تبیان، دستیار زندگی
هفته گذشته نمایشگاه ˝استاکیست‌های بین الملل˝ که در گالری دی برپا شده بود به کار خود پایان داد. نمایشگاهی که علاوه بر نقاشان ایرانی هنرمندانی از آمریکا، انگلستان، اسپانیا، آفریقای جنوبی، پاکستان و ترکیه آثارشان را در این مجموعه به نمایش درآورده بودند. این
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استاکیست‌‌ها به رسمیت شناخته می‌شوند؟!


هفته گذشته نمایشگاه ‌استاکیست‌های بین الملل‌ که در گالری دی برپا شده بود به کار خود پایان داد. نمایشگاهی که  علاوه بر نقاشان ایرانی هنرمندانی از آمریکا، انگلستان، اسپانیا، آفریقای جنوبی، پاکستان و ترکیه آثارشان را در این مجموعه به نمایش درآورده بودند. این مجموعه که دومین نمایشگاه استاکیست‌های ایرانی محسوب می‌شد، نشان از گسترش و فراگیر شدن این جنبش در میان هنرمندان ایرانی دارد. حال این سوال مطرح است که آیا "استاکیست "ها به رسمیت شناخته خواهند شد؟

˝استاکیست‌˝ها به رسمیت شناخته می‌شوند؟!

اولین نمایشگاه "استاکیست"های ایرانی که در سال 1389 در تهران برگزار شد، نقطه پیوند آنان با هنرمندان مکتبی شد که علیرغم عنوان غلط‌‌انداز "گیر کرده" یا "از رده خارج" که برای خود انتخاب کرده بودند، سال ها بود که به عنوان یکی از جریان‌های مهم و فراگیر دهه اول همین قرن شناخته شدند و برای خود اسم و رسمی به هم زده  و با بیش از 200 گروه در 48 کشور جهان پراکنده هستند.

به نظر می‌رسد در دومین نمایشگاه استاکیست‌ها در تهران همسویی و انسجام بیشتری با جریان جهانی استاکیسم شکل گرفته بود. با کسب تجربه‌های اولیه و پیدا کردن بیان و زبان ویژه که در آغاز هر راهی طبیعی به نظر می‌رسد، در این نمایشگاه شاهد کلنجار رفتن هنرمندان با مبانی فکری این مکتب برای دست یافتن به هویتی شخصی و منحصر به فرد بودیم که می‌تواند در به وجود آمدن افق‌هایی تازه در این رویکرد امید بخش باشد.

مسلما "استاکیسم" که بیش از یک دهه قبل با هدف اصلی ترویج نقاشی به جای هنرهای مفهومی و به عبارت دیگر جایگزین کردن بازآفرینی‌ مدرنیسم به جای پست‌مدرنیسم شکل گرفت، نمی‌تواند تنها با تمرکز بر نقش جایگزین داشتن، با موفقیت به راه خود ادامه دهد در واقع تاکید بر ارزش‌های نقاشی و هنر فیگوراتیو به عنوان وسیله‌ای برای خودشناسی و برقراری ارتباط و نیز اهمیت استفاده از آن برای بیان احساسات، تجربیات و اندیشه‌های درونی و ساختاری است که می تواند تحولات و دگرگونی‌هایی را برای پویایی بخشیدن به این حرکت تا حدی تضمین کند.

مسلما "استاکیسم" که بیش از یک دهه قبل با هدف اصلی ترویج نقاشی به جای هنرهای مفهومی و به عبارت دیگر جایگزین کردن بازآفرینی‌ مدرنیسم به جای پست‌مدرنیسم شکل گرفت، نمی‌تواند تنها با تمرکز بر نقش جایگزین داشتن، با موفقیت به راه خود ادامه دهد در واقع تاکید بر ارزش‌های نقاشی و هنر فیگوراتیو به عنوان وسیله‌ای برای خودشناسی و برقراری ارتباط و نیز اهمیت استفاده از آن برای بیان احساسات، تجربیات و اندیشه‌های درونی و ساختاری است که می تواند تحولات و دگرگونی‌هایی را برای پویایی بخشیدن به این حرکت تا حدی تضمین کند.

این ضرورت با یکی از شاخصه‌های اصلی استاکیست که دور از جایگاه حرفه‌ای، همواره در کسب تجربه پیشتاز است و فارغ از این نیاز که مصون از خطا جلوه کند معتقد است که جهش‌های بشر توسط افراد بی‌باک صورت می‌پذیرد نیز منطبق است. چرا که او ملزم به حفظ موقعیت حرفه‌ای خود نیست و از شکست نمی‌هراسد.

استاکیست هنر زنده‌ای را فریاد می‌زند که شامل تمام جنبه‌های تجربیات بشری است و  شهامت این را دارد که ایده‌هایش را تنها به‌وسیله عمل نقاشانه بیان کند.

استاکیست‌‌ها به رسمیت شناخته می‌شوند؟!

هنرمند استاکیست در بازگشت به مدرنیسم ترجیح می‌دهد یادگیرنده باشد تا آموزنده. او بینش معنوی بنیان‌گذاران مدرنیسم را زنده نگه می‌دارد و شجاعت و درستی آن‌ها را در به نمایش گذاشتن دردهای بشر به‌وسیله‌ی هنر جدیدی که دیگر در قید ایدئولوژی‌های جامد نباشد ارج می‌نهد. او در جستجوی هنری است که جسم و روح را درگیر یکدیگر می‌کند و به قوانین پیچیده و اساسی‌ای پی می‌برد که حافظ خرد و بصیرت تاریخ بشر هستند.

توجه و علاقه استاکیست در پرداختن به انسان و موقعیت‌های روزمره و اغلب ملموس ترکیبی است که همواره با مفاهیمی چون آسیب‌پذیری ، ضعف و درد عمیق انسان بودن درهم آمیخته است. این درحالی است که جهان انسان به محض روبرو شدن با چنین واقعیتی خرد شده و درهم خواهد شکست و این دقیقا کاریست که او با خلق آثاری از این دست انجام می‌دهد و احساس خودبینی و خودپرستی انسانی را به چالشی عمیق می‌کشد. او با اقرار به موقعیتی که در آن هستیم به خودش اجازه می‌دهد تا احساساتش را بدون واسطه بیان کند و به فرآیندی از عمل، احساس، فکر و بینش و آشکار ساختن تمام این‌ها با وسعت نظر و جزئیاتی صادقانه و دقیق وفادار بماند.

استاکیسم نمونه‌ای از هنر را ارائه می‌دهد که جهان‌شمول است. این نمونه تلاقی‌ای است از خودآگاه و ناخودآگاه، فکر و احساس، معنوی و مادی، شخصی و عمومی که از طریق پدید‌ آوردن آثار هنری و نمایش آن‌ها به عموم و به این ترتیب توسعه جامعه به‌وسیلهء بخشیدن قالبی مشترک به تجربهء شخصی را مدنظر قرار می دهد.

بخش هنری تبیان


منبع: هنرآنلاین