تبیان، دستیار زندگی
مرد آن بود که درمیان خلق به نشیند وبرخیزدوبه خسپد وبخرد وبفروشد ودربازاردر میان خلق ستد وداد کند وزن خواهد وباخلق درآمیزد ویک لحظه ازخدای غافل نباشد.....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فتوت یعنی...

دیدگاه صاحب نظران درباره ی تعریف جوانمردیو فتوت

پروانه بر دست
اول : خواجه عبدالله انصاری

فتوت به جوانمردی وآزاده گی زیستن است. فتوت سه قسم است :

  1. قسمی باخود،
  2. وقسمی باخلق،
  3. وقسمی باحق.

قسم حق آنستکه به توان خود دربنده گی بکوشی،وقسم خلق  آنستکه به عیبی که ازخود دانی، ایشان را نیفکنی ونگوئی، وقسم خود آنست که تسویل نفس خود را وآرایش وی نپسندی  .

دوم : ابوسعید ابوالخیر

مرد آن بود که درمیان خلق به نشیند وبرخیزدوبه خسپد وبخرد وبفروشد ودربازاردر میان خلق ستد وداد کند وزن خواهد وباخلق درآمیزد ویک لحظه ازخدای غافل نباشد.

سوم :فرامرز بن خداداد

بدان وآگاه باش که درجهان هیچ چیز به ازراستی نیست،و راست گفتن باید به هرجا که باشد، درپیش خاص وعام،عاقل ونادان،خاصه که ما سخن گوئیم،الاراست نتوان گفتن که نام مابه جوانمردی رفته است،وماخود جوانمردیم،اگرچه ماراعیّارپیشه میخوانند،وعیّار پیشه الاجوانمردنتواندبود.

چهارم : عنصرالمعالی کیکاووس

بدانکه جوانمردی وعیّاری آن بود که اورا ازآن چند گونه هنربود :

یکی آنکه دلیر ومردانه وشکیبا بود به هرکاری وصادق الوعده و پاک عورت و پاکدل بود وزیان کسی به سود خویش نکند و زیان خود از دوستان روا دارد، وازاسیران دست بکشد واسیران وبیچا ره گان را یاری دهد و بد بد کنان از نیکان بازدارد وراست شنود؛ چنانکه راست گوید، و داد از تن خود بدهد وبر آن سفره که نان خورد، بد نکند ونیکی را بدی مکافات نکند وبلا راحت بیند .ودرحقیقت‌ براین سه‌ شرط باشد:

  1. اول‌ خرد
  2. دوم‌ راستی‌
  3. سوم ‌مردمی‌

پنجم : شیخ شهاب الدین سهروردی

فتوت آنست که پاکی وپاکدامنی پیشه گیردوامروطاعت حق را میان بسته داردوقدم از جاده شریعت وطریقت وحقیقت نگرداند.فرموده امرحق را سمعآوطاعة، گردن بنهد، و پنج نمازبه وقت اداکند وتطوع ونافله وروزه داشتن، وبه شب قیام نمودن، ازصفات جوانمردان  ماضی بوده است، وبه رنج لقمه به دست آرد، ونصیبه ازآن به خرج عیال کند ویک نصیب به درویشان ومحتاجان، ایثارکند واگرمجردباشد،هیچ بند نکندوهرچه ازعالم غیب درآید ،همه ایثارکند وشفقت برخلق خدای میبرد به قدروسع وطاقت. امربه معروف ونهی برمنکر برموجب وفرموده وا جب شریعت وطریقت وحقیقت به جای آرد وثابت قدم باشد وچشم ازعیب برادران مسلمان فرو بندد، سربه گریبان خود فروبردکردارخود را آئینه روزگار خود سازد .

ششم : شیخ فریدالد ین عطار

ابوالحسن خرقانی را پرسیدند که : جوانمرد به چه داند که جوانمرداست؟ گفت :

بدانکه اگرخداوند هزارکرامت بابرادراوکند، وبا اویکی کرده بود، آن نیزببرد وبرسرآن نهدتا آن نیزبرادراورابود.

هفتم : عبدالرزاق کاشی

بدانکه : فتوت عبارت است ازظهورنورفطرت واستیلأ آن برظلمت نشأت، تاتمامت فضایل درنفس ظاهرشود ورذایل منتفی گردد. چه فطرت انسانی هرگاه که ازآفات وعوارض صفات و دواعی نفسانی سلامت یابد، وازحجب غواثی طبیعی وقیودعلا یق جسمانی رهائی پذ یرد، صافی ومنورگردد ومستعد ومشتا ق کمال شود وازمقاصد دنی ومطالب خسیس استنکاف نماید وازرذایل اوصاف و    ذمائیم اخلاق اعراض لازم شمرد، وازجفای حطام دینوی وملابس قوای غضبی وشهوی کناره گیردوبه همت عالی ازامورفانی ترقی کندوبه سوی معالی ومکارم متوجه شود وبراظهارآنچه درطبع اوست، ازفضائل وکمالات حریص ومشعوف گردد، واین حال را مروت خوانند.

وچون مواظبت براین اموربه غایت رسد وتمام انواع عفت وشجاعت دراو راسخ شود وجمیع اصناف حکمت وعدالت بالفعل ازوظاهرگردد،آنرافتوت خوانند ومدارفتوت،شجاعت  است؛ چون شجاعت به کمال رسید، فتوت تمام باشد .

ودرمورد جوانمردی به این عقیده است :

هدیه های داغ دیده

جوانمردی آنست که : شهوت را تبعید روا ندارد، ودرطلب لذت، هیچکس را مذلل نه نماید، ونفس شریف را به طعمه ولقمه نفروشد، وجامه دنائت وخساست نپوشد، ودرطلب حطام دنیابه جان نکوشد،ودرقیدوبند هوا اسیرنباشد، وجهت آرزوی نفس وقوا،حقیرنگردد، وبه داده حق خرسندی گزیند، وبه جستن چیزی که نصیب او نیست، آبروی خود نریزد، وبرحظوظ دیگران حسد نبرد، وبه لذت بطن وفرج گرفتارنشود، وبه جمع ومنع مال در وبال نیفتد ومطیع ومنقادهیچ نفس نگردد.

هشتم : ازترجمه رساله  قشیریه

گویند شقیق بلخی، جعفربن محمد الصادق علیه السلام  را ازفتوت پرسید، شقیق : گفت : اگردهند شکرکنیم ؛ واگرمنع کنند، صبرکنیم .آن حضرت، گفت : سگان مدینه همین کنند.  شقیق گفت : یا ابن رسول الله ! پس فتوت چیست؟ گفت : اگردهند، ایثارکنیم واگرندهند، صبرکنیم .

نهم : محمد حجازی

جوانمردی آن غریزه است که انسان را ازدیدن بدبختی وبیدادگری به جان میآوردو برای هرگونه ازخودگذ شتن، آماده میکند. به فرمان این غریزه، مردانی به وجودآمده اند که دراروپا به اسم « شوالیه » ودرایران به نام جوانمرد،خوانده میشدند. کارشان در بیابانها، داد گستری ورفع ظلم وحمایت اززنان وکودکان ودستگیری درماندگان بوده است .

دهم : دکترپرویزخانلری

عیّاری یکی ازسامانهای مهم اجتماعی ایران درطی چند قرن بوده است. ازآغاز پیدایش این راه و رسم خبری نداریم؛ اما با گمان نزدیک به یقین،میتوان گفت که : سر چشمه آن را درتا ریخ پیش از اسلام باید جستجو کرد . کلمه «عیّاری» دربیشترمنابعی که به این گروه اشاره شده، با (جوانمردی) مترادف   آمده است. اگراین لفظ را عربی بگیریم، معا نی آن هیچ با مفهوم جوانمردی نزدیک نیست. گذشته ازاین ازقدیم ترین زمان کلمه «عیّار» به صورت اسم خاص، یا صفت محبوب ومعشوق درشعرفا رسی ذکرشده است. رودکی اسم یا صفت محبوب خود را عیّارمیگوید:

داد پیغا م به سراندرعیّا رمرا                  که مکن یاد به شعراندر بسیا رمرا

سپس تعبیرهای « دلبرعیّار» و« بت عیّار» بارها درآثارسخنوران بزرگ میآید .سازمان  عیّا ران، سازمانی ازهم بستگان ویاران بوده است که به آئین خاص دررفتاروکردارپا یبند بوده، وآن آئین را« جوانمردی » میخوانده اند. این فرقه درطی سه قرن نخستین تاریخ بعد ازاسلام وظایف خطیری را دراموراجتماعی وحتی اداری ایران برعهده داشته اند.یازدهم :

دکترمهدی فرهانی منفرد

« عیّاران» یا « جوانمردان» یا « فتیان» طبقه ازطبقات اجتماعی راتشکیل میدادند  اینان متشکل بودند ازمردم جلد وهوشیارعوام الناس، که رسوم و آداب وتشکیلات ویژه داشتند ودرهنگامه هاوجنگها، خود نمایی میکرده اند. این گروه بیشتردسته های تشکیل میدادند وگاهی به یاری امرا یا گروه های مخالف آنان برمیخاستند ودرزمره لشکریان ایشان میجنگیدند .

درعهد عبا سیان شماره عیّاران دربغداد، سیستان وخراسان روبه فزونی گذاشت .دسته های عیّاران، معمولآ پیشوایان ورؤسای داشتند که بنابرگفته مؤلف گمنام تاریخ سیستان،  آن انرا « سرهنگ » مینامیدند .

عیّاران مردمی جنگجو، شجاع، جوانمرد و ضعیف نوازبودند.آنان جوانمردی پیشه داشتند وبه صفات عالی رازنگهداری ودستگیری بیچارگان ویاری درماندگان وامانت داری ووفای به عهد، آراسته، ودرچالاکی وحیله گری، نامداربودند.یعقوب بن لیث صفارازهمین گروه بود وبه یاری عیّاران، سلسله صفاری را بنیاد نهاد .

دوازدهم : دکترغلام حسین یوسفی

عیّاربه معنی ولگرد، زیرک، ترد ست، جوانمرد وفتی، به کاررفته است.عیّاران در قرن نهم  تا دوازدهم میلادی « اواخرقرن دوم هجری » گروهی بوده اند درعراق، ایران و ماورالنهر،دارای تربیت وآداب ورسوم وتشکیلات واصولی خاص که باورزشهاومردانه گی ، توأم بوده است.

دسته های عیّاران که ازطبقات عامه مردم بوده اند، دروقایعی که درشبها روی میداده است، ونیزدرجنگها به یاری امرأویا برخلاف آنان شرکت میجسته اند ودراوضاع سیاسی واجتماعی روزگارخود تأثیرات داشته اند .

عیّاران راغالبآ به شجاعت وجنگجویی وجوانمردی وضعیف نوازی وچابکی وهوشیاری توصیف کرده اند،ودرداستانهای عامیانه فارسی، شخصیت آنان درطی قرون، دگرگون شده است. شبیه این گروه دردیگرکشورها، مانند آسیای صغیروسوریه نیزبه نام « اخی » و« احداث » وجود داشته اند .

مسلک عیّاری وجوانمردی بعد با تصوف درآمیخته وعنوان « فتوت » به خود گرفته است .فتوت درعامه مردم بخصوص درمیان اصنا ف وپیشه وران، نفوذ فراوان کرده است درفارسی فتوت را به « جوانمردی» ترجمه کرده، ووابسته گان بدان را « جوانمردان» نامیده اند .

یا علی
سیزدهم : عباسعلی شعبان

فتوت وجوانمردی درگذشته های نه چندان دورمترادف با آئین عیّاری وپهلوانی بوده است. امروزه دراکثرمواقعی که کمک یا ظلمی شده باشد ازاصطلاحات جوانمردانه یا نا جوانمردانه برای تقدیرویا تقبیح آن عمل استفاده میکنند وروحیه جوانمردی رانشانه فضیلت اشخاص میدانند.

به زعم نگارنده،جوانمردی یعنی کمک به بیچارگان وحمایت ازدرماندگان ،برای ارتقای مادی و معنوی جامعه درجهت خشنودی خداوند. شایسته است تعریف جوانمردی را دربیان بزرگ جوانمرد تاریخ امام علی (ع ) جستجونمائیم .حیدرکراردرباره جوانمرد در کلمات قصارش ???و???و??و?? و??نهج البلاغه چنین میفرمایند.

  1. - جوانمرد مهربانترازخویشاوند است.
  2. - کسی که به عوض عقیده داشته باشد دربخشش جوانمرداست.
  3. - ازحمله جوانمردبه هنگامیکه مظلوم واقع شده وشخص پست موقعی که مورداحترام قرار گرفت، پرهیزکنید.
  4. - راستگویی انسان به اندازه ی جوانمردی اوست.
  5. - ازلغزشهای جوانمردان چشم بپوشید زیراهرجوانمردی لغزید، بطورحتم دستش به دست خداست واورا بلند میگرداند.
  6. - لا فتی الا علی لا سیف الا ذولفقار.

چهاردهم : دکترمحمد تقی فعالی

فتوت درلغت ، مردى وجوانمردى راگویند. برخى گفته‌ اند: فتوت آنست که براى خود نسبت به دیگرى فزونى ندانی؛ بعضى هم گفته‌اند که فتوت، گذشتن ازلغزشهاى برادران است.فتیان « جمع فتى = جوانمرد» دراصطلاح طبقه ‌اى خاص بوده‌اند که درایران وگاهى دربرخى بلاد دیگراسلامى ظهورکرده‌اند. آنان آداب خاصى ازقبیل : بخشندگی،کارسازی، دستگیرى ومروت داشته‌اند .

جوانمردان ریشه‌ خود را به امیرمومنان علی(ع) میرسانند. آنان با اتکا به کلام معروف « لا فتى الاعلى لاسیف الا ذوالفقار» که هاتفى درغزوه‌ احد آنرا ندا داد.علی«ع» را « شاه مردان » خوانده و او را بهترین نمونه‌ جوانمردى وفتوت میشمارد.

جوانمردان سلسله‌ مراتب خاصى داشتند؛ مبتدیان را « ابن » سابقه‌ داران را «اب» یا «جد» میخواندند و رئیس خود را « اخی » خطاب میکردند.

آنان به جاى خرقه «سراویل» « جمع سروال یا شلوار، زیرجا مه » می پوشیدند. این لباس بعدها درزورخانه‌هاى ایران مرسوم شد. هریک ازجوانمردان کمربندى به نام « شیخ الشد = پیرکمربند» داشته‌اند و سند سراویل وکمربند خود را به « شاه مردان » میرساندند.

اهل فتوت وعیّاران لباس، تشریفات و نیزآداب ورسوم خاصى داشتند ودردوره‌هاى بعد طبقه « داش ولوطی » را تشکیل میدادند؛ هرچند اخیرا این گروه روبه انحطاط گذارد.  جوانمردان وعیّاران به ورزشهاى جسمانى بسیاراهمیت میدهند. زورخانه‌ داران امروزی میراث ‌داران جوانمردان اند.

آنان درکشتی گرفتن،تیراندازى وشمشیربازى مهارت داشتند.هریک موزه ‌اى درپای، خنجرى برکمروکلاه درازى که ازنوک آن پارچه ‌اى کوتاه آویخته شده بود، برسرداشتند. روزهابه کارمعاش مشغول بودندوشبها دربیوت یامواضعى به نام « لنگر» یا« زاویه »  نزد «اخی » به شاگردى می نشستند وبقیه‌ وقت راهم صرف دستگیرى مستمندان میکردند.

 آئین فتوت ترجیح دیگران،گذشتن ازلغزش،بت ‌شکنی،بخشندگی،حفظ شرف وناموس، اظهارغیرت، فداکاری،دستگیرى ازمستمندان وضعیفان ودفع ظلم ازمظلومان وحمایت از یاران بود.

آداب ورسوم جوانمردى درایران نفوذ فراوان وگسترده‌ اى داشت و بسیارى را به خودجذب کرد. ازاین طریقت میتوان حکایات فراوانى درگلستان، بوستان، داستانهاى عبید وقلندرنامه یافت واز پوریاى ولى و مرحوم تختی ، به عنوان دونمونه بارز، یاد کرد.


آیین عیاری و جوانمردی - دکتر یقین