تبیان، دستیار زندگی
در نوشتار پیشین درباره موسیقی و انواع آن و همچنین تفاوت آن با غنا با شما سخن گفتیم . در ادامه به بررسی آثار موسیقی بر روح و روان خواهیم پرداخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از موسیقی چه می دانید؟ (2)

موسیقی و غنا
در نوشتار پیشین درباره موسیقی و انواع آن و همچنین تفاوت آن با غنا با شما سخن گفتیم . در ادامه به بررسی آثار موسیقی بر روح و روان خواهیم پرداخت.

اثرات موسیقی برجسم و روان

حال که تفاوت موسیقی وغنا و احکام آنها دانسته شد به یکی ازمهمترین بخشهای این نوشتاریعنی انواع اثرات موسیقی برجسم و روان انسان می پردازیم.

دربارة حوزة تأثیرگذاری موسیقی و این که اصالتاً مخاطب آن کدام یک از این دو (جسم و روان) هست باید گفت :

« مخاطب حقیقی این هنر ، مغز و روان انسانها است ، نه حس بینایی و نه حس شنوایی ؛ زیرا این دو حس چیزی جز واسطه انتقال اصوات فیزیکی به مغز و روان انسانها نیست .تیز گوش ترین انسانها که دریافت درونی از معنای موسیقی ندارند ، هیچ درکی درباره آن نمی توانند داشته باشند ، حتی تفسیر و چگونگی برداشت انسانهایی که در یک جامعه و در پوشش یک فرهنگ و یک محیط و سرگذشت زندگی می کنند گوناگون می باشد،اگرچه همه آنان ازحس شنوایی مساوی برخوردار بوده باشند(1)ولی بالاخره اثر موسیقی دوگونه است :1ـ اثرات معنوی 2ـ اثرات جسمی.

اثرات معنوی و روحی موسیقی:

روح انسان ، مهم ترین جنبة وجودی انسان است، لذا هر آن چه که برآن اثر بگذارد می تواند در کمال و سقوطش، مؤثّر باشد. از این جا اهمّیت اثر موسیقی بر روح و روان انسان مشخّص می شود. ما در این بخش مهمترین آثار موسیقی را بر روح بررسی می کنیم:

1ـ گمراهی و غفلت ازخدا :

از بزرگ ترین آثاری که برای موسیقی ذکر شده است دور شدن از یاد و ذکر خداست . قرآن در سورة لقمان یكى از عوامل گمراهى و ضلالت را «لهو الحدیث» دانسته است. «ومِن النّاسِ مَن یشتری لَهوالحدیثِ لیُضلَّ عن سبیلِ الله(2)«لهویعنی غفلت ،یعنی دورشدن از ذکرخدا ، دورشدن از معنویت ، دورشدن از واقعیتهای زندگی ، دورشدن ازکار وتلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی بند وباری».(3)در روایات اسلامى از «لهو الحدیث» نیز به «غنا» تفسیر شده است.(4) شنیدن غنا و موسیقى آن چنان اراده انسان را سست و غریزه جنسى شخص را تحریك مى‏كند كه شخص را از یاد خدا و قیامت باز می دارد لذا ازعوامل گمراهی به حساب می آید.

2- گرایش به فساد :

غنا و آواز مطرب و لهوى، انسان را به سوى شهوت و فساد اخلاقى مى‏كشاند و از راه پرهیزكارى باز مى‏دارد.مجالس غنا و موسیقى، معمولاً جزو مراكز مفاسد گوناگون است و این خود دلیل روشنی است بر این که موسیقی درگرایش به فساد نقش مؤثّری دارد .

 در حدیثى از نبى اكرم(ص) آمده است : «الغناءُ رقیة الزنا»:«غنا نردبان زنا است».(5)

3 ـ سوء عاقبت :

برای اثبات سوء عاقبت، به واسطة غنا و موسیقی به یک داستان کوتاهی که در زمان امام صادق (ع) اتفاق افتاده اکتفا می کنیم ، چرا که آن چه در زمان آن بزرگواران رخ داده، صرفاٌ یک داستان نیست بلکه باید عبرت برای سایرین وآنان که در زمانهای بعد می آیند قرار بگیرد.

مردی به امام صادق(ع) عرض کرد: همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می خوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی) می نوازند . چه بسا به هنگام قضای حاجت نشستنم را طول می دهم، تا صدای آنها را بیشتر بشنوم.امام فرمودند: « این کار را نکن. در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذری نداری ؛ مگر سخن حق را نخواندی که می فرماید : گوش، چشم، دل، مسئولند و در برابر کارهایی که کرده اند، مورد سؤال واقع می شوند. » مرد عرض کرد : به خدا سوگند گویا این آیه را تاکنون نخوانده و نشنیده بودم. دیگر به خدا این کارها را انجام نمی دهم و از اوآمرزش می طلبم .

 امام سپس فرمودند: «برخیز و غسل کن و آن چه می توانی نماز بخوان، چون تا کنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چه بد حال وتیره بخت بودی اگر بدون توبه و بر این حال از دنیا می رفتی.» (6) همین داستان کوتاه، خود مؤیّد بزرگی بر مطلب ما می باشد و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.

4- قساوت قلب :

یکی از اثرات شوم موسیقی بر روان انسان ها پدید آوردن بیماری قساوت قلب در انسان می باشد.

و مویّد اینکلام، سفارش رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع ) می باشد كه به ایشان فرموده اند:« یا على؛

سه كار دل راسخت كند: گوش دادن به آواز و موسیقى و شكار و به دربار سلاطین رفتن(7)

افرادی که مداومت بر گوش دادن به موسیقی و مطربی دارند قلبشان مریض می گردد.

و نتیجه این سختی و قساوت قلب این می شود که دیگر موعظه و پند در این قلوب اثر نمی کند.

زیرا طبق آیات قرآنی از آثار گناهکاری ، قساوت قلب است.خداوند متعال درقرآن می فرماید : قلوب افراد گناهکار مانند سنگ است یا سخت تر از سنگ . زیرا برخی از سنگ ها از میانشان آب بیرون می آید یا از ترس خدا از بلندی ها فرو می افتد.(8)

ولی قلوب افراد گناهکار به قدری سخت است که دیگر چیزی از پندها و موعظه های الهی در آن اثر نمی نماید.نشانه و علامت این بیماری آن است که این گونه افراد وقتی در مجلسی قرار می گیرند که در آن سخن از خدا و قرآن و یاد مرگ و آخرت است، اهل موسیقی، حالشان بد می شود و دوست دارند زود از این گونه مجالس خارج شوند و بر عکس اگر در جایی باشند که سخن از دنیا و سرگرمی های گمرا ه کننده باشد . به اشتیاق بر آن توجه می کنند و دوست ندارند که تمام شود و باز تایید کنندة سخنان فوق،آیة 6 و7 سورة لقمان است که در آیة 6 در مورد اهل «لهوالحدیث» توضیح و بلافاصله درآیة 7 که مورد بحث ما است می فرماید:

 و چون آیات و گفتارما بر اهل لهو و موسیقی خوانده شود دوری گزینند و روی برگردانند و تکذیب آن گفتار نمایند مانند کسی که آن را نشنیده و گویا در گوش های ایشان سنگینی است از شنیدن آیات ما پس به ایشان عذابی دردناک را مژده بده.

5- از بین رفتن حیا :

امام صادق(ع) در این رابطه در حدیثی می فرمایند :

«مَن ضُربَ فی بَیته بَربَطٌ أربعینَ یوماً سلَّطَ اللهُ علیه شَیطاناً یُقال له القَفَندَر فلا یَبقی عضوٌ مِن أعضائه إلّا قَعدَ علیه فإذا كانَ كذلك نزعَ منه الحیاءُ ولم یُبال ما قال و لا ما قیل فیه»(9)«كسی كه در خانه اش چهل روز بربط ( نوعی تار ) نواخته شود خداوند متعال شیطانی را به نام قفندر بر او مسلّط می كند كه عضوی از اعضای وی باقی نمی ماند مگر اینكه او را در برمی گیرد و هنگامی كه این گونه شد حیا از او گرفته می شود به گونه ای كه نسبت به آنچه به او گفته می شود بی تفاوت می گردد».

در خصوص اهمّیت حیا نیز خوب است بدانید رسول خدا (ص) در این باره فرموده اند :

«حیا و ایمان با همدیگر وابسته‏اند چون یكى از میان برود، دیگرى هم از میان مى‏رود».(10)

و باز در اهمیّت حیا درحدیثی آمده است که:

«کسی که حیا نداردایمان ندارد(11)

شهید مطهّری در کتاب تعلیم وتربیت در اسلام به نقل ازمسعودی در مروّج الذّهب می نویسد : در زمان عبدالملک یا یکی ازخلفای بنی امیّه که موسیقی رایج بود خبربه خلیفه رسیدکه شخصی باکنیزش خواننده هستند و تمام جوانان مدینه را به فساد می کشند .

خلیفه دستور داد آنها را آوردند .آن مردگفت : معلوم نیست آنچه این کنیز می خواند غنا باشد و ازخلیفه خواست خودش امتحان کند. وقتی کنیز شروع به خواندن کرد کم کم دید سرخلیفه دارد تکان می خورد و به جایی رسید که خلیفه چهار دست و پا راه می رفت و می گفت : بیا به امرکوب خودت سوارشو.

«واقعاً موسیقی قدرت فوق العاده ای مخصوصاً ازجهت پاره کردن تقوا و عفّت دارد».(12)


منابع:

1. جعفری،محمدتقی،موسیقی از دیدگاه فلسفی وروانی، ص117و118.

2. لقمان(31)،آیه6.

3. قدوسی، حسن، نکته های ناب، ص102.

4. وسائل الشّیعه،ج12،باب99،ص226،ح7.

5. مجلسی،محمدتقی،بحارالأنوار،ج79،باب99،ص247،ح26.

6. طباطبائی،محمدحسین،ترجمة تفسیر المیزان، ج13، ص107وکافی،ج6،،ص1655،ح10.

7. فیض مشکینی،علی اکبر،نصایح، ترجمه آیت الله احمدجنّتی ،ص 134.

8. بقره، (2)، آیة 74.

9. وسائل الشیعه،کتاب تجارت، باب100،ج12،ص232،ح2وکافی،ج6،،ص1655،ح17.

10. بحارالأنوار،ج71،باب81،ص331،ح4،به نقل ازکافی ،ج2،ص106.

11. همان.

12. مطهری،مرتضی،تعلیم وتربیت دراسلام،ص72.

تهیه و تنظیم: محمد حسین امین – گروه حوزه علمیه تبیان