تبیان، دستیار زندگی
برآنیم که در کنار مجموعه مقالات مروری بر شاهنامه که به تحلیل و بررسی داستان های شاهنامه می پردازد، شما را با حماسه های ملی ایرانی نیز آشنا سازیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حماسه های ملی ایران

(بخش اول)


برآنیم که در کنار مجموعه مقالات "مروری بر شاهنامه" که به تحلیل و بررسی داستان های شاهنامه می پردازد، شما را با حماسه های ملی ایرانی نیز آشنا سازیم.

حماسه های ملی ایران

حماسه چیزی نیست جز دلاوریها و پایمردی مردان و زنان بزرگی که در طول تاریخ در دفاع از ملت، هویت و فرهنگ خود جان داده اند. شعر حماسی، شعری است که این پهلوانی ها، مردانگی ها و افتخارات را روایت می کند. داستان های حماسی سراسر بیان رنج ها و مشکلات و سختی هایی است که یک فرد، قوم یا ملت در راه وطن، هویت و فرهنگ متحمل می شود و گاه ممکن است که پایان تراژیک داشته باشد.

برآنیم که در کنار مجموعه مقالات "مروری بر شاهنامه" که به تحلیل و بررسی داستان های شاهنامه می پردازد، شما را با حماسه های ملی ایرانی نیز آشنا سازیم.

1.    شاهنامه مسعودی مروزی

اولین کسی که روایات حماسی قوم ایران را به نظم کشید  شاعری به نام "مسعودی مروزی" است. این شاعر موفق به سرودن یک حماسه ملی پیش از فردوسی شد اما متاسفانه از شاهنامه او اطلاع زیادی در دست نیست. تنها در کتاب "البد والتاریخ" تالیف " مطهربن طاهر مقدسی" که از کتاب های معتبر تاریخی است  و در سال 355 هجری قمری تالیف شده است، تنها دوبار از این اثر یاد شده است.

یک بار در مورد پادشاهی کیومرث

نخستین کیومرث آمد به شاهی                                   گرفتش به گیتی درون بیش کاهی

چو سی سال به گیتی پادشا بود                                   کی فرمانش بهر جایی روا بود

دومین جا در پایان سلطنت پادشاهان ساسانی است که می گوید:

سپری شد نشان خسروانا                                        چون کام خویش راندند در جهانا

از مسعودی مروزی چیز زیادی نمی دانیم و از زندگی او اطلاعی در دست نداریم، اما شهرت او و شاهنامه اش در قرن چهارم هجری و حتی در اوایل قرن پنجم زیاد بود و نام شاهنامه او در یکی دیگر از کتب معتبر با نام " غرر اخبار ملوک الفرس" ثعالبی که بعد از سال 412 هجری صورت گرفته نیز وجود دارد. پس درمی یابیم زمانی که دقیقی و فردوسی شروع به شاهنامه سرایی کرده اند، شاهنامه مسعودی مروزی شهرت و اعتبار خودش را داشته است.

این منظومه مسعودی مروزی در نزد ایرانیان محترم و عزیز بود، چراکه آن را به منزله تاریخ ملی خویش تصور می کردند. این منظومه هم مانند سایر شاهنامه هایی که دیدیم و بنا بر عادت ایرانیان دارای تصاویری از مجالس رزم و بزم پهلوانان و شاهان بوده است.

وزن این منظومه "مفاعیلن مفاعیلن فعولن" بوده است و تاریخ به نظم درآوردن آن را نمی توان از اوایل قرن چهارم به بعد دانست چرا که:

1.    کتاب "البد و التاریخ" در سال 355 تالیف شده است و چون نام شاهنامه مسعودی مروزی در آن آمده است پس  این شاهنامه باید قبل از تاریخ تالیف آن کتاب سروده شده باشد.

2.    شاهنامه مسعودی مروزی همانطور که نویسنده کتاب "البد و التاریخ" گفته در نیمه دوم قرن چهارم کتاب مشهوری بوده و ایرانیان ان را بزرگ می دانستند و آن را تاریخی برای خود و قومیتشان می دانستند. باید توجه داشت که به دلیل سخت بودن انتشار و شهرت یک کتاب در روزگاران قدیم، باید اینطور تصور کرد که برای شهرت کتابی مثل شاهنامه مسعودی مروزی حداقل چهل یا پنجاه سال نیاز است. پس بنابراین شاید بتوان گفت که این شاهنامه در حدود سال 300 هجری سروده شده است.

3.    سخت و صقیل بودن برخی از الفاظ و عدم انسجام و لطافت برخی کلمات هم می تواند دلیل روشن و موثقی برای کهنگی این منظومه باشد.

از مسعودی مروزی چیز زیادی نمی دانیم و از زندگی او اطلاعی در دست نداریم، اما شهرت او و شاهنامه اش در قرن چهارم هجری و حتی در اوایل قرن پنجم زیاد بود و نام شاهنامه او در یکی دیگر از کتب معتبر با نام " غرر اخبار ملوک الفرس" ثعالبی که بعد از سال 412 هجری صورت گرفته نیز وجود دارد. پس درمی یابیم زمانی که دقیقی و فردوسی شروع به شاهنامه سرایی کرده اند، شاهنامه مسعودی مروزی شهرت و اعتبار خودش را داشته است.

ادامه دارد...

آسیه بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

حماسه سرایی در ایران، ذبیح الله صفا

بنیان اساطیری حماسه ملی ایران، بهمن سرکاراتی