تبیان، دستیار زندگی
هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح ابن زیاد بـرخـورد كـرد و در پـى یـك گـفت و گوى لفظى شدید...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به نام خدا

«مختار» از تولد تا قیام

هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح ابن زیاد بـرخـورد كـرد و در پـى یـك گـفت و گوى لفظى شدید...

قبر مختار ثقفی

تصویر: آرامگاه مختار ثقفی در کوفه

تولد مختار

ابو اسحاق، مختار بن ابی عبید ملقب به کیسان، در سال اول هجری به دنیا آمد. دقیقا در سال اول هجری!

لقب

لقب مختار «کیسان» به معنی زیرک و تیزهوش بود که قبیله کیسانی را منسوب به او دانسته اند. در روایتی نقل شده است که این لقب را امیرالمومنین علیه السلام به او دادند.

خانواده مختار

مادر او چنان که در تاریخ اشاره شده است زنی باهوش، صاحب عقل و دارای فصاحت و بلاغت بود. نقل شده است که مادر مختار وقتی او را حامله بود در خواب دید که بشارت پسری شجاع را به او می دهند او همچنین بعد از تولد مختار خوابی مشابه در مورد او دید. هنگامي که ارتش اسلام براي جنگ با ارتش کسري از مدينه به طرف عراق و ايران حرکت کرد، فرماندهي اين لشکر از طرف خليفه دوم به ابوعبيد، پدر مختار واگذار شده بود. ابوعبيد، مختار را نيز براي جهاد در اين بسيج شرکت داد و بدين وسيله مختار 13ساله از جمله رزمندگان شد که براي اولين بار درجنگي عظيم شرکت مي کرد. پدر و دو برادر مختار در جنگ با ایران در روزی که به یوم الجسر معروف است کشته شدند و مختار که در آن زمان 13 سال داشت تحت تکفل عمویش سعد ثقفی در آمد. سعد از طرف حضرت امیر علیه السلام فرماندار مداین شد و تا زمان امام حسن علیه السلام بر این سمت بود و به‌ دليل حسن سلوك و رفتار نيكويش با مردم محلي شهرت داشت. او همچنین یکی از فرماندهان سپاه امیرالمومنین در جنگ صفین بود. مختار نیز به همراه عمویش به مداین رفت. مختار خواهری داشت به نام صفیه که این خواهر بعدا با عبدالله ابن عمر پسر خلیفه دوم ازدواج کرد. و همین عبدالله بواسطه احترامی که عرب برای او قائل بودند دو بار باعث ازادی مختار از زندان شد.

همسران مختار

همسران مختار به نام‌های عُمره، دختر نعمان ‏بن بشیر انصاری و ام‏ثابت، دختر سمرة ‏بن جُندَب بودند که هنگام دستگیری، از لعن او سر باز زده و گفتند: «چگونه از مردی بیزاری بجوییم که به ربوبیت خدا معترف، روزها روزه و شب‌ها به نماز مشغول بود. خونش را در راه خدا و رسول و برای کشتن قاتلان فرزند پیامبر و اصحاب و یاران آن بزرگوار، بذل کرد و خداوند وی را بر آن نامردمان مسلّط ساخت و با کشتن آنها دل‌ها را شفا داد.»

به فرمان عبدالله ‏بن زبیر آن دو زن، بین لعن مختار یا مرگ مخیّر شدند... پدر عمره،  نعمان‏بن بشیر انصاری همان کسی بود که پیراهن عثمان را به شام برد و در جنگ صفین در کنار معاویه و علیه امام شمشیر زد و از طرف معاویه و فرزندش یزید، والی بود. خداوند از چنین پدری منحرف، چنین دختری با ایمان به دنیا آورد.

قبر مختار ثقفی

محل زندگی مختار

او از مردم شهر طائف و از قبیله بنی ثقیف بود که در خلافت عمربن الخطاب، همراه پدرش به مدینه رفت. مختار در زمان خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام، با آن حضرت در عراق بود و بعد از شهادت حضرت، در بصره ساکن شد.

مختار و دعوت امام حسین علیه السلام

در سال 61، زماني كه مسلم بن عقيل علیه السلام به كوفه آمد تا براي حضرت ابا عبدالله علیه السلام بيعت بگيرد، او اولين نفري بود كه با مسلم علیه السلام پيمان بست، سپس خانه اش را در اختيار مسلم قرار داد تا در آنجا، مسلم از مردم بيعت بگيرد. هنگام دستگیرى مسلم و هانى، مختار در كوفه نبود و او براى جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتى خبر ناگوار دستگیرى مسلم را شـنـیـد، بـا جمعى از افراد و یارانش به كوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح ابن زیاد بـرخـورد كـرد و در پـى یـك گـفت و گوى لفظى شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیرى پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح كـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترك گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد. مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت.  وقـتـى چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: تو همانى كه به یارى پسر عقیل شتافتى؟ مختار قسم یاد كرد كه من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم. ابن زیاد كه عصبانى بود، عصاى خود را محكم به صورت مختار كوبید، به طورى كه از نـاحیه یك چشم صدمه دید. عمرو برخاست و از مختار دفاع كرد و شهادت داد كه او در ماجرا نبوده و بـه وى پناهنده شده است. ابن زیاد كمى آرام گرفت و گفت: اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را مى‌زدم. و دستور داد مختار را به زندان افكندند. مختار همچنان در زندان بود تا امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.

قیام مختار

وی پنج سال بعد از حادثه خونین کربلا و یکسال بعد از نهضت «توابین» با هدف خونخواهی حضرت سیدالشهدا  علیه السلام و انتقام از قاتلان شهدای کربلا قیام کرد. 14 ربیع الاول سال 66 هـ ق، در کوفه به پا خاست و عبدالله بن مطیع را که کارگزار عبدالله بن زبیربود بیرون کرد. قیام و جهت گیری اصلی جنبش مختار با شعار «یا منصور امت» و «یا لثارات الحسین» بود. درگیری های سختی در محله ها و میدان های کوفه شد، گروههایی کشته و گروههایی تسلیم شدند و مختار وارد قصر کوفه شد. اشراف کوفه با او بیعت کردند. اغلب سپاه مختار از موالی ایرانی بودند. مختار بعد از تسلط بر حکومت، قاتلان واقعه کربلا را کشت و نیروهایی به اطراف فرستاد تا هم در مناطق دیگر غالب شده و هم جنایتکاران آنجا را به کیفرشان برساند. مدتها این تحرکات و نبرد با طرفداران بنی امیه به طول انجامید.

ایرانیان در قیام مختار

پيوستن نيروهاي ايراني به مختار چندان دامنه دار بود كه وقتي سفيري از شام براي مذاكره با ابراهيم بن مالك اشتر وارد اردوي سپاه مختار شد، از زماني كه از دروازه  اردو گذشت تا وقتي كه با خودِ ابراهيم مذاكره كرد، يك كلمه عربي نشنيد. به همين دليل هم به تدريج گروه‌هاي عربي كه هوادار وي بودند و به سنت جاهلي   اشرافيت اعراب باور داشتند، به تدريج از گرد او پراكنده شدند.

قبر مختار ثقفی
تصویر: آرامگاه مختار ثقفی در کوفه

نظر ائمه علیهم السلام درباره قیام مختار

از مجموع قرائن و روايات به دست مي آيد كه خروج و قيام مختار، مورد رضايت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زيادي بيانگر اين امر است. مثلا يكي از قرائن اين است؛ زماني كه ميثم تمار به همراه مختار در زندان به سر مي برد، ميثم به او خبر داد كه او بر عليه قاتلين كربلا قيام خواهد نمود، بي شك اگر قيام او مورد رضايت اهل بيت علیهم السلام نبود، ميثم اين امر را به مختار گوشزد مي كرد. از ظاهر برخي ديگر از روايات به دست مي آيد كه قيام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد علیه السلام بوده است. از جمله اين روايات، اجازه اي است كه وي از محمد بن حنفيه گرفته است. ممكن است گفته شود اجازه از محمد حنفيه دليل بر رضايت ائمه از قيام او متار نمي شود، ولي با توجه به اينكه از طرفي، مختار مي دانست هر گونه حكومت و سياستي جز به فرمان معصوم صحيح نيست، و از سوي ديگر با توجه به شخصيت و تقواي محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنين كاري را صادر نمي كند، و عدم اذن مستقيم از امام علیه السلام به خاطر رعايت شرايط تقيه بوده است؛ او براي گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفيه مي رود، در اين ديدار محمد بن حنفيه او را به تقوا سفارش مي كند و با رعايت شرايط تقيه، سخناني مي گويد كه مختار از آن، اجازه براي قيام مي فهمد و با توجه به شخصيت معنوي محمد بن حنفيه، مي توان گفت اجازه او با اذن امام سجاد بوده است.


نویسنده: محمدعلی روزبهانی، گروه حوزه علمیه تبیان

تنظیم: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان