تبیان، دستیار زندگی
در بخش اول مجموعه مقالات حماسه های ملی ایران در مورد شاهنامه مسعودی مروزی صحبت شد، در ادامه این مقاله با دومین حماسه ملی ایرانی آشنا می شویم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گشتاسپ نامه

(حماسه های ملی ایران/بخش دوم)


در بخش اول مجموعه مقالات حماسه های ملی ایران در مورد شاهنامه مسعودی مروزی صحبت شد. در ادامه این مقاله با دومین حماسه ملی ایرانی آشنا می شویم.

گشتاسپ نامه

"گشتاسپنامه" نامی ست که به هزار بیت از داستان گشتاسب و جنگ های مذهبی که او با ارجاسپ داشته است، گفته می شود.

ابومنصور محمد بن احمد دقیقی بلخی از شاعران بزرگ دوره سامانی ست که زردشتی مذهب بوده و در نیمه اول قرن چهارم هجری به دنیا آمد. او از مداحان آل محتاج بود و در خدمت امیرفخر الدوله ابوالمظفر احمد بن محمد چغانی بود و او را مدح می گفت.

از میان پادشاهان سامانی او منصوربن نوح سامانی و پسرش نوح را هم مدح کرده است و بنابر روایات قدیمی تر به دستور نوح بن منصور شروع به نظم شاهنامه کرده است. به نوشته حمدالله مستوفی او سه هزار بیت و یا به قول محمد عوفی بیست هزار بیت از اثر خود را در ظهور زردشت و داستان جنگ گشتاسب و ارجاسب به نظم درآورد اما به طور کاملا ناگهانی به دست غلام خود کشته و شاهنامه او ناقص ماند.

از اشعار او هزار بیت در شاهنامه با عنوان "سلطنت گشتاسب" و برخی قصاید و قطعات و غزل و ابیات پراکنده در تذکره ها و کتب لغت ذکر شده است و از همین آثار می توان به دقت خیال و استادی و مهارت او در شعر گفتن پی برد.

قتل دقیقی قبل از سال 370 و بعد از سال 365 اتفاق افتاده است، زیرا در آغاز سلطنت نوح بن منصور(365 ه.ق) به امر او شروع به نظم شاهنامه کرد و پیش از آنکه فردوسی سرایش شاهنامه را در سال 370 آغاز کند، او به قتل رسیده است و این اتفاق ممکن است در حدود سال 368 یا 369 روی داده باشد.

فردوسی درباره داستان گرد آوردن شاهنامه ابومنصوری گوید:

چو از دفتر این داستان ها بسی                       همی خواند خواننده بر هر کسی

جهان دل نهاده بر این داستان                         همان بخردان و همان راستان

جوانی بیامد گشاده زبان                               سخن گفتن خوب و طبع روان

بنظم آرم این نامه را گفت من                         ازو شادمان شد دل انجمن

جوانیش را خوی بد یار بود                           همه ساله تا بد بپیکار بود

بر او تاختن کرد ناگاه مرگ                           نهادش به سر بر یکی تیره ترگ

بدان خوی بد جان شیرین بداد                         نبود از جهان دلش یک روز شاد

یکایک ازو بخت برگشته شد                            بدست یکی بنده بر کشته شد

ز گشتاسپ و ارجاسپ بیتی هزار                      بگفت و سر آمد بر او روزگار

برفت او و این نامه نا گفته ماند                         چنان بخت بیدار او خفته ماند

سبک دقیقی در نگارش مضامین حماسی از سبک های عالی شعر پارسی است اما تفاوت عظیمی با سبک فردوسی دارد. دقیقی با آنکه در سرایش غزل و قصیده استاد است اما در ساختن "گشتاسپ نامه" از عهده اظهار کمال خویش بر نیامده است. اگر دقیقی از متن خاصی در سرایش شاهنامه اش استفاده می کرده هیچ گونه دخالتی در متن را روا نمی دانست و عین عبارات و جملات را نقل می کرد و همین امر باعث شد که شاهنامه او برخلاف شاهنامه فردوسی از نظر ادبی جندان قدرتی نداشته باشد. مجالس رزم و بزم و مکالمات و حکایت وصف او بسیار کوتاه استو غالبا به سه تا چهار بیت تمام می شود.

از گفته های فردوسی در وصف سرایش شاهنامه دقیقی می توان به خوبی دریافت که:

شاهنامه دقیقی پس از نگارش و تالیف بسیار مشهور شد و جهانی دل بر آن نهادند چرا که شاهنامه او از لحاظ تاریخی و از حیث صحت اتفاق ها و نقل قول ها کاملترین شاهنامه بوده است و تنها دقیقی توانست مدعی این اتفاق بزرگ شود اما در جوانی به دست بنده خود کشته شد و تنها هزار بیت از داستان گشتاسپ و ارجاسپ به نظم درآورد و نتوانست آن را تمام کند.

هزار بیت دقیقی که فردوسی در شاهنامه خود آورده است با این بیت آغاز می شود:

چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت                           فرو آمد از تخت و بربست رخت

و با این بیت تمام می شود:

بآواز خسرو نهادند گوش                                         سپردند او را همه گوش و هوش

و رشته کلام دقیقی از این جا به بعد به یکباره قطع می شود و نشان دهنده این است که اتفاقی برای شاعر افتاده است. تنها همت و جوانمردی استاد طوس توانست این منظومه ناقص را نگه داشته و از دستبرد زمانه ایمن دارد.

سبک دقیقی در نگارش مضامین حماسی از سبک های عالی شعر پارسی است اما تفاوت عظیمی با سبک فردوسی دارد. دقیقی با آنکه در سرایش غزل و قصیده استاد است اما در ساختن "گشتاسپ نامه" از عهده اظهار کمال خویش بر نیامده است. اگر دقیقی از متن خاصی در سرایش شاهنامه اش استفاده می کرده هیچ گونه دخالتی در متن را روا نمی دانست و عین عبارات و جملات را نقل می کرد و همین امر باعث شد که شاهنامه او برخلاف شاهنامه فردوسی از نظر ادبی جندان قدرتی نداشته باشد. مجالس رزم و بزم و مکالمات و حکایت وصف او بسیار کوتاه است و غالبا به سه تا چهار بیت تمام می شود.

اما فردوسی به طور مثال زمانی که می خواهد از فراغ حال یک پهلوان یا مرگ و قتل پادشاهی صحبت کند، با آوردن مضامین گوناگون خواننده را به نکات فلسفی و اخلاقی آگاه می سازد اما دقیقی از اظهار این استادی محروم است.

در چند بیت زیر راجع به یکی از میادین جنگ پس از قتل سه پهلوان، سه بار یک مضمون تقریبا با یک عده کلمات تکرار شده است:

دریغ آن نکوروی تابان چو ماه                            که بازش ندید آن خردمند شاه

دریغ آن نبرد گرانمایه گرد                                 که نادیده باز آن پدر را بمرد

دریغ آن شه پروریده بناز                                   شده روی او باب نادیده باز

و یا شتاب دقیقی در توصیف میدان جنگ تا به حدی است که خواننده تصور می کند تمام جنگ در یک روز و چند ساعت صورت گرفته است.

و تمام اینها نتیجه این است که او چندان دخل و تصرفی در متون نداشته و هر چه را که دیده عینا در شاهامه خود نقل کرده است.

در کلام دقیقی تنوعی که باید در یک اثر حماسی وجود داشته باشد، دیده نمی شود. پهلوانان اغلب به یک شکل توصیف می شوند و تکرار کلمات در کلام او بسیار است. مجالس رزم دقیقی بسیار ساده و معمولی  و دور از مهارت شاعر در توصیف است.

بهترین ابیات گشتاسب نامه در خطابه گشتاسپ نامه دیده می شود. زمانی هم که درباره ظهور طردشت صحبت می کند کلام او زیبایی خاصی می گیرد. در کل و با در نظر نگرفتن برخی از نقائص، گشتاسب نامه دقیقی را باید یکی از بدایع آثار حماسی در نظر گرفت مخصوصا که او توانست با انتخاب بهترین وزن های شعر فارسی برای حماسه و نشان دادن راه نظم روایات ملی از روی روایات مکتوب پیشقدم فردوسی در سرایش کار بزرگش شود.

یکی از دلایل اهمیت گشتاسب نامه وجود تعداد زیادی از ترکیب های فارسی است که تا آن روزگار سابقه نداشته است. دقیقی را جز در مواردی که گفته ایم باید شاعری خوش لهجه و شیرین سخن و فصیح و چابک دانست و او را از بزرگان و استادان زبان و شعر فارسی به حساب آورد.

ادامه دارد....................

آسیه بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

حماسه سرایی در ایران، ذبیح الله صفا

بنیان اساطیری حماسه ملی ایران، بهمن سرکاراتی