تبیان، دستیار زندگی
قدم اول در سلوك «یقظه» ـ بیداری ـ است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از خواب غفلت بيدار شويد

از خواب غفلت بیدار شوید

پاي درس اخلاق امام راحل (ره)

تا كى مى‏خواهيد در خواب غفلت به سر بريد، و در فساد و تباهى غوطه‏ور باشيد؟ از خدا بترسيد از عواقب امور بپرهيزيد از خواب غفلت بيدار شويد. شما هنوز بيدار نشده‏ايد هنوز قدم اول را برنداشته‏ايد. قدم اول در سلوك «يقظه» ـ بيداري ـ است. ولى شما در خواب به سر مى‏بريد چشمها باز و دلها در خواب فرو رفته است.

نکته: يقظه و انتباه بمعنى بيدار شدن و بخود آمدن و متنبه گشتن، اولين قدم و يا اولين مسئله در سلوك الى الله است. و اگر دقيق باشيم بايد بگوييم يقظه و انتباه در سفر الى الحق اساس امر است.

بعد از اسلام و ايمان و بعد از التزام بحقايق و حدود و احكام، و بعبارتى، بعد از ورود در زمره مؤمنين و به دست آوردن مبانى عقيدتى، و عمل بمقتضاى آنها وانجام دادن واجب و اجتناب از حرام و مراعات حدود الهى، استعداد و آمادگى اين معنى پيدا مى‏شود كه انسان بخود بيايد و از غفلت بخصوصى كه دامنگير او و همه بوده و غفلت اسرارآميز و پردامنه‏اى است، بيدار شود و متنبه گردد. اين بيدارى و بخود آمدن، نوع خاصى از بيدارى و نوعى بخود آمدن است كه همه چيز را بهم مى‏زند و اساس همه آنچه را كه قبلا بود، در هم مى‏ريزد و بنياد و هم و خيال را متزلزل مى‏كند و موجوديت قبلى انسان را تهديد و اركان حيات اين جهان را سست مى‏گرداند. (1)

شما هنوز بيدار نشده‏ايد هنوز قدم اول را برنداشته‏ايد. قدم اول در سلوك «يقظه» ـ بيداري ـ است. ولى شما در خواب به سر مى‏بريد چشمها باز و دلها در خواب فرو رفته است.

اگر دلها خواب آلود و قلبها بر اثر گناه سياه و زنگ زده نمى‏بود، اين طور آسوده خاطر و بيتفاوت به اعمال و اقوال نادرست ادامه نمى‏داديد. اگر قدرى در امور اخروى و عقبات هولناك آن فكر مى‏كرديد، به تكاليف و مسئوليتهاى سنگينى كه بر دوش شماست بيشتر اهميت مى‏داديد.

شما عالم ديگرى هم داريد معاد و قيامتى نيز براى شما هست (مثل ساير موجودات كه عود و رجعت ندارند نمى‏باشيد.) چرا عبرت نمى‏گيريد؟ چرا بيدار و هوشيار نمى‏شويد؟ چرا اين قدر با خاطر آسوده به غيبت و بدگويى نسبت به برادران مسلمان خود مى‏پردازيد، و يا استماع مى‏كنيد؟ هيچ مى‏دانيد اين زبانى كه براى غيبت دراز مى‏شود در قيامت زير پاى ديگران كوبيده مى‏گردد؟ آيا خبر داريد كه‏ الغيبة ادام كلاب النّار(2)

خدا نكند انسان به امراض بيدرد مبتلا گردد. مرضهايى كه درد دارد انسان را وادار مى‏كند كه در مقام علاج برآيد به دكتر و بيمارستان مراجعه كند ليكن مرضى كه بيدرد است و احساس نمى‏شود بسيار خطرناك مى‏باشد. وقتى انسان خبردار مى‏گردد كه كار از كار گذشته است.

مجالس و محافلى كه به غيبت مى‏گذرد خيلى گرم و شيرين است حب نفس و حب دنيا كه ريشه همه گناهان است (3)لذتبخش مى‏باشد.  و قهرا اگر انسان از مرضى لذت برد و درد هم نداشت، دنبال معالجه نخواهد رفت و هر چه به او اعلام خطر كنند كه اين كشنده است، باور نخواهد كرد. اگر انسان به مرض دنياپرستى و هواخواهى مبتلا شد، محبت دنيا قلب او را فراگرفت، از غير دنيا و ما فيها بيزار مى‏شود العياذ باللّه نسبت به خدا و بندگان خدا و به پيامبران و اولياى الهى و ملائكة اللّه دشمنى مى‏ورزد، و احساس حقد و كينه مى‏كند و آن گاه كه فرشتگان به امر خداى سبحان براى گرفتن جان او مى‏آيند، سخت احساس تنفر و انزجار مى‏كند، زيرا مى‏بيند كه خداوند و ملائكة اللّه مى‏خواهند او را از محبوبش (دنيا و امور دنيوى) جدا سازند و ممكن است با عداوت و دشمنى حضرت حق تعالى از دنيا برود.

اگر انسان به مرض دنياپرستى و هواخواهى مبتلا شد، محبت دنيا قلب او را فراگرفت، از غير دنيا و ما فيها بيزار مى‏شود العياذ باللّه نسبت به خدا و بندگان خدا و به پيامبران و اولياى الهى و ملائكة اللّه دشمنى مى‏ورزد، و احساس حقد و كينه مى‏كند

يكى از بزرگان قزوين، رحمه اللّه تعالى، نقل مى‏كرد كه [به‏] بالين مردى كه در حال احتضار بود حاضر شدم. در آخرين دقايق زندگى چشم باز كرد و گفت: ظلمى كه خدا به من كرد، هيچكس نكرده است زيرا با چه خون جگرى اين بچه‏ها را پرورش داده بزرگ كرده‏ام اكنون مى‏خواهد مرا از آنان جدا سازد آيا ظلمى بالاتر از اين مى‏شود؟

اگر انسان خود را مهذب نكند و از دنيا منصرف نسازد و حبّ آن را از دل بيرون ننمايد، بيم آن مى‏رود كه هنگام مرگ با قلبى لبريز از بغض و كينه نسبت به خداوند و اولياى او جان سپرد. با چنين سرنوشت شومى دست به گريبان است. آيا اين بشر افسار گسيخته اشرف مخلوقات است، يا در حقيقت شرّ مخلوقات مى‏باشد؟وَ الْعَصْرِ انَّ الانْسانَ لَفى خُسْر الا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ (4) در اين سوره فقط «مؤمنين» را كه داراى عمل صالح‏اند استثنا فرموده است. و «عمل صالح» عملى است كه با روح سازش داشته باشد. ولى مى‏بينى كه بسيارى از اعمال انسان با جسم سازش دارد. «تواصى» هم در كار نيست. اگر بنا باشد حبّ دنيا و حبّ نفس بر شما غلبه كند و نگذارد حقايق و واقعيات را درك كنيد، عملخود را براى خدا خالص گردانيد، شما را از تواصى به حق و تواصى به صبر باز دارد، سدّ راه هدايت شما گردد، در خسران قرار گرفته‏ايد خسر الدنيا و الآخره هستيد. زيرا جوانى را داده‏ايد، از نعمتهاى جنت و مزاياى اخروى نيز محروم مانده‏ايد، و دنيايى هم نداريد. (5)


منابع:

1.  پايگاه بلاغ.

2. در مواعظ امير المؤمنين (ع) به نوف البكالى است:إجتنب الغيبة فإنّها إدام كلاب النّار.(از غيبت دورى كن، زيرا كه آن نانخورش سگان دوزخ است.) وسائل الشيعة، ج 8، ص 600، «كتاب الحج»، «أبواب احكام العشرة»، باب 152، حديث 16.

3. عن أبي عبد اللّه، عليه السّلام، قال:رأس كلّ خطيئة حبّ الدّنيا. «اصول»كافى، ج 4، ص 2.

4. سوره عصر٬ آيه 3.

5. کتاب جهاد اکبر.

تهيه و فرآوري : محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان