تبیان، دستیار زندگی
اصـلاح سـاخـتار حـوزه و ساخت بنیادهای جدید بـرای تـعالی و رشد آن از دیر باز تا کنون از جمله مقـوله های پر گفت وگـو بـوده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امـام و اصـلاح سـاخـتارحـوزه(1)
امام ،خمینی ،روحانیت ،شهدا

اصـلاح سـاخـتار حـوزه و ساخت بنیادهای جدید بـرای تـعالی و رشد آن از دیر باز تا کنون از جمله مقـوله های پر گفت وگـو بـوده است.

جایگاه حوزه

نـقـش بـنیادین حوزه بر کسی پوشیده نیست. حوزه ریشه در باورهای دیـنـی مـردم دارد. قـلمرو و رسالت روحانیان, که پرورش یافتگان حـوزه بشمارند, در متن شریعت, بازگو شده است. اسلام به مرزبانان سـرزمـیـن بـاورهای دینی, اهمیت می دهد و این, به روشنی بیانگر جایگاه با ارزش حوزه هاست.

امام خمینی, در بیانی روشن, جایگاه حوزه ها را می نمایاند:

 

تـردیـدی نـیست که حوزه های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسـلام و تـشـیـع, مـهـمـترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انـحـرافـات و کـجرویها بوده اند. علمای بزرگ اسلام, در همه عمر خـود تـلاش نـمـوده اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند.

اگـر فـقـهـای عزیز نبودند معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان عـلـوم قـرآن و اسـلام و اهـل بیت,علیهم السلام, به خورد توده ها داده بـودنـد. جـمـع آوری و نـگـهداری علوم قرآن و آثار احادیث پـیـامـبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین, علیهم السلام, و ثبت و تـبویب و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سـلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار می گرفتند, کار آسانی نبوده است....

سـخـن از اصلاح حوزه های علمیه و بایستگی برنامه ریزی و دگرگونی در سـاخـتار آن ونیز اصلاح سازمان روحانیت, بدون توجه به جایگاه و رسالتهای مهم آن مشکلی را حل نخواهد کرد. بر این اساس, ارائه هـر طرح و برنامه ای برای اصلاح امور حوزه و به سامانی, باید با تـوجـه بـه این بود و هستها صورت گیرد,

همان گونه که خود امام, هـر جـا بـه مـسـالـه سـامان دهی حوزه ها و بایستگی بازنگری در بـخـشهای گوناگون آن پرداخته, برنامه ریزان, مصلحان دلسوز حوزه را بـه جـایـگاه حوزه ها و روحانیان توجه داده است; زیرا سامان دهـی در حوزه و پدیدآوردن سازمانهای گوناگون آن, گرچه بایسته و پـرهـیـز نـاپذیر است و بدون آنها نمی توان به هدفهای مورد نظر دسـت یـافـت, ولـی این نگرانی نیز همواره وجود داشته و دارد که مـبـادا این دگرگونیها که با انگیزه سامان دهی حوزه ها صورت می گـیرند, اصول و ارزشهای موجود را بر هم ریزند و از هم بگسلند و اسـاس تـعلیم و تعلم و تهذب نفس و حاکمیت ارزشهای والای اسلام بر هـمه شریانهای حوزه و روحانیت را که از دیرباز نقطه قوت و مایه افـتـخـار بوده است, لرزان کنند.

پیشینه سازمان حوزه های علمیه

پـیشینه حوزه های علمیه به روزگار امامان معصوم(ع) بویژه دوران پرشکوه و پررونق امام باقر و امام صادق(ع) بر می گردد. در برهه ای کـه قـدرت در خـانـدان امـوی غروب می کرد و در خاندان عباسی طـلـوع, در قـرن دوم هـجری, این دو امام, مجال یافتند که فرهنگ شـیـعـه را بـه گـونه چشم گیری بگسترانند و در شهر مدینه, بزرگ تـرین و پرشکوه ترین حوزه علمی را پدید آورند و بسیاری از طالب عـلـمـان و تـشـنـگـان مـعـارف دین را گرد خویش در مسجد پیامبر گردآورند و همگان را از فروغ دانش خویش بهره مند سازند.

ایـن حـوزه بـزرگ علمی که باید آن را نخستین حوزه علوم دینی در مـیـان شـیـعـیان, بلکه مسلمانان دانست, هر چند در ظاهر سازمان پـیـچـیـده ای نداشت, ولی با این حال, این گونه نبود که آیین و سـاخـتـاری نـداشـتـه باشد. در همان زمان امور درسی به گونه ای سـامـان یـافـتـه بـود که همه دانشهای مورد نیاز آن روزگار, در کـانـون توجه قرار می گرفت و با دقت برای بخشهای گوناگون جامعه و پاسخ گویی به نیازهای فکری مردمان, نیروی لازم تربیت می شدند.

ایـن کـه مـی بینیم در همان روزگار و در مکتب امام باقر و امام صـادق(ع) بـرای هـر رشـتـه ای از دانـشها افرادی ویژه آموزش می دیـدند و پرورش می یافتند و تخصص کافی در آن رشته ها به دست می آوردنـد و دانـش آموختگان به درستی توانایی آن را داشتند که از عهده پاسخ گویی به پرسشها برآیند, به خوبی نشان می دهد سامان و نـسـقـی در کار بوده است و برابر برنامه و قاعده آموزش می دیده اند.

در هـمـان روزگـار, مساله مهم, رشته رشته کردن دانشهای حوزوی و ویـژه سـاخـتن هرگروه برای فراگیری دانشی و مهارت و آمادگی, در هـمان رشته وجود داشته است, در مثل, در جمع دانش آموختگان مکتب ایـن دو امام بزرگوار, حمران بن اعین در دانشهای قرآن, ابان بن تـغـلب در ادبیات عرب, زراره بن اعین در دانش فقه, مومن طاق در دانـش کـلام, طـیـار در دانش فقه, هشام بن سالم در دانش توحید و هـشـام بن حکم در امام شناسی و دانشهای پیوسته با مقوله امامت, مـهـارت ویـژه داشته اند. بسیار پیش می آمد, افرادی که به محضر امـام صـادق(ع) مـی آمدند و می خواستند در معارف دینی به بحث و مـنـاظره بپردازند و یا پرسشهای علمی و اعتقادی و کلامی را مطرح مـی کـردند, برابر نوع پرسش و درخواست, امام آنان را به یکی از هـمـیـن یـاران و اصـحـاب مدرسه ارجاع می داد, تا پاسخ خویش را دریافت دارد و یا به مناظره بپردازد.

هـشام بن سالم که خود از طالب علمان همین حوزه و تربیت یافتگان محضر امام صادق(ع) است, می گوید:

(روزی گـروهی از شاگردان مکتب امام صادق(ع) در محضر ایشان, دور هم نشسته بودیم که مردی شامی از راه رسید, سلام کرد و به جمع ما پیوست و برای نشستن اجازه خواست.

امـام(ع) اجـازه فـرمـود و از او پـرسید که به چکار آمده است و خواسته اش چیست؟

آن مـرد گـفـت شنیده ام شما به همه چیز دانایید, آمده ام تا با شما بحث وگفت وگو کنم!

امام(ع) فرمود: گفت وگو در چه موضوعی؟

گفت: درباره قرآن و جاهای سکون و حرکتهای سه گانه آن.

امام صادق(ع) به حمران بن اعین که در جمع ما نشسته بود, فرمود:

بـا مـرد شـامی به بحث و گفت وگو بپردازد و پاسخ پرسشهای او را بدهد.

مـرد شـامـی عرض کرد: یابن رسول الله من به قصد گفت وگو با شخص شما آمده ام نه حمران بن اعین.

امـام(ع) فـرمود: اگر در گفت وگو با حمران چیره شدی بر من چیره شده ای.

مـرد شامی سخن امام(ع) را پذیرفت و روی به حمران بن اعین کرد و بـا وی به گفت وگو پرداخت. پرسش خویش را مطرح کرد و در هر مورد پـاسـخـهـای کافی و قانع کننده ای شنید. سپس امام(ع) از آن مرد شامی پرسید: حمران را چگونه دیدی؟

گـفت: فردی توانا و دانا یافتم. چیزی نماند که از آن بپرسم و و پـاسـخ لازم را نـشـنوم. سپس مرد شامی از امام صادق(ع) خواست که اجـازه فرماید در مقوله های دیگر علمی همانند فقه, کلام, توحید, امـامـت و... نـیـز بـه گفت وگو پردازد و پرسشهای خویش را مطرح کند.

امـام(ع) اجـازه فـرمـود و بـرای بـحـث در هر مقوله ای, یکی از شـاگردان حاضر در آن جمع را معین کرد و مرد شامی در همه آن گفت وگوها شکست خورد.)

توانایی و گستره دانش شاگردان حوزه امام(ع) بر دانشهای گوناگون و آمـادگـی کامل آنان برای پاسخ به شبهه ها پرسشها و نیز انجام گـفـت وگـوهای علمی, به روشنی بیانگر آن است که حوزه ساده همان روزگـار نـیز, برنامه و سازمان ویژه خود را داشته است و براساس یـک بـرنـامه حساب شده, در کنار فقه و حدیث, به دانشهای دیگر و مـقـوله هایی که در آن روزگار مورد نیاز بوده, توجه می شده است و بـرای پـاسـخ گویی به نیازهای علمی, افراد ویژه ای, تربیت می شده اند.

در روزگـار غـیـبـت و در دوره هـای مـیانی نیز, هرگاه بزرگان و فـرهـیـخـتـگـان شیعه مجال یافتند که حوزه ای بنیان نهند, همین سـامان و نسق, کم وبیش بر تلاشهای علمی و آموزشی آنان حاکم بود.

در روزگـار آل بـویه, حوزه های علوم دینی شیعه بار دیگر رونق و شکوه دیرین خود را باز یافتند و عالم بزرگ شیعه, سید رضی و سید مـرتضی با بهره گیری از رویکرد آل بویه به مذهب شیعه به احیای دوبـاره مـدرسـه هـای علمی شیعه پرداختند. آنان بی دریغ در راه گـسترش حوزه شیعه تلاش ورزیدند و حتی بسیاری از دارایی شخصی خود را در همین راه هزینه کردند.

سـیـد مـرتضی خانه وسیع خود را کهف اصحاب علم قرار داد و در یک بـرنـامه ریزی دقیق و حساب شده, در همان منزل گسترده, اتاقهایی بـرای طـلاب شب خواب و مدرس و کتابخانه ای بزرگ را بنیان نهاد و زنـدگـی طـلاب و اسـتـادان را نـیـز به گونه ای شایسته از درآمد مـلـکـهـای خـود اداره مـی کرد و البته شهریه بگیران و شاگردان مـدرسـه, درجه بندی شده بودند و براساس این درجه بندی شهریه می گـرفتند, در مثل, شیخ طوسی, شاگرد ممتاز مدرسه سید مرتضی, مبلغ دوازده دیـنار و قاضی عبدالعزیز بن براج طرابلسی, هشت دینار در هر ماه شهریه می گرفتند.

در نـظـام آمـوزشی این حوزه, افزون بر دانشهایی از فقه و اصول, دانـشهای دیگر نیز آموزش داده می شد. حوزه, چنین در فراز و نـشـیبها, به کار خود ادامه می داد. هرگاه عالمان بزرگ مجال می یافتند حوزه را می گستراندند و برنامه های مورد نیاز را در آن جـا پـیـاده می کردند و در هر رشته ای صاحب نظرانی را تربیت و تحویل جامعه می دادند.

این مطلب ادامه دارد....


منبع:حوزه نت            تنظیم مجید نقدی گروه حوزه علمیه