تبیان، دستیار زندگی
تأثیر حضور مردم در صحنه عمل و اظهار رأی آنان در قلمرو فكر، نه تنها ضامن اجرای ولایت فقیه است، بلكه مایه موفقیّت اصل دین و حاكمیّت قرآن و زمامداری پیامبر اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)و رهبری امامان معصوم(علیهم‌السلام) است و هرگز نباید بین تأثیر خارجی حضو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش آراي مردم نسبت به پذيرش حاکميت قانون الهي
انتخاب
قسمت اول و دوم راملاحظه کنید

13. آراء مردم نسبت به پذيرش حاكميّت قانون الهي، علامت ثبوت حقّ است؛ نه علّت آن. قبل از اين‌كه مردم به حاكميّت قانون الهي رأي دهند، پيامبر اكرم و امامان معصوم(عليهم‌السلام) نيز با آن بيعت نموده و به آن رأي مثبت داده‌اند و در عصر غيبت، گذشته از آنكه ايمان به امام معصوم غائب قائمغ‌ فريضه عيني است، ايمان به نيابت فقيه جامع الشرايط آگاه به زمان و مكان و مدير و مدبّر بر همگان لازم است.

اين در حالي است كه قبل از ديگران، خود فقيه جامع الشرايط به نيابت مقام شامخ فقاهت و عدالت از مقام والاي عصمت ايمان دارد و پاسداري وي از اين حكم سياسي شرع اسلام، بيش از مردم و پيش از آنان است.

اگر بنا بر اين باشد كه هيچ امتياز مادّي بين فقيه جامع شرايط و مردم نباشد و اعتقاد همگان بر آن باشد كه دود دوزخ قبل از آنكه ديده توده تبهكار را تباه و تاريك و خرمن خودبيني آنها را خاكستر كند، فقيه فريبكار را فرومي‌برد و هستي هوس مدار وي را «هباء منثور» مي‌سازد، ديگر كسي احتمال نمي‌دهد كاشفيّت بيعت با فقيه جامع الشرايط مايه كم ارج شدن آراء عمومي است.

آيا كاشفيّت بيعت و علامت بودن آراء عمومي در طول تاريخ نسبت به همه پيامبران الهي(عليهم‌السلام) و در ساحت قدس همه صحايف آسماني، موجب وهن رأي توده عقلاء بوده است؟! آيا كاشفيّت آراء مردم نسبت به قرآن كريم و ساحت قدس رسوول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)و آستان ملكوتي امامان معصوم(عليهم‌السلام) و پيشگاه حضرت بقيّة اللّه‌رواح من سواه فداه مايه تحقير نظرات خردمندان به شمار مي‌رود؟!

نمي‌توان چنين پنداشت كه آراء مردم در اصل پذيرش دين و حقّانيت قرآن و حاكميت پيامبر و زمامداري امامان معصوم، علامت است و نه علّت، ولي نسبت به رهبري فقيه جامع الشرايط علّت است؛ نه علامت.

روح اين سخن كه آراء مردم موجِد حق حاكميّت فقيه جامع الشرايط است، اين خواهد بود كه فقيه آگاه به همه قوانين حكومت نماينده مردم است، نه نائب امام عصرغ‌؛ زيرا نيابت خود را از مردم دريافت كرده، وكالت خويش را از موكلان خود دارد؛ نه آن كه نيابت خود را از طرف ولي‌عصرع‌ احراز كرده باشد.

14. بررسي ادلّه فقهي فرصت فسيح مي‌طلبد و ظاهر آنها جعل ولايت و نصب است؛ نه دستور انتخاب و ادلّه عقلي نيز در نظام اسلامي، مؤيّد نيابت فقيه از امام معصوم(عليه‌السلام) است؛ نه نمايندگي وي از مردم.

آنچه مايه حُرمت ولايت و ارج نهادن به اوست، بدون آنكه از حُرمت آراء عمومي بكاهد، همان عظمت مسئوليت و اهميّت شرايط و همسان و همسو بودن رهبر بامردم است. بايد جامعه اسلامي به سَمتي حركت كند كه در آن هيچ ميزي بين ولي و مولّي عليه نباشد تا در اين حال، حُرمت آراء عمومي روشن گردد.

تأثير حضور مردم در صحنه عمل و اظهار رأي آنان در قلمرو فكر، نه تنها ضامن اجراي ولايت فقيه است، بلكه مايه موفقيّت اصل دين و حاكميّت قرآن و زمامداري پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)و رهبري امامان معصوم(عليهم‌السلام) است و هرگز نبايد بين تأثير خارجي حضور مردم و تأثير آن در ايجاد حقّ حاكميّت و عليّت نسبت به اصل ولايت، خلط نمود و به بهانه تكريم آراي عمومي، حقّ حاكميت را مجعول خلق دانست و جنبه ربوبي او را رها كرد.

والحمدللّه رب العالمين


مالف آیت الله جوادی آملی

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه

منیع سایت اسرا