درست بر خلاف خیل مجموعه های وطنی که حتی با حذف بسیاری از کاراکترهای زن ،اتفاق خاصی در آن رخ نمی دهد!.رابطه میان این دو زوج نیز بسیار خوب از کار درآمده و دیالوگهای مربوطه نیز بسیار خوب نوشته شده و غلو شده و تصنعی نیست.

پارسا پیروزفر

جعفری جوزانی در این مجموعه که از آن به عنوان وصیتنامه هنری اش یاد کرده،برای روایت روان تر داستانش راهی کلاسیک و امتحان پس داده را برگزیده و قصه اش را در دوره های مختلف تاریخی روایت نموده است. وی با این روش و از طریق کاراکترهای فرعی فراوان ،حوادث شصت سال تاریخ معاصر را مرور کرده و قشر جوان را با آن آشنا می سازد. داستان در سه دوره مشخص روایت شده: نخست به قدرت رسیدن رضاخان و شهادت میرزا کوچک و کوچ خانواده ایرانی به تهران. دوم دوران سلطنت رضاخان و اختناق حاکم بر جامعه در دروران وی و سرانجام سقوطش در شهریور 1320 و اشغال ایران به دست متفقین. سر آخر وقوع انقلاب اسلامی ایران و آغاز جنگ و فتح خرمشهر. جوزانی با انتخاب کاراکتر بیژن ایرانی این سه دوره را مرور کرده و از کودکی تا میانسالی وی را به تصویر کشیده است.

وی در ساخت این مجموعه که بیش از پنج سال به طول انجامیده ، به نحو عجیبی وسواس به خرج داده و در فضاسازی و خلق میزانسن ها عالی عمل کرده است. به عنوان نمونه می توان به بخش های ابتدایی کار اشاره کرد که تصاویر درخشان فیلمبردار در کنار فضاسازی درجه یک جوزانی و موسیقی شنیدنی حسین علیزاده ، لحظات دلنشینی را برای بیننده خلق کرده است.

مسعود جعفری جوزانی در ساخته های سینمایی اش به ویژه شیر سنگی و در مسیر تند باد علاقه اش به سینمای وسترن را نشان داده بود. در مجموعه فوق نیز این علاقه را بار دیگر آشکار ساخته و بخش های مربوط به سفر خانواده ایرانی در برف را بدین سبک خلق کرده و الحق نیز موفق عمل کرده است. حضور یک سورتچی کارکشته در کنار زنی باردار و صدای زوزه گرگ های گرسنه این شباهت ها را تکمیل کرده و لحظات نفسگیری را خلق نموده است.

مسعود جعفری جوزانی در ساخته های سینمایی اش به ویژه شیر سنگی و در مسیر تند باد علاقه اش به سینمای وسترن را نشان داده بود. در مجموعه فوق نیز این علاقه را بار دیگر آشکار ساخته و بخش های مربوط به سفر خانواده ایرانی در برف را بدین سبک خلق کرده و الحق نیز موفق عمل کرده است. حضور یک سورتچی کارکشته در کنار زنی باردار و صدای زوزه گرگ های گرسنه این شباهت ها را تکمیل کرده و لحظات نفسگیری را خلق نموده است.

انتخاب درست بازیگران از جمله بزنگاه های این مجموعه است که جوزانی به خوبی از عهده آن برآمده و افرادی متناسب با نقش ها را برگزیده که به عنوان نمونه می توان به سعید نیک پور در نقش حسن ایرانی و حبیب عبدالرزاق تاجیک در نقش حسام و ماه چهره خلیلی و نیوشا ضیغمی اشاره کرد که دو نفر آخر بازی فراتر از انتظاری را در این کار ارائه کرده اند.

جوزانی در انتخاب بازیگران فرعی نیز تفاوت قائل نشده و نمونه های درخشانی در این زمینه به چشم می خورد که در این میان نمی توان از نقش آفرینی فوق العاده بازیگری فراموش شده اما بسیار کاربلد به نام اکبر رحمتی یاد نکرد؛ او در نقش یک سلمانی دوره گرد چنان ظاهر شده که کاراکترهای اصلی را تحت الشعاع خود قرار داده است.

مسعود جعفری جوزانی با ساخت مجموعه در چشم باد نشان داد که چه استعدادی در سینمای ایران به هدر رفته و باید به مدیران سیما به ویژه شبکه ملی برای ساخت چنین اثر فاخری تبریک گفته و به احترام تلاش پنج ساله دست اندرکاران آن ،کلاه از سر برداشت.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی